آسمان سرخ
Sunday, 25 December 2011، 01:28 PM
از چه بگویم ؟ ! از بدن هایی که می دانید ؟
از اسب ها و تاختن هایی که می دانید؟
از سرو های بر زمین افتاده ی بی جان ؟
یا حمله ی هیزم شکن هایی که می دانید؟
اینجا کبوتر ها اسیر چنگ شاهینند
هر گوشه با پر پر زدن هایی که می دانید
هر لحظه روشن می شود چشم و دل یعقوب
با تکه تکه پیرهن هایی که می دانید
هفتاد کوچه آن طرف تر می رود فردا
بوی بهار یاسمن هایی که می دانید
فردا به جای سر ، جوانه می زند خورشید
از آسمان سرخ ِ تن هایی که می دانید
بر باد خواهد رفت خواب ِ کاه ها یک روز
با کوه ِ صبر شیر زن هایی که می دانید
هر بار با پیراهنی نو می کند جلوه
کهنه نخواهد شد سخن هایی که می دانید