برای حضرت زینب س
Sunday, 1 December 2013، 11:50 PM
بین خون و خاک ، قرآن کریم افتاده است
آتشی در جایجای این حریم افتاده است
هرچه مروارید خونین بوده در دریای درد
پای پلک خیس طفلان یتیم افتاده است
از لب هر بامِ رسوایی مسیر سنگها
سمت بال زخمدار یاکریم افتاده است
صوت یک زن نیست این ،فریاد جانسوزعلی ست
جای داغش روی لبهای نسیم افتاده است
در گلویش فصل پاییزاست با سوزی عجیب
هرچه برگ از شاخه با حال وخیم افتاده است
خشتهای شهر مبهوتند ؛ میدانی چرا ؟!
کوفه با این خطبهخوان یاد قدیم افتاده است
هلهلهها زخمی و زنگ شترها ساکتند
در دل نامردهای شهر، بیم افتاده است
ابن ملجمهایشان شمشیر از رو بستهاند
نبض ایمان دست شیطان رجیم افتاده است
صبرکن زینب ! که تا دیدار بعدی با حسین (ع)
فاصله اندازهی یک سال ونیم افتاده است
*
لنگر کشتی همان جایی که هنگام نماز
از خدا هر روز و شب میخواستیم افتاده است
13/12/01