راه
Thursday, 23 January 2014، 01:36 AM
نترس از شب و طوفان که در پناه همیم !
اگرچه زرد و زمین خورده ، تکیه گاه همیم
به سیب ، لب نزدیم از سر هوس ، اما
شریک بار غم و تلخی ِ گناه همیم
چه مُهر ها که به پیشانی من و تو زدند !
چه روزها شد و درگیر اشتباه همیم !
بگو زمین و زمان را به هم بدوزد عشق
که لحظه لحظه در آیینه ی نگاه همیم
هوایمان که بگیرد کسی چه می داند
بهانه ی شب بی خواب و اشک و آه همیم
نگاه ِ پنجره ها ابری و مه آلود است
چه غم که ماه نتابیده ! ما که ماه همیم
اگر جدا شد ه راه من و تو از آغاز
غمت مباد که در انتهای راه همیم !
14/01/23