نا متناهی
Saturday, 26 April 2014، 12:07 AM
راهی شده تا نا متناهی شده باشد
تا شامل الطاف الهی شده باشد
یک شعر ِ شناور شده در آب ، که می خواست
در برکه ی دستان تو ماهی شده باشد
شعری که کبوتر شد و از کوه سفر کرد
تا جلد ِ دو تا کاغذ کاهی شده باشد
می خواست بگوید که چه آمد به سر ِرود
تا رفت به دنبال تو راهی شده باشد
توفان ِ ملخ بر سر ِ جالیز فرو ریخت
آنقدر که دِه ، غرق سیاهی شده باشد
گفتند می آیی شبی از دورترین خواب
وقتی که زمین ، مسخ ِ تباهی شده باشد
باید بپرد سوی تو این کفتر ِ بی خواب
هر چند که آواره و چاهی شده باشد
14/04/26