یه گزارش خبرنگار ادبیات انقلاب اسلامی؛ با «حسنا محمدزاده» شاعره جوان
کاشانی درباره مشفق کاشانی، شعز مقاومت و شعر آیینی، و همچنین کتب اشعارش
به گفت و گو نشستیم.
فارس: سرکار خانم محمدزاده! قبل از این که مصاحبه انجام شود شما
درباره ی منش و شعر استاد مشفق کاشانی صحبت فرمودید. اگر صلاح بدانید با
چند کلامی از شما راجع به استاد مشفق مصاحبه را آغاز کنیم؟
استاد مشفق کاشانی را به عنوان شاعری با دغدغه های دینی می شناسیم. ایشان
در سال 1304 در کاشان دیده به جهان گشوده اند و در دومین همایش چهره های
ماندگار در سال 1381 به عنوان چهره ماندگار در عرصه شعر و ادب برگزیده شده
اند.
فارس: چقدر با فضای شعر مشفق کاشانی آشنا هستید؟
از مجموعه های ایشان می توانیم به (صلای غم ، هفت بند التهاب ، نقشبندان
غزل ، انوار پانزده خرداد ، خلوت انس ، آیینه خیال و ...) اشاره کنیم.
شنیده ام که مجموعه ی " صلای غم" را که تضمینی زیبا از 12 بند محتشم
کاشانی است، در 19 سالگی به دنبال شفا گرفتن از یک بیماری در کاشان سروده
اند.
ایشان یکی از شاعران تاثیرگذار در ادبیات معاصر کشورمان محسوب می شوند که
در بیشتر قالبهای شعر طبع آزمایی کرده و به غزل بیش از قالبهای دیگر
پرداخته اند.
مجموعه ای هم با تلاش استاد بیگی حبیب آبادی در قالب مصاحبه تنظیم شده
است که در این کتاب به زندگی ادبی و هنری استاد مشفق کاشانی با توجه به
روایتهایی که خود از گذشته داشته اند پرداخته شده است.
خاطراتی از ایشان و مرحوم سهراب سپری در مجموعه ی دو جلدی خلوت انس که
ظاهرا جلد سوم آن نیز در دست انتشار است موجود می باشد. جایی خواندم که در
مورد مرحوم سهراب سپهری نوشته اند:
«سهراب در خیلی از اشعارش دردهای خودش را منعکس می کند. علاوه بر این رگه
هایی از عرفان هم در شعرش است. عرفانی که از مولوی و سنایی و عطار گرفته
است. آنچه سهراب گفته زندگی دردمندانه انسان است. سهراب مقلد کسی نیست. ما
خیلی از شاعران بزرگ را میبینیم که از روی دست دیگران شعر نوشتند. ولی
سهراب خودش هست و آنچه هم که از او مانده در خورد توجه است. و من به خودم
می بالم که اهل شهری هستم که چنین شاعرانی را در دامنش پرورده است.»
استاد صائم کاشانی هم مجموعه ای تحت عنوان «خانه ی دوست کجاست؟» در مورد
سهراب سپهری به چاپ رسانده اند که بارها هم تجدید چاپ شده و تا آن جا که من
اطلاع دارم مصاحبه هایی در مورد زندگی ، شخصیت و شعر سهراب هم دارند.
فارس: استاد صائم کاشانی انسان فرهیخته ای هستند که مقدمهای بر
کتاب «هنوز قلب قلم درد میکند... برگرد» شما نیز نوشتهاند. راجع به
ایشان هم اگر نکتهای بفرمایید جالب است؟
نسبت به استاد صائم ارادت خاصی دارم. ایشان بسیار متواضع و مهربان هستند و
مسولیت انجمن ادبی سخن را بر عهده دارند و شاگردان زیادی در زمینه شعر
پرورش داده اند. در تلاش هستم تا انشاالله مراسم بزرگداشتی برای استاد مشفق
در کاشان برگزار شود.
فارس: تا کنون مراسم تجلیلی از استاد مشفق برگزار نشده است؟
تا آنجا که اطلاع دارم تجلیلی از استاد «مشفق کاشانی» با حضور سید علی
موسوی گرمارودی، یوسفعلی میرشکاک، محمدعلی بهمنی از شاعران برجسته معاصر در
خانه شعر و ترانه مرکز موسیقی و ترانه صدا و سیما برگزار شده است. اما قصد
داریم مراسمی هم در زادگاه شان -کاشان- با حضور اساتید و شعرای پیشکسوت
برگزار کنیم تا مردم و جوانان شاعر با شخصیت و شعر ایشان بیشتر آشنا شوند.
* سعی می کنیم زمینه های بزرگ داشت استاد مشفق را فراهم کنیم
فارس: پس شما به دلیل این که کاشانی هستید پیشنهاد این کار سترگ را میدهید؟
بله و سعی می کنیم که انشاالله با همکاری مسئولین فرهنگی و شاعران ، زمینه های بزرگ داشت استاد مشفق را فراهم کنیم.
استاد مشفق شعر مهدوی زیبایی دارند با ردیف «هنوز»:
مردم دیده به هر سو نگرانند هنوز
چشم در راه تو، صاحب نظرانند هنوز
از سراپرده ی غیبت خبرى باز فرست
که خبریافتگان، بى خبرانند هنوز!
پرده بردار! که بیگانه نبیند آن روى
غافل از آینه، این بى بصران اند هنوز!
...
فارس: میخواهیم راجع به کتابهایی که از جنابعالی منتشر شده کمی بیشتر صحبت کنیم. اولین کتابی که از شما منتشر شده چه نام داشت؟
مجموعه «هنوز قلب قلم درد میکند ...برگرد! » که بهار 89 توسط انتشارات
«آرام دل» روانه بازار کتاب شد. این مجموعه در برگیرنده تعدادی از اشعار
آیینی من در قالب های غزل ، مثنوی و رباعی ست.
فارس: این کتاب شما حائز رتبه هم شد؟
بله، در سیزدهمین دوره جایزه کتاب فصل.
* روی آوردن شاعر به اوزان بلند همگام با تحولی ست که در زبان شاعر رخ می دهد
فارس: یک نکتهای که در این کتاب به چشم میخورد استفاده از
وزنهای بلند است. این علاقه شما به وزن های مطول از کجا سرچشمه می گیرد؟
علاقه ی خاصی به این اوزان وجود ندارد. گاهی شعر در این وزنها سرچشمه
پیدا میکند. شاید هم بشود گفت شاعر وقتی حرف برای گفتن در رابطه با
موضوعی زیاد دارد، به سراغ این اوزان می رود. اما بعضی از منتقدان معتقدند
که روی آوردن شاعر به اوزان بلند همگام با تحولی ست که در زبان شاعر رخ می
دهد. اما چیزی که هست سرودن من در این اوزان کاملا اتفاقی و ناخودآگاه
بوده و هیچ عمد و تلاشی برای این گونه سرودن صورت نگرفته است.
فارس: نکته دیگری که در کار شما توجه من را جلب کرد، توجه به
ائمهای هست که کمتر در مورد ایشان شعر گفته شده است؛ مثلا امام موسی کاظم
(ع) که این نگاه شما هم نگاه ویژهای است!
فکر میکنم دلیل این که راجع به بعضی ائمه کمتر شعر گفته میشود این است
که شاعران و به خصوص شاعران جوان آشنایی و ذهنیت قبلی درخوری درباره شخصیت
ایشان ندارند و از آنجایی که لازمه ی سرودن شعر در رسای اهل بیت این است که
در مورد ایشان و حماسههایی که آفریدند اطلاع و آمادگی ذهنی کامل وجود
داشته باشد، کمتر به بعضی موارد پرداخته می شود. مثلا در مورد امام هادی
(ع) که خدا را شکر اخیرا با تلاش و توجه مسوولین و برگزاری کنگره های شعری
در رابطه با شخصیت والای امام هادی (ع)، تلاش و تکاپویی در جوانان برای
سرودن در این زمینه انجام شد که مسلما قبل از آن باید بررسی دقیقی در زندگی
ایشان داشته باشند. این خیلی خوب است و در مورد امامان دیگر مثل امام موسی
کاظم (ع) امام جواد (ع) ، امام محمد باقر (ع) و ... که شاید در شعر کمتر
مورد توجه قرار گرفته باشند، بیشتر کار می شود.
فارس: پس مطالعه کردن در حوزه تاریخ ائمه بزرگوارمان به شاعران آیینی را اکیدا توصیه میفرماید.
بله صد در صد، یعنی شعرا حتما باید اول اطلاعاتی راجع به اهل بیت به دست بیاورند و بعد راجع به ایشان بسرایند.
فارس: اگر اشتباه نکنم دومین مجموعه آیینی شما «خورشیدهای توأمان» نام دارد؛ درست عرض میکنم؟
بله
فارس: در مورد این کتاب تان هم مختصری بفرمایید.
در این مجموعه به چهارده معصوم (ع) پرداخته شده است. این کتاب با اشعار
توحیدی و عرفانی آغاز می شود و بعد به ترتیب شعرهایی به رسول اکرم (ص) ،
حضرت زهرا ، و دوازده امام و فرزندان عزیزشان تقدیم شده؛ مخصوصا در رابطه
با حادثه عاشورا، و در نهایت با اشعار انتظار ختم می شود. این کتاب شامل 70
غزل و 50 رباعی می باشد.
* چه حسی دلنشین تر از این که دغدغه شاعر، عشق به اهل بیت باشد
فارس: یک ویژگی که در کتاب (خورشیدهای توأمان) تبلور یافته این
است که شما برای سرودن یک شعر آیینی و مذهبی، با یک مضمون عاشقانه شروع
کردید و به یک مفهوم متعالی مذهبی رسیدید. راجع به این نکته هم توضیح
بفرمایید.
به نظر من یکی از پایه های اصلی شعر، عاطفه است و پیش زمینه ی عشق
آسمانی، عشق زمینی است و شاخصه عشق این است که خاکی و زمینی نماند و عروج
کند. نکته ی دیگر این که وقتی یک موضوع دغدغه شاعر باشد، آن موضوع در شعرش
نمود پیدا میکند و چه حسی دلنشین تر از این که این دغدغه ، عشق به اهل بیت
علیهم السلام باشد که می تواند در اثر توجه و ارادات به ایشان به وجود
بیاید و در نهایت باعث گره خوردگی بین زبان عاشقانه و آیینی در شعر بشود.
فارس: در شعرهای شما چقدر جوشش نقش داشته است؟
کارهای آیینی من بیشتر جوششی هستند؛ البته نه این که فقط جوششی باشند،
چون اگر قرار باشد شعر فقط با جوشش شکل بگیرد شاید به رکود برسد و آن نقطه
اوج لازم را نداشته باشد . ولی من سعی می کنم سرچشمهای که شعر قرار است
از آن جا شروع شود همیشه جوششی باشد و از آن پس با کوشش پرورش یابد و در
پایان به انسجام نهایی برسد .
فارس: سومین مجموعهای هم که شما منتشر کردید «عشقهای بی حواس» بود. اشعار این مجموعه عاشقانه است ؟
بله، این مجموعه شامل غزل هایی با مضامین عاشقانه است. به نظر من عشقی
حقیقی است که بتواند همه آفت های اخلاقی را تحت الشعاع خود قرار دهد و
همچون نوری بر وجود انسان بتابد ، زیبایی ها را جایګزین زشتی ها کند و از
او شخصیتی نو بسازد.
* در این شعرها بیش از این که خودم باشم یک زنم
فارس: در مورد چگونگی سرودن این اشعار و مضامینش بگویید ؟
همان طور که می دانید تغزل ذات این قالب است. اګر تغزل نباشد غزل هم وجود
ندارد. واژه های ریخته شده در این قالب مانند جسم بی جانی هستند که تا آن
روح غنایی در آن ها دمیده نشود جایی برای زنده بودن و نفس کشیدن ندارند.
تغزل جان مایه ای است برای وصل شدن به منبع الهام ... اما همین غزل باید
با مضامین ، درد ها و واژه های امروزی همراه شود تا بتواند رسالتش را به
خوبی به پایان رساند.
شعر برای من دنیایی است که در آن زندګی می کنم. با تک تک واژه هایش نفس می کشم و با نظمی که در بیت هایش حاکم است آرام می شوم .
شعر برای من یک واقعیت محض است. واقعیتی که می تواند با تخیل رنگ و بو
بگیرد و بر بال آرزوها تا ناکجا برود. اما من در این شعرها بیش از این که
خودم باشم یک زنم؛ با دغدغه ها و دردهای همه ی زنان اطرافم. با خواسته ها و
امیدهایشان ، با هر آن چه که از درد دل هایشان می توان فهمید.
جایی از زنده یاد جلال آل احمد خواندم که خطاب به شاعران می گویند : در
هر بیت باید مویی از سرت سفید شود و با هر شعر گوشه ای از جانت بسوزد.
مبادا شعر تو مثل زندگی دیگران فقط از بغل گوشت رد شده باشد.
فارس: چهارمین کتاب شما چه نام داشت؟
مجموعه «یک مشت آسمان» است که مجموعه ای رباعی است در دو فصل، فصل اول رباعیات آیینی است و فصل دوم رباعیات عاشقانه و اجتماعی است.
فارس: و آخرین کتاب شما؟
مجموعهای که به زودی توسط انتشارات سوره مهر منتشر می شود. البته بنا
بر این بود که به نمایشگاه کتاب امسال برسد اما... کتابی است تحت عنوان
«زیر هر واژه آتشفشان است» که در بر گیرنده ی اشعاری با مضامین عاشقانه و
اجتماعی و آیینی است.
فارس: شما جزو خانم های شاعری هستید که بیشتر در کنگره ها حضور
دارید. کنگره ی مقاومت بین الملل، کنگره ی دفاع مقدس و ... را چگونه
ارزیابی می کنید؟
کنگره مقاومت بین الملل کنگره خوبی است ، مخصوصا امسال که خیلی بهتر و
منسجم تر نسبت به سال قبل انجام شد. و یکی از بخشهایش که می تواند بازدهی
خوبی داشته باشد، بازدید از مناطق جنگی بود. و صحبتهایی که با سرداران و
جانبازان و خانواده های شهدا شد.
فارس: شما به کدام مناطق تشریف بردید؟
به پاوه، قصر شیرین، سر پل ذهاب، ...
* کاش بتوانیم شعر جنگ را جهانی کنیم
فارس: از فضایی که شاعران کشورهای دیگر در کنگره مقاومت حضور داشتند و شعر خوانی میکردند برایمان بیشتر صحبت کنید.
یک خانم شاعری بود از کشور سودان که شعر قشنگی خواند. نکتهای که برای من
خیلی جالب بود. نحوه ی اجرای شعر آن ها بود که خیلی حماسی و عاطفی شعرشان
را اجرا میکردند. انگار که آن شعر در حضور جمع از عمق وجودشان جاری می
شود؛ انگار با همان حسی که سروده بودند اجرا میکردند.
و شاعری جوان از کشور فلسطین که طریقه ی خواندنش حتی بدون آن که ترجمه اش
را بشنویم هم دل ها را به درد می آورد. کاملا واضح بود که این ها زخم
چشیده اند و درد و مصیبت با تار و پودشان گره خورده است. کاملا واضح بود که
شعرشان فریاد مظلومیت است؛ مثل شعرهایی که شعرای ما در زمینه ی دفاع مقدس
دارند و آن هم بیشتر به خاطر این است که از دور دستی به آتش نداشته اند
بلکه هر چه نوشته اند حاصل دیده ها و یافته هایشان بوده است.
و چقدر خوب است که ما بتوانیم شعر جنگ را جهانی کنیم تا به شعر مقاومت
تبدیل شود. چرا که شاعر در شعر مقاومت دنبال زبانی برای گفت و گو با همه ی
مردم جهان است که طعم جنگ را چشیده و پایداری را تجربه کرده اند. شاعر در
این بازه می کوشد تا پیام انسانی جنگ را بگیرد و به آن تشخص جهانی بدهد تا
نوشته اش به مرز خاصی محدود نشود و همه ی مردم بتوانند با نمادهای شعری اش
هم ذات پنداری کنند
فارس: از چه کشورهایی در این کنگره حضور داشتند؟
اگر اشتباه نکنم 38 شاعر از کشورهای فلسطین، مصر، لیبی، سودان، الجزایر،
لبنان، یمن، عراق، ترکیه، عربستان، اردن، کویت، بحرین، عمان، افغانستان،
پاکستان، هندوستان و تاجیکستان حضور داشتند.
فارس: شما با این شاعران راجع به اشعار دو کشور صحبت هم میکردید؟
متأسفانه نشستی که با حضور مترجمان و شعرای دیگر کشورها برای تبادل نظر
تشکیل شود نداشتیم. اما من از بعضی فرصت ها مثلا زمانی که مسافت بین
کرمانشاه تا پاوه یا قصرشیرین را طی می کردیم، استفاده کردم و سوالاتی که
در ذهنم بود از بعضی از آن ها پرسیدم؛ مثلا اینکه: چه نکته ای برانگیختگی
برای سرودن شعر مقاومت را در آن ها ایجاد میکند؟ مقاومت از دیدگاه آن ها
چه تعریفی دارد؟ چه گونه در شعر آن را بازتاب میدهند؟ از چه شعرایی الهام
می گیرند؟ و ...
فکر می کنم اگر این جلسات در سال های آینده به صورت رسمی تشکیل شود، حتما تاثیر زیادی بر شعر مقاومت خواهد داشت.
فارس: اگر نکتهای باقی مانده است بفرمایید.
از وقت و حوصله ای که به خرج دادید بی نهایت سپاسگزارم.