فایل های خبری عشق های بی حواس:
* کتاب خورشیدهای توأمان در مطبوعات :
مرکز پخش:تهران ، میدان انقلاب کارگر جنوبی خیابان شهدای ژاندارمری
پاساژ کوثرپلاک 7 انتشارات آرام دل - تلفن :02166971697
گزارش رونمایی خورشیدهای توآمان در ادامه مطلب:
مراکز فروش در تهران:
* میدان انقلاب ، ابتدای کارگر جنوبی کوچه ی مهدیزاده پلاک 4 واحد 10
* روبروی درب اصلی دانشگاه تهران پاساژ فروزنده طبقه ی منفی یک فروشگاه انجمن شاعران ایران
* روبروی درب اصلی دانشگاه تهران پاساژ فروزنده طبقه منفی دو فروشگاه دفتر شعر جوان
* خیابان انقلاب تقاطع ابوریحان ، نشر مولی
* فایل خبری کتاب " هنوز قلب قلم درد می کند برگرد "
مرکز پخش:تهران ، میدان انقلاب کارگر جنوبی خیابان شهدای ژاندارمری
پاساژ کوثرپلاک 7 انتشارات آرام دل - تلفن :02166971697
ابرهای بغض ، در رؤیای بارانی شدن
سینه ها دریاچهای در حال طوفانی شدن
پنجهی خونین بالشها پر از پرهای قو
خوابها دنبال هم در حال طولانی شدن
زندگی آن مردِ نابینای تنهاییست که –
چشمها را شسته در رؤیای نورانی شدن
قطرهای پلک مرا بیتاب و سنگین کردهاست
مثل اشک برهها در شام قربانی شدن
خوب میفهمم چه حالی دارد از بیهمدمی
پابه پای گرگها سرگرم چوپانی شدن
برکههای تشنه میبینند با چشمان خیس
نیمه شبها خواب گرم ِ ماه پیشانی شدن
خالیام از اشتیاق بودن و تلخ است تلخ
جای هر حسی پر از حس پشیمانی شدن
*
چارهی لیلای بیمجنون ِ این افسانه چیست ؟
یا به دریا دل سپردن ...یا بیابانی شدن
چشمان تو در آسمانم نور آوردند
با خود به شهر شعرهایم شور آوردند
کشور گشایی کرده ای با مهربانی هات
وقتی برایم لشگر تیمور آوردند
قلب مرا با صد قشون از ماوراء النهر
تا سینه ی سوزان نیشابور آوردند
خواب خماری دیدنم ، تعبیر خوبی داشت
چشمان تو با خود ، تب ِ انگور آوردند
نارنج های خسته رویای زلیخا را
دنبال خود از دور های دور آوردند
مهتاب ِ اقیانوس را بر دوش ِ ماهی ها
تا حوض خانه با لباس تور آوردند
ما یک قدم از لیلی و مجنون عقب بودیم
دنبال بخت ما دو چشم شور آوردند
مدت زمان: 3 دقیقه 23 ثانیه
برای دانلود روی عکس کلیک کنید.
این شعر را می توانید در ادامه مطلب بخوانید :
این حنجره جز با لب ِ تو، شعرنخوانده ست
جز طعم ِصدایت به صدایش نچشانده ست
قلب تو زیارتکده ای در دل کوه است
یک عشق نفسگیر، مرا تا تو رسانده ست
خودکار، شده قطره چکانی پر ِ احساس
از شیره ی جان تو در این شعر، چکانده ست
آنقدر نوشتم " تو" که باغ ِ گل سرخی
در گوشه ی هر ناخن من ، ریشه دوانده ست
سرسخت چو ابریشمی و دست کبودم
گل های تو را بر تن قالیچه ، نشانده ست
سرسبزترین باغ زمین است نگاهت
یک عالمه پروانه به این سمت ، پرانده ست
یک رود ِخروشان و دو مرغابی ِ حیران
دست تو مرا تا دل این رود ، کشانده ست
ممنوعه ترین منطقه ی عشق ، همین جاست
راهی به جز آواره شدن در تو نمانده ست
بگذار کوه شانه هایت سنگرم باشد
عشق تو پرچم دار صلح کشورم باشد
توفانی ام ؛ بگذار دستان مسیحایی ت
گلدان مریم های زرد و پرپرم باشد
دریای چشمت بستر ِ آرامش قوهاست
باید نگاهت بالش زیر سرم باشد
یکریز در من می وزی آنقدر که تا صبح
آکنده از بویت مشام بسترم باشد
افتاده نیمی از تنم در آتش و باید
آن نیم دیگر شاهد خاکسترم باشد
از شاخه های توت مان ، گنجشک می ریزد
شاید حیاط خانه شعر دیگرم باشد
فریاد خواهم زد تو را تا واپسین لحظه
حتی اگر امروز روز آخرم باشد
تمام عمر خواهم خورد چوب اشتباهم را
کجای زندگی پنهان کنم روی سیاهم را ؟
علی رغم هجوم بادهای سرد ویرانگر
بنا کردم کنار شانه هایت تکیه گاهم را
مرا بیدار کن ای جاده ، از این خواب ِخرگوشی !
که از بیراهه ها پیدا کنم یک روز، راهم را
گناهان مرا بر گردن قسمت ، نیندازید !
که با جان می دهم عمریست تاوان ِ گناهم را
به یادت در هوای بسترم ، گنجشک می کارم
به سویت می پرانم سارهای بی پناهم را
دلم را هیزم شب های آتش بازی ات کردی
الهی دامنت هرگز نبیند دود آهم را
تمام مهره هایم را در این شطرنج ، سوزاندی
ولی هرگز به این قیمت نخواهم باخت شاهم را
نازِ حوا شیشه ی ایمان
آدم را شکست عشق رو شد ؛ با هبوطش، بغض عالم را شکست وِرد هایش را به گوش قلعه های ِ دور، خواند قفل های بسته و در های محکم را شکست مدتی جمشید ها را در پی دنیا دواند عاقبت یک روز، جام ِخالی جم را شکست سال ها اسطوره ها را روی دستش تاب داد حیف ... با سهراب و مرگش ، پشت رستم را شکست چشم هایش باد شد، لرزاند دستان مرا قوری گل سرخی مادر بزرگم را شکست بافت، دنیای مرا با تار ِ موی مادرم - او که کوه شانه هایش ، هیبت ِغم راشکست- شرط بستم با خودم : «هرگز نمی بازم به عشق» باختم اما ، به اوکه قول ِ آدم را شکست
برگزیده بخش شعر جایزه «قلم زرین» با بیان اینکه بازار نقد در نشریات
آنچنان داغ نیست، بررسی آثار و نقد کتابها را از عوامل مؤثر بر اقبال
مخاطب به آنها دانست.
حسنا محمدزاده - برگزیدهی بخش شعر یازدهمین دورهی جایزهی «قلم زرین»
برای مجموعهی شعر «خورشیدهای توأمان» - در گفتوگو با خبرنگار ادبیات
خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، دربارهی جایزههای ادبی اظهار کرد:
اینگونه برنامهها و جوایز میتوانند برای برندگان آنها اهمیت زیادی
داشته باشند و باعث شناخته شدن اثر و صاحب آن شوند و از این طریق به فروش
کتاب نیز کمک کنند. همچنین این جوایز میتوانند حرکت مناسبی برای رشد
فرهنگی جامعه ایجاد کنند.
او با بیان اینکه متأسفانه امروز بازار نقد آنچنان داغ نیست، گفت: در حال
حاضر، نقد و بررسی آثار ادبی در نشریات آنچنان وجود ندارد؛ در صورتیکه
نقد و بررسی میتواند تأثیر بسیار زیادی بر روی شناخته شدن و اقبال مخاطبان
به سوی آثار داشته باشد؛ اما در حال حاضر، تیراژ مجلات محدود است و نقد
آثار بخصوص شعر در آنها کمتر دیده میشود و در نهایت استقبال زیادی هم از
سوی مخاطبان نسبت به آثار صورت نمیگیرد. تیراژ کتابها موضوع نبود
استقبال چشمگیر از آثار را به اثبات میرساند.
این شاعر ادامه داد: جایزههای ادبی همچون جایزهی «قلم زرین» میتوانند
برای بهتر شدن و رشد و اعتلای فرهنگ و تمدن بسیار مفید واقع شوند.
محمدزاده در ادامه درباره وضعیت شعر آیینی نیز اظهار کرد: در حال حاضر شعر
آیینی وضعیت خوبی دارد. البته بیشتر این شعرها را که نگاه میکنیم،
میبینیم بیشتر مدح اهل بیت (ع) هستند و در آنها بیشتر به سوز و مرثیه
پرداخته میشود، اما اگر شاعران مطالعهی گستردهای داشته باشند، میتوانند
شعرهایی غیر از مدح و مرثیه بگویند.
به گزارش ایسنا، «هنوز قلب قلمم درد میکند برگرد»، «یک مشت آسمان»،
«عشقهای بیحواس» و «خورشیدهای توأمان» عنوان چهار مجموعه شعر منتشرشده
حسنا محمدزاده هستند.
این شاعر در یازدهمین دوره جایزهی «قلم زرین» به همراه علیرضا قزوه برگزیده شد.
شعر کوبنده ترین و ماندگارترین سخن ها از زبان قلم است
حسنا محمدزاده در خصوص حقیقت شعر می گوید : در واقع شاعران با سرودن شعر خواننده را دچار احساسس عمیق کرده و او را بین زبان شعر و زبان روزمره ی جامعه قرار می دهند .
از آنجا که غالب افراد جامعه با شعر سرو کار دارند و مسلما در تمام عصرها کوبنده ترین و ماندگارترین سخن ها از زبان قلم و آن هم در قالب شعر بوده است .
این بانوی شاعر شعر را از دیدگاه مردم واژه های برای نامیدن نوع خاصی از سخن که تأثیر ویژه ای بر ذهن و جان مخاطب دارد معرفی کرد و شعر را از گونه های دیگر سخن جدا دانست
و گفت : ما در طول تاریخ بیش از بیست هزار شاعر با نام و نشان داشته ایم از این میان شاید 200 تن توانسته باشند آثاری را خلق کنند که در حافظه ی جمعی فارسی زبانان ثبت شده باشد و مسلما شاعرانی توانسته اند به این توفیق دست یابند که رمز و رازهای تأثیر این نوع خاص سخن را دریافته و آگاهی را دستمایه ی خود ساخته اند
او همچنین مؤثرترین را در سرودن توجه به مسائل ملی و مذهبی دانست
خبرگزاری فارس: چه خوب است بتوانیم شعر جنگ را جهانی کنیم تا به شعر مقاومت تبدیل شود. چرا که شاعر در شعر مقاومت دنبال زبانی برای گفت و گو با همه ی مردم جهان است که طعم جنگ را چشیده و پایداری را تجربه کرده اند.
یه گزارش خبرنگار ادبیات انقلاب اسلامی؛ با «حسنا محمدزاده» شاعره جوان کاشانی درباره مشفق کاشانی، شعز مقاومت و شعر آیینی، و همچنین کتب اشعارش به گفت و گو نشستیم.
فارس: سرکار خانم محمدزاده! قبل از این که مصاحبه انجام شود شما درباره ی منش و شعر استاد مشفق کاشانی صحبت فرمودید. اگر صلاح بدانید با چند کلامی از شما راجع به استاد مشفق مصاحبه را آغاز کنیم؟
استاد مشفق کاشانی را به عنوان شاعری با دغدغه های دینی می شناسیم. ایشان در سال 1304 در کاشان دیده به جهان گشوده اند و در دومین همایش چهره های ماندگار در سال 1381 به عنوان چهره ماندگار در عرصه شعر و ادب برگزیده شده اند.
فارس: چقدر با فضای شعر مشفق کاشانی آشنا هستید؟
از مجموعه های ایشان می توانیم به (صلای غم ، هفت بند التهاب ، نقشبندان غزل ، انوار پانزده خرداد ، خلوت انس ، آیینه خیال و ...) اشاره کنیم.
شنیده ام که مجموعه ی " صلای غم" را که تضمینی زیبا از 12 بند محتشم کاشانی است، در 19 سالگی به دنبال شفا گرفتن از یک بیماری در کاشان سروده اند.
ایشان یکی از شاعران تاثیرگذار در ادبیات معاصر کشورمان محسوب می شوند که در بیشتر قالبهای شعر طبع آزمایی کرده و به غزل بیش از قالبهای دیگر پرداخته اند.
مجموعه ای هم با تلاش استاد بیگی حبیب آبادی در قالب مصاحبه تنظیم شده است که در این کتاب به زندگی ادبی و هنری استاد مشفق کاشانی با توجه به روایتهایی که خود از گذشته داشته اند پرداخته شده است.
خاطراتی از ایشان و مرحوم سهراب سپری در مجموعه ی دو جلدی خلوت انس که ظاهرا جلد سوم آن نیز در دست انتشار است موجود می باشد. جایی خواندم که در مورد مرحوم سهراب سپهری نوشته اند:
«سهراب در خیلی از اشعارش دردهای خودش را منعکس می کند. علاوه بر این رگه هایی از عرفان هم در شعرش است. عرفانی که از مولوی و سنایی و عطار گرفته است. آنچه سهراب گفته زندگی دردمندانه انسان است. سهراب مقلد کسی نیست. ما خیلی از شاعران بزرگ را میبینیم که از روی دست دیگران شعر نوشتند. ولی سهراب خودش هست و آنچه هم که از او مانده در خورد توجه است. و من به خودم می بالم که اهل شهری هستم که چنین شاعرانی را در دامنش پرورده است.»
استاد صائم کاشانی هم مجموعه ای تحت عنوان «خانه ی دوست کجاست؟» در مورد سهراب سپهری به چاپ رسانده اند که بارها هم تجدید چاپ شده و تا آن جا که من اطلاع دارم مصاحبه هایی در مورد زندگی ، شخصیت و شعر سهراب هم دارند.
فارس: استاد صائم کاشانی انسان فرهیخته ای هستند که مقدمهای بر کتاب «هنوز قلب قلم درد میکند... برگرد» شما نیز نوشتهاند. راجع به ایشان هم اگر نکتهای بفرمایید جالب است؟
نسبت به استاد صائم ارادت خاصی دارم. ایشان بسیار متواضع و مهربان هستند و مسولیت انجمن ادبی سخن را بر عهده دارند و شاگردان زیادی در زمینه شعر پرورش داده اند. در تلاش هستم تا انشاالله مراسم بزرگداشتی برای استاد مشفق در کاشان برگزار شود.
فارس: تا کنون مراسم تجلیلی از استاد مشفق برگزار نشده است؟
تا آنجا که اطلاع دارم تجلیلی از استاد «مشفق کاشانی» با حضور سید علی موسوی گرمارودی، یوسفعلی میرشکاک، محمدعلی بهمنی از شاعران برجسته معاصر در خانه شعر و ترانه مرکز موسیقی و ترانه صدا و سیما برگزار شده است. اما قصد داریم مراسمی هم در زادگاه شان -کاشان- با حضور اساتید و شعرای پیشکسوت برگزار کنیم تا مردم و جوانان شاعر با شخصیت و شعر ایشان بیشتر آشنا شوند.
* سعی می کنیم زمینه های بزرگ داشت استاد مشفق را فراهم کنیم
فارس: پس شما به دلیل این که کاشانی هستید پیشنهاد این کار سترگ را میدهید؟
بله و سعی می کنیم که انشاالله با همکاری مسئولین فرهنگی و شاعران ، زمینه های بزرگ داشت استاد مشفق را فراهم کنیم.
استاد مشفق شعر مهدوی زیبایی دارند با ردیف «هنوز»:
مردم دیده به هر سو نگرانند هنوز
چشم در راه تو، صاحب نظرانند هنوز
از سراپرده ی غیبت خبرى باز فرست
که خبریافتگان، بى خبرانند هنوز!
پرده بردار! که بیگانه نبیند آن روى
غافل از آینه، این بى بصران اند هنوز!
...
فارس: میخواهیم راجع به کتابهایی که از جنابعالی منتشر شده کمی بیشتر صحبت کنیم. اولین کتابی که از شما منتشر شده چه نام داشت؟
مجموعه «هنوز قلب قلم درد میکند ...برگرد! » که بهار 89 توسط انتشارات «آرام دل» روانه بازار کتاب شد. این مجموعه در برگیرنده تعدادی از اشعار آیینی من در قالب های غزل ، مثنوی و رباعی ست.
فارس: این کتاب شما حائز رتبه هم شد؟
بله، در سیزدهمین دوره جایزه کتاب فصل.
* روی آوردن شاعر به اوزان بلند همگام با تحولی ست که در زبان شاعر رخ می دهد
فارس: یک نکتهای که در این کتاب به چشم میخورد استفاده از وزنهای بلند است. این علاقه شما به وزن های مطول از کجا سرچشمه می گیرد؟
علاقه ی خاصی به این اوزان وجود ندارد. گاهی شعر در این وزنها سرچشمه پیدا میکند. شاید هم بشود گفت شاعر وقتی حرف برای گفتن در رابطه با موضوعی زیاد دارد، به سراغ این اوزان می رود. اما بعضی از منتقدان معتقدند که روی آوردن شاعر به اوزان بلند همگام با تحولی ست که در زبان شاعر رخ می دهد. اما چیزی که هست سرودن من در این اوزان کاملا اتفاقی و ناخودآگاه بوده و هیچ عمد و تلاشی برای این گونه سرودن صورت نگرفته است.
فارس: نکته دیگری که در کار شما توجه من را جلب کرد، توجه به ائمهای هست که کمتر در مورد ایشان شعر گفته شده است؛ مثلا امام موسی کاظم (ع) که این نگاه شما هم نگاه ویژهای است!
فکر میکنم دلیل این که راجع به بعضی ائمه کمتر شعر گفته میشود این است که شاعران و به خصوص شاعران جوان آشنایی و ذهنیت قبلی درخوری درباره شخصیت ایشان ندارند و از آنجایی که لازمه ی سرودن شعر در رسای اهل بیت این است که در مورد ایشان و حماسههایی که آفریدند اطلاع و آمادگی ذهنی کامل وجود داشته باشد، کمتر به بعضی موارد پرداخته می شود. مثلا در مورد امام هادی (ع) که خدا را شکر اخیرا با تلاش و توجه مسوولین و برگزاری کنگره های شعری در رابطه با شخصیت والای امام هادی (ع)، تلاش و تکاپویی در جوانان برای سرودن در این زمینه انجام شد که مسلما قبل از آن باید بررسی دقیقی در زندگی ایشان داشته باشند. این خیلی خوب است و در مورد امامان دیگر مثل امام موسی کاظم (ع) امام جواد (ع) ، امام محمد باقر (ع) و ... که شاید در شعر کمتر مورد توجه قرار گرفته باشند، بیشتر کار می شود.
فارس: پس مطالعه کردن در حوزه تاریخ ائمه بزرگوارمان به شاعران آیینی را اکیدا توصیه میفرماید.
بله صد در صد، یعنی شعرا حتما باید اول اطلاعاتی راجع به اهل بیت به دست بیاورند و بعد راجع به ایشان بسرایند.
فارس: اگر اشتباه نکنم دومین مجموعه آیینی شما «خورشیدهای توأمان» نام دارد؛ درست عرض میکنم؟
بله
فارس: در مورد این کتاب تان هم مختصری بفرمایید.
در این مجموعه به چهارده معصوم (ع) پرداخته شده است. این کتاب با اشعار توحیدی و عرفانی آغاز می شود و بعد به ترتیب شعرهایی به رسول اکرم (ص) ، حضرت زهرا ، و دوازده امام و فرزندان عزیزشان تقدیم شده؛ مخصوصا در رابطه با حادثه عاشورا، و در نهایت با اشعار انتظار ختم می شود. این کتاب شامل 70 غزل و 50 رباعی می باشد.
* چه حسی دلنشین تر از این که دغدغه شاعر، عشق به اهل بیت باشد
فارس: یک ویژگی که در کتاب (خورشیدهای توأمان) تبلور یافته این است که شما برای سرودن یک شعر آیینی و مذهبی، با یک مضمون عاشقانه شروع کردید و به یک مفهوم متعالی مذهبی رسیدید. راجع به این نکته هم توضیح بفرمایید.
به نظر من یکی از پایه های اصلی شعر، عاطفه است و پیش زمینه ی عشق آسمانی، عشق زمینی است و شاخصه عشق این است که خاکی و زمینی نماند و عروج کند. نکته ی دیگر این که وقتی یک موضوع دغدغه شاعر باشد، آن موضوع در شعرش نمود پیدا میکند و چه حسی دلنشین تر از این که این دغدغه ، عشق به اهل بیت علیهم السلام باشد که می تواند در اثر توجه و ارادات به ایشان به وجود بیاید و در نهایت باعث گره خوردگی بین زبان عاشقانه و آیینی در شعر بشود.
فارس: در شعرهای شما چقدر جوشش نقش داشته است؟
کارهای آیینی من بیشتر جوششی هستند؛ البته نه این که فقط جوششی باشند، چون اگر قرار باشد شعر فقط با جوشش شکل بگیرد شاید به رکود برسد و آن نقطه اوج لازم را نداشته باشد . ولی من سعی می کنم سرچشمهای که شعر قرار است از آن جا شروع شود همیشه جوششی باشد و از آن پس با کوشش پرورش یابد و در پایان به انسجام نهایی برسد .
فارس: سومین مجموعهای هم که شما منتشر کردید «عشقهای بی حواس» بود. اشعار این مجموعه عاشقانه است ؟
بله، این مجموعه شامل غزل هایی با مضامین عاشقانه است. به نظر من عشقی حقیقی است که بتواند همه آفت های اخلاقی را تحت الشعاع خود قرار دهد و همچون نوری بر وجود انسان بتابد ، زیبایی ها را جایګزین زشتی ها کند و از او شخصیتی نو بسازد.
* در این شعرها بیش از این که خودم باشم یک زنم
فارس: در مورد چگونگی سرودن این اشعار و مضامینش بگویید ؟
همان طور که می دانید تغزل ذات این قالب است. اګر تغزل نباشد غزل هم وجود ندارد. واژه های ریخته شده در این قالب مانند جسم بی جانی هستند که تا آن روح غنایی در آن ها دمیده نشود جایی برای زنده بودن و نفس کشیدن ندارند.
تغزل جان مایه ای است برای وصل شدن به منبع الهام ... اما همین غزل باید با مضامین ، درد ها و واژه های امروزی همراه شود تا بتواند رسالتش را به خوبی به پایان رساند.
شعر برای من دنیایی است که در آن زندګی می کنم. با تک تک واژه هایش نفس می کشم و با نظمی که در بیت هایش حاکم است آرام می شوم .
شعر برای من یک واقعیت محض است. واقعیتی که می تواند با تخیل رنگ و بو بگیرد و بر بال آرزوها تا ناکجا برود. اما من در این شعرها بیش از این که خودم باشم یک زنم؛ با دغدغه ها و دردهای همه ی زنان اطرافم. با خواسته ها و امیدهایشان ، با هر آن چه که از درد دل هایشان می توان فهمید.
جایی از زنده یاد جلال آل احمد خواندم که خطاب به شاعران می گویند : در هر بیت باید مویی از سرت سفید شود و با هر شعر گوشه ای از جانت بسوزد. مبادا شعر تو مثل زندگی دیگران فقط از بغل گوشت رد شده باشد.
فارس: چهارمین کتاب شما چه نام داشت؟
مجموعه «یک مشت آسمان» است که مجموعه ای رباعی است در دو فصل، فصل اول رباعیات آیینی است و فصل دوم رباعیات عاشقانه و اجتماعی است.
فارس: و آخرین کتاب شما؟
مجموعهای که به زودی توسط انتشارات سوره مهر منتشر می شود. البته بنا بر این بود که به نمایشگاه کتاب امسال برسد اما... کتابی است تحت عنوان «زیر هر واژه آتشفشان است» که در بر گیرنده ی اشعاری با مضامین عاشقانه و اجتماعی و آیینی است.
فارس: شما جزو خانم های شاعری هستید که بیشتر در کنگره ها حضور دارید. کنگره ی مقاومت بین الملل، کنگره ی دفاع مقدس و ... را چگونه ارزیابی می کنید؟
کنگره مقاومت بین الملل کنگره خوبی است ، مخصوصا امسال که خیلی بهتر و منسجم تر نسبت به سال قبل انجام شد. و یکی از بخشهایش که می تواند بازدهی خوبی داشته باشد، بازدید از مناطق جنگی بود. و صحبتهایی که با سرداران و جانبازان و خانواده های شهدا شد.
فارس: شما به کدام مناطق تشریف بردید؟
به پاوه، قصر شیرین، سر پل ذهاب، ...
* کاش بتوانیم شعر جنگ را جهانی کنیم
فارس: از فضایی که شاعران کشورهای دیگر در کنگره مقاومت حضور داشتند و شعر خوانی میکردند برایمان بیشتر صحبت کنید.
یک خانم شاعری بود از کشور سودان که شعر قشنگی خواند. نکتهای که برای من خیلی جالب بود. نحوه ی اجرای شعر آن ها بود که خیلی حماسی و عاطفی شعرشان را اجرا میکردند. انگار که آن شعر در حضور جمع از عمق وجودشان جاری می شود؛ انگار با همان حسی که سروده بودند اجرا میکردند.
و شاعری جوان از کشور فلسطین که طریقه ی خواندنش حتی بدون آن که ترجمه اش را بشنویم هم دل ها را به درد می آورد. کاملا واضح بود که این ها زخم چشیده اند و درد و مصیبت با تار و پودشان گره خورده است. کاملا واضح بود که شعرشان فریاد مظلومیت است؛ مثل شعرهایی که شعرای ما در زمینه ی دفاع مقدس دارند و آن هم بیشتر به خاطر این است که از دور دستی به آتش نداشته اند بلکه هر چه نوشته اند حاصل دیده ها و یافته هایشان بوده است.
و چقدر خوب است که ما بتوانیم شعر جنگ را جهانی کنیم تا به شعر مقاومت تبدیل شود. چرا که شاعر در شعر مقاومت دنبال زبانی برای گفت و گو با همه ی مردم جهان است که طعم جنگ را چشیده و پایداری را تجربه کرده اند. شاعر در این بازه می کوشد تا پیام انسانی جنگ را بگیرد و به آن تشخص جهانی بدهد تا نوشته اش به مرز خاصی محدود نشود و همه ی مردم بتوانند با نمادهای شعری اش هم ذات پنداری کنند
فارس: از چه کشورهایی در این کنگره حضور داشتند؟
اگر اشتباه نکنم 38 شاعر از کشورهای فلسطین، مصر، لیبی، سودان، الجزایر، لبنان، یمن، عراق، ترکیه، عربستان، اردن، کویت، بحرین، عمان، افغانستان، پاکستان، هندوستان و تاجیکستان حضور داشتند.
فارس: شما با این شاعران راجع به اشعار دو کشور صحبت هم میکردید؟
متأسفانه نشستی که با حضور مترجمان و شعرای دیگر کشورها برای تبادل نظر تشکیل شود نداشتیم. اما من از بعضی فرصت ها مثلا زمانی که مسافت بین کرمانشاه تا پاوه یا قصرشیرین را طی می کردیم، استفاده کردم و سوالاتی که در ذهنم بود از بعضی از آن ها پرسیدم؛ مثلا اینکه: چه نکته ای برانگیختگی برای سرودن شعر مقاومت را در آن ها ایجاد میکند؟ مقاومت از دیدگاه آن ها چه تعریفی دارد؟ چه گونه در شعر آن را بازتاب میدهند؟ از چه شعرایی الهام می گیرند؟ و ...
فکر می کنم اگر این جلسات در سال های آینده به صورت رسمی تشکیل شود، حتما تاثیر زیادی بر شعر مقاومت خواهد داشت.
فارس: اگر نکتهای باقی مانده است بفرمایید.
از وقت و حوصله ای که به خرج دادید بی نهایت سپاسگزارم.
ایران بهره مند از بستر فرهنگی و
ادبی عظیمی است و در تاریخ خود شاعران بزرگی را جای داده است، با توجه به این ریشه
ادبی مشاعره چه کارکردهایی در جامعه می تواند ایفا کند؟
شعر، ریشه در فرهنگ ایرانی دارد و
کمتر فرد ایرانی را می توان پیدا کرد که شعری را حفظ نباشد و در زندگی از آن
استفاده نکرده باشد . شعر، جدا از حکمت ها
و فلسفه هایی که در خود نهفته دارد ، می
تواند کارکردهای روان شناختی داشته باشد و
باعث ایجاد آرامش شود. تا آنجا که بسیاری از درس های آموزنده در زمینه های
مختلف و گاهی هدفمند شدن ذهن های آگاه و
تغییر مسیر حرکت از بیراهه ها به واسطه یک بیت شعر در انسان شکل می گیرد و می
تواند در ذهن و روح او تأثیر شگرفی داشته باشد. و اینکه ذائقه و طبع شاعرانه و
علاقه به شعر و ادبیات در ذات ایرانیان نهادینه شده است حقیقتی ست انکار ناپذیر
.تا جایی که در دنیا جدا از تاریخ درخشان و پیشینه ی قوی فرهنگی و توانمندی های
علمی ، ایران را به با شعر هم می شناسند. در این میان، مقوله مشاعره در دستگاه های
مختلف و برنامه های متنوع اعم از آموزش و پرورش قدمی تأثیر گذار برای الفت و نوجوانان و جوانان با شعر است.تا آنجا که می تواند باعث
ریشه دواندن این هنر در وجود افراد شود و
گاهی می تواند در آینده ای نه چندان دور به ثمر بنشیند
مشاعره در آشنایی نسل های جدید با
ادبیات چه نقشی دارد؟
مشاعره
بسترساز آشنایی نسلها با ادبیات و پیشینه ی فرهنگی غنی ایران زمین است و در این زمینه نقشی مهم و غیر قابل انکار دارد
تا جایی که می تواند نقطه ی شروعی برای استعدادهایی باشد که بی آنکه بدانند ذوق
سرودن دارند و باعث زدن جرقه ای در نهاد
شان می شود تا بتوانند استعداد خود را کشف کنند؛
در سنت و پیشینه ما شعر رسانه قوی بوده است و رواج شعر نقش
پررنگی داشته است، شعر در جامعه ما در میان ادیبان و ادب دوستان و همچنین تودههای
مردم به شیوههای مختلفی مانند نقالی شاهنامه، شعر خوانی در قهوه خانه، پرده خوانی
و همچنین مشاعره نفوذ کرده بود، به نظر شما چه عواملی باعث شده است موضوع مشاعره
کمتر مورد توجه قرار بگیرد؟
کار فرهنگ و ادبیات فقط باید به دست متخصصان در این حوزه اداره شود به نظر من حتی کارمند، کارگران و مسئولان هماهنگی نیز باید از ادبیات سررشته داشته باشند، تهیه کنندگان برنامه های ادبی نباید تهیه کنندگان عام باشند با این تعابیر هر کس نباید در حوزه ادبیات برنامه تولید کند مگر متخصصان در این زمینه ، البته در مسائل دیگر هم باید همین طور باشد اما چون زبان فارسی به نوعی وحدت ما رادر بر می گیرد از اهمیت زیادتری برخوردار است.
مشاعره می تواند در تدوام شعر
جامعه ما اثری داشته باشد؟
آنچه مسلم است این است که با شعر می
توان در جامعه آرامش برقرار کرد، با شعر می توان مضامین قرآنی را بیش از پیش در اذهان
مردم جای داد به همین دلیل تولید برنامه هایی چون
«مشاعره» می تواند در حوزه شعر طیف بزرگی از جامعه را به خود جذب کند.
متأسفانه هنوز در حوزه شعر کاری اساسی
که به پیشبرد آن کمک عمده ای شود و به استعداد یابی بیانجامد صورت نگرفته است. در سیستم
فرهنگی ما شعر جایگاه عمده ای ندارد، در نهادهایی همچون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
و حوزه هنری هنوز برنامهی هدفمندی برای شعر
ارائه نشده در این میان تنها به برگزاری جشنوارههای ادبی می توان اشاره
کرد که البته این روند تنها در تقویت و جهت مند کردن توان شعری می تواند تأثیر داشته
باشد و تآثیر چندانی در پرورش و شناسایی استعدادهای نهفته ندارد
ترویج مشاعره باید از کجا آغاز
شود؟ صدا و سیما یا آموزش و پروش و یا نهادهای دیگر؟
بی تردید دامنه مسائل فرهنگ به ویژه شعر و ادبیات در مملکت ما وسیع است . طی سال ها ی اخیر شاهد برگزاری برنامه هایی چون نقد شعر و مشاعره بوده ایم قاعده برگزاری برنامه های نقد شعر و مشاعره این است که چه در آموزش و پرورش و چه در صدا و سیما ، در آن از شاعران زبده و کاردانی که در مصدر کار هستند ، استفاده شود .تا بتوانند بیشترین بازدهی را داشته باشند و به آسیب شناسی شعر بپردازند
مسلما تلویزیون می تواند نه به عنوان یک تولید کننده صرف بلکه به عنوان رسانه ای ملی که عموم مردم با آن سروکار دارند در این زمینه جوابگوی سلایق مخاطبان خود نیز باشد .
اگر چنین روشی در پیش گرفته شود تردیدی نیست که برنامه هایی از این دست نه تنها در داخل کشور بلکه در شبکه های فارسی زبان دیگر نیز با استقبال خوبی مواجه می شود .
البته
آموزش و پرورش هم خصوصا در مقاطع راهنمایی و متوسطه می تواند در این زمینه موثر
واقع شود که باید نگاه جدیتری به این مقوله داشته باشد و مشاعره
را در برنامههای درسی جای دهد
درباره مشاعره با شعرها نو و سپید چه نظری دارید؟
انکار نمی کنم که خصوصا در دهه های اخیر تمایل به شعر سپید، نیمایی نه تنها بین شعرا بلکه در عموم مردم زیاد شده است، اما هنوز اکثریت مردم با شعر موزون ارتباط بهتری برقرار میکنند و ذهن ها برای به خاطر سپردن شعر کلاسیک آماده ترند تا شعر سپید ؛پس می توان نتیجه گرفت که هنوز هم مشاعره با شعر کلاسیگ شور دیگری می تواند داشته باشد
در سالهای اخیر رسانهها رشد زیادی داشتهاند اما از ابزارهای مدرن در عرصه شعر استفاده نشده است، در این میان حرکتی که شبکه آموزش سیما در عرصه شعر و مشاعره چندسالی است آغاز کرده است، جای خالی مشاعره در رسانه ها چه آسیب هایی را به همراه داشته است؟
بررسی جایگاه و نقش زبان و ادب فارسی در برنامههای تولیدی و خبری رسانهٔ ملّی نشان می دهد که آنگونه که شایسته است به شعر بها داده نشده است رسانه ی گسترده ای مانند سیما نباید تنها وسیله ای برای سرگرمی و وقت گذرانی به نظر بیاید بلکه می تواند به عنوان عمده ترین وسیله ی آموزشی بین تمام اقشار جامعه شناخته شود
تقویت زبان فارسی در رسانهٔ ملّی، پاسداشت شعر و جایگاه شعرا در فرهنگ سازی از مسائلی ست که می تواند با ایجاد دغدغه در مدیران صدا و سیما نسبت به زبان و ادب فارسی، تشکیل کارگروه مشترک و بررسی ظرفیتهای موجود برای تقویت آموزش زبان و ادب به نتیجه ی مثبت برسد
ما سرچشمه های جوشان و مخاطبان علاقهمند گستردهای در حوزه شعر داریم که باید با شیوههای بهروز، پل ارتباطی میان آنها برقرار کنیم.
عموما نگاه به مقوله شعر در صدا و سیما نگاه تفننی است که
کنداکتور برنامهها را پر می کند، در این میان برنامه مشاعره شبکه آموزش با حضور
مجری توانمندی مانند اسماعیل آذر جدیترین برنامهای است که نگاه تخصصی به شعر
دارد و سعی بر تنوع بخشی دارد، خود شما به عنوان یک شاعر چقدر از این برنامه
استقبال می کنید؟
اسماعیل آذر، میان اهالی ادبیات چهره
شناخته شده ای است، اجرای او در برنامه «مشاعره» فرصتی ایجاد کرد تا در مورد جایگاه شعر در میان عموم مردم و همچنین
برنامه سازی در این زمینه قدم مثبتی برداشته شود
این برنامه ، زمینه ای برای نشر حکمت و معنویت از طریق شعر بود که تا حدی هم
به خواسته خود رسید البته هنوز تلاش ها کافی
نیست، زیرا برای ایران که قطب فرهنگی جهان
است صدا و سیمایش باید به شعر بیشتر بپردازد و آن را در شبکه های مختلف گسترش بدهد.
امیدوارم با مشارکت سازمان ها و یا نهادهایی که دل در گرو فرهنگ ایرانی – اسلامی دارند بتوان به آینده
ای درخشان امیدوار بود
از وقت و حوصله ای که برای این گفتگو به خرج دادید سپاسگزاریم .