خبرگزاری فارس: نفر اول جشنواره شعر فارسی «آیات» برگزاری آن را فاخر ارزیابی کرد و گفت: سختی این نوع شعر انطباق وزن شعر با آیات به کار رفته در آن است.
«حسنا محمدزاده» نفر اول جشنواره شعر فارسی «آیات» در گفتوگو با خبرنگار قرآنی باشگاه خبری فارس «توانا»، در خصوص اثر ارسالی به جشنواره شعر فارسی آیات گفت: اثر «فریاد یس» که برگرفته از آیات قرآن و تصویری از قیامت در آیینه جزء 30 است، را در سال 1390 در قالب غزل سرودم، همچنین تلاش کردم آیههای مورد نظر را به خوبی در وزن شعر بگنجانم، از این رو خلق این اثر چند روزی زمان برد، البته این طبیعی است زیرا انطباق آیات قرآن با وزن شعر، سرودن اثر قرآنی را زمان بر میکند.
وی در خصوص نحوه آشنایی با جشنواره شعر فارسی «آیات» گفت: فراخوان این جشنواره از طریق ایمیل برای من ارسال شد، البته من در کنار برخی از سایتهای اینترنتی نیز تبلیغات این جشنواره را دیده بودم.
محمدزاده با اشاره به آیین اختتامیه جشنواره شعر فارسی «آیات» گفت: آیین اختتامیه که در شیراز برگزار شد بسیار خوب و فاخر بود که مردم نیز به خوبی از آن استقبال کردند، البته اگر اشعار ارسالی به این جشنواره به چاپ برسد، بسیار میتواند مثمر ثمر واقع شود.
وی در خصوص مجموعههای شعر به چاپ رسیده گفت: تاکنون از من 4 مجموعه شعر به چاپ رسیده که عناوین آنها عبارتند از؛ «هنوز قلب قلم درد میکند برگرد» که به چاپ دوم رسیده، «خورشیدهای توأمان»، «عشقهای بیحواس» و «یک مشت آسمان رباعی»، همچنین چهار اثر دیگر نیز آماده چاپ دارم.
به گزارش خبرگزاری فارس، «حسنا محمدزاده» متولد 1361 در شهر کاشان است. وی دارای مدرک کارشناسی رشته الکترونیک بوده و تاکنون در جشنوارههایی چون جشنواره «آخرین منجی»، «خلیج فارس»، «مقاومت»، «آخرین امید»، «یار و یادگار» و «جشنواره علوی» حائز رتبه اول شده است، همچنین کتاب «هنوز قلب قلم درد میکند برگرد»، موفق به کسب عنوان بهترین کتاب فصل و کتاب «جوهر جان» که هنوز به چاپ نرسیده، موفق به کسب جایزه کتاب شعر انقلاب شده است، محمدزاده، متأهل و دارای دو فرزند است.
فریاد «یس»
صدایی مرا برد سوی یقین، صدایی پر از آیه دلنشین
از این سو به «کوثر»، به «کأس ٍمَعین»، از آن سمت تا «اَسفَلَ سافلین»
*****
از این آیه تا «عیشة الراضیة»، از آن آیه تا «اُمّهُ هاویه»
صدایی چنان انفجاری مهیب، که پیچید در لایههای زمین
*****
که شد کوه، مثل غباری رها، به جوش آمدند و خروش، آبها
«اِذا زُلزلت اَرضُ زِلزالَها»، کجایید اهلِ شِمال و یَمین؟!
*****
الا استخوانهای آسیمهسر! دهانهای لبریز «أین المَفر»!
چه دارید در چنته از خیر و شر؟! چرا سر نهادید بر آستین؟!
*****
قرق را شکستند خورشید و ماه، کجایند آن قوم در اشتباه؟
همانها که گفتند «مَا القارِعَة»؟ کجایند آن دسته ضالّین؟
*****
عیان میشود راز «مافِیالصُدور»، ریا و نفاق و فساد و غرور
میافتند روی زمین پردهها، عیان میشود چهره کفر و دین.
*****
چه کردید با قلب دنیایتان؟ به دیروز و امروز و فردایتان؟
کجا را گرفتید با سرکشی؟ کجا را پس از این همه حرص و کین؟
*****
به «زِلزال»، سوگند و «والعصر»ها، به «وَالیل» و «وَالفَجر» و «شَمس» و «ضُحی»
همین است آن وعدهگاه خدا، به فریاد «یس» به «زیتون» به «تین».