آموزه های باقری
برای پنجمین خطبه خوان عاشورا «ع»
کاری بکن ! مگذار شب ، خاکستری باشد
سهم تمام خیمهها شعلهوری باشد
کاری بکن ! مگذار این باد ِگریبانسوز
با چنگ ِخونینش پی هر روسری باشد
هی نامه آوردند کوفیها که ظهری سرخ
با خون جدّت دستهاشان جوهری باشد
از نو تمام اسب ها را نعل کوبیدند
تا چشمهایت غرق در ناباوری باشد
تا استخوانهای عزیزانت به روی خاک
آماج ِعالم سوزِهر وحشیگری باشد
این دست ِ روی آب افتاده قسم خورده ست
دنباله دار بازوان خیبری باشد
حتماً خدا می خواست روی نیزه ها - یک سر -
در جای جای خاک ، تاج ِسروری باشد
حتماً خدا می خواست پاهای ظریف تو
با خارهایش شاهد دربهدری باشد
شاید هجوم سنگ های کینه از هرسو
تنها جواب تلخ عدل حیدری باشد
خطبه بخوان ! ای پنجمین فریاد عاشورا
هرچند عالم غرق در کور و کری باشد
باید گلوی خاک تا شام ابد ، یکریز
همخانهی بغضی که تو میپروری باشد
باید ببینی واقعیت را که بعد از این
دنیا پر از آموزههای باقری باشد
رسواگر ِظلم « لُعینُ بنُ اللّعین » امروز-
داغی که با قلب خودت می آوری باشد
مربع
لبها پر از فریاد "اللّهمَ لبیک "است
مولا ! مبادا درد تو بی یاوری باشد