آدم های بی تو
Saturday, 19 April 2014، 01:12 AM
تب سیب و ... دل حوایی و غم های بی تو
چه ها آمد به حال و روز آدم های بی تو ؟
پرِ زهرند و دیگر چشم دنیا بین ندارند
تمام جام های خالی و جم های بی تو
به نام عشق ، جوشیدن گرفتی از رگ خاک
وگرنه خشک می ماندند زمزم های بی تو
دم ِ عیسایی ات را بر ندار از روی عالم !
که می خشکند پای آب ، مریم های بی تو
پر از زخم دهان واکرده شد لب های دنیا
نمی بخشند اثر بر درد ، مرهم های بی تو
خودت بودی که چون خون ریختی بر صورت دهر
به غیر از این چه می ماند از مُحرّم های بی تو ؟!
به آتش راضی ام تا پای جان وقتی تو باشی
چه می آید به روزم در جهنم های بی تو ؟؟
14/04/19