قلب قلم

شعر و نقد ادبی - حسنا محمدزاده

قلب قلم

شعر و نقد ادبی - حسنا محمدزاده

قلب قلم

حسنا محمدزاده - شاعر

کتاب ها :
1. هنوز قلب قلم درد می کند ... برگرد ! ( آرام دل )
2.عشق های بی حواس ( فصل پنجم )
3. خورشیدهای توأمان (آرام دل )
4. یک مشت آسمان ( فصل پنجم )
5.سربه مهر ( جمهوری)
6.جوهر جان ( هزاره ققنوس)
7. زیر هر واژه آتشفشان است (سوره مهر)
8.قفس تنگی (شهرستان ادب)
9. پری روز (شهرستان ادب)
10. سرمشق(هزاره ققنوس)
11. گزیده مرصاد العباد (نشر گویا)

نویسندگان


شعر قیصر درباره جنگ مجذوب‌کننده است/شعر بی‌دغدغه بار مثبتی ندارد

خبرگزاری فارس: شعری را قیصر امین‌پور در رابطه با جنگ گفته و فکر می‌کنم هرکسی که بخواهد در رابطه با جنگ شعر بگوید، می داند که این شعر «قیصر» سرآمد شعرهای «جنگ»‌ است. «می‌خواستم شعری برای جنگ بگویم، دیدم نمی‌شود ...»

خبرگزاری فارس: شعر قیصر درباره جنگ مجذوب‌کننده است/شعر بی‌دغدغه بار مثبتی ندارد

به گزارش خبرنگار ادبیات انقلاب اسلامی؛ دعوت می کنیم بخش دوم و پایانی مصاحبه ما با خانم محمدزاده را بخوانید.

 

فارس: از کارهای شاعران شاخص بعد از انقلاب بیشتر کارهای چه کسانی را می‌خواندید؟

مطالعات من ادامه داشت تا اینکه من با اشعار «مرحوم منزوی» آشنا شدم و فکر می‌کنم که شاعر شدن من بر می‌گردد به آشنایی من با اشعار «منزوی». اوّلین شعری که خاطرم هست از ایشان خواندم، این بود:

ابری رسید و آسمانم از تو پر شد

بارانی آمد آبدانم از تو پر شد

و اینقدر این شعر را دوست داشتم و خوانده بودم که تمام بیت‌های آن را حفظ شده بودم. یادم هست اوّلین مجموعه‌‌ای هم که از ایشان به دستم رسید و خواندم «مجموعه با عشق در هوای فاجعه» بود و این کتاب نیز در روال کاری من تأثیر خیلی مثبتی گذاشت. بعدها با اشعار‌ «مرحوم قیصر امین‌پور» آشنا شدم و اوّلین مجموعه ایشان هم که به دستم رسید و مطالعه کردم مجموعه «گل‌ها همه آفتابگردانند» بود.

 

فارس: کتاب «گل‌ها همه آفتابگردانند» دقیقاً در اسفند  1380 منتشر شد.

بله.

 

فارس: یعنی در همان سال‌ها با «قیصر» آشنا شدید؟

بله، اګر اشتباه نکنم سال 81  بود.

 

 

* شعر سپید قیصر درباره ی جنگ مرا جذب خودش کرد

 

فارس: آیا شعرها و دیگر کتاب‌های «قیصر» را هم خوانده بودید؟ مانند به «قول پرستوها»، «فصل بی‌بال پریدن»‌ و ... یا نه، فقط به شعرهای او توجه داشتید؟

بیشتر شعرهایشان را دنبال می‌کردم. البته به نثر هم خیلی علاقه دارم، ولی بیشتر شعر را دنبال می‌کردم. مخصوصاً شعرهای کلاسیک. شعری را مرحوم قیصر امین‌پور در رابطه با جنگ گفتند که فکر می‌کنم هرکسی که بخواهد در رابطه با جنگ شعر بگوید می داند که این شعر «قیصر» سرآمد شعرهای «جنگ»‌ است. «می‌خواستم شعری برای جنگ بگویم، دیدم نمی‌شود ...»

و این شعر سپید مرا خیلی جذب خودش کرد.

 

فارس: البته شعر سپید نیست و شعر نیمایی است. خاطرم هست یک بار خدمت «قیصر» بودم و گفتم: این شعر سپید... و ایشان صراحتاً گفتند: من اصلاً شعر سپید ندارم.

بله، این شعر، شعر نیمایی است. این اشتباه لفظی من بود.

 

فارس: غیر از کارهای «قیصر امین‌پور» دیگر کارهای چه کسی را مطالعه می‌کردید؟

کارهای «هوشنگ ابتهاج».

 

فارس: توجه شما به کارهای خانم‌ها مثلاً کارهای «سپیده کاشانی» و «طاهره صفارزاده» و دیگران چگونه است؟

بله، کارهای «سپیده کاشانی» مخصوصاً کارهایی که برای جنگ و دفاع مقدس سروده‌اند یا کارهای «خانم بهبهانی» و «فروغ فرخزاد»‌ را نیز مطالعه می‌کردم.

 

 

* وزن‌های بلند می‌تواند شاعر را به زیاده‌گویی یا تکرار مکررات بکشاند

 

فارس: البته به جز اینها افراد دیگری که شاخص باشند را هم نداریم. نکته دیگری که من در کارهای شما پیدا کردم، استفاده از اوزان بلند است. نمونه اش شعری که از کتاب «هنوز قلب قلم درد می‌کند» پیدا کردم به نام «صدای پای ماه»:

کوه خیره می‌شود به جاده‌های آسمان

یک نفر صدای پای ماه را شنیده است

باد با خودش ستاره می‌برد به هر طرف

نور پای شاخه‌های خشک بس چکیده است

و یک شعر دیگر:

رسید وقت طلوعت‌، دل زمان لرزید

هزار بار زمین دور کهکشان چرخید

به شوق آمدنت در بهشت غوغا شد

سپیده از نفس بادها تو را بویید

از 34 شعری که من بررسی کردم، 7 شعر آن در وزن بلند است. دلیل خاصی دارد که از وزن بلند استفاده کردید؟

نه، دلیل خاصی ندارد. بعضی وقت‌ها حرف برای گفتن زیاد است و شاید در وزن کوتاه آنگونه که باید گنجانده نشود. البته وزن‌های بلند هم خیلی وقت‌ها می‌توانند شاعر را به زیاده‌گویی بکشاند یا به تکرار مکررات. به خاطر همین فکر می‌کنم که سرودن در وزن‌های بلند یک دقت و مهارت خاصی می‌خواهد که آن اتفاق تکراری و خسته کننده در شعر به وجود نیاید. ولی یک وقت هایی در مورد شعرهای اهل‌بیت حرف برای گفتن زیاد است؛ خود به خود شاعر به این سمت کشیده می‌شود.

 

فارس: قدما وقتی که حرف برای گفتن زیاد بود می‌رفتند سراغ «مثنوی». زیرا بهترین قالب برای حرف‌های طولانی و مطول است. «علی معلّم» هم در وزن بلند شعرهایی دارد. آیا در وزن بلند به «علی معلّم»‌ هم توجه داشته‌اید یا نه، خیلی اتفاقی این شعرها را سرودید؟

نه، خیلی اتفاقی. واقعیتش اوّلین باری که من می‌خواستم در رابطه با حضرت علی اکبر(ع) شعر بنویسم، کتاب «پدر، عشق، پسر» از سید مهدی شجاعی را مطالعه کردم و در رابطه با «حضرت علی اکبر(ع)» هم تحقیق کرده بودم. شما می‌دانید که شعر به غیر از جوشش به کوشش هم نیاز دارد، یعنی اینکه شاعر نباید فقط منتظر آن جوشش درونی باشد. اگر قرار بود که شعر فقط جوششی باشد دچار پژمردگی می‌شد. ولی وقتی که با کوشش همراه باشد می‌تواند خیلی بهتر خودش را نمودار کند.

من در رابطه با «حضرت علی‌اکبر» تحقیق کرده بودم ولی هرکاری می‌کردم آن جوشش اوّلیه را نداشتم. همیشه دوست دارم اولین بیت، جوششی باشد و بیت‌های بعدی با کوشش همراه شود و شکل‌ بگیرند. در رابطه با سرودن این شعر آن بیت اول -که به صورت جوششی باید باشد- به ذهنم نمی‌آمد. یک نماز غفیله خواندم و در قنوت آن از خدا خواستم که بیت اوّل را به زبانم بیاندازد. به محض اینکه نماز تمام شد و سلام نماز را دادم، این بیت به زبانم آمد که:

زمان گذشت و به پایان تلخ راه رسید

اذان ظهر به حی‌علی‌الصلاه رسید

که ناگهان به زمین ریخت سوره‌ای زخمی

ایاک‌ نعبد و ایاک نستعینش را

فکر می‌کنم این «ایاک نعبد و ایاک نستعین»ی که در نماز خوانده بودم به ذهنم الهام شد. وقتی که روی این شعر دقت کردم دیدم که یک وزن دوری است؛ بعد بقیه شعر هم به این صورت ادامه پیدا کرد. شعر هم که تمام شد خودم از آن خیلی راضی بودم و این شد که بیشتر در بحث اهل بیت به وزن‌های دوری روی بیاورم. 

 

فارس: یکی از ویژگی‌هایی که وزن های دوری دارند این است که  وسط مصراع یک قافیه دیگر می‌آید، مثلاً «قافیه درونی» که این خوب است. این موسیقی کناری قافیه و ردیف در شعرهای شما موج می‌زند و گاهی اوقات قافیه را هم اضافه کردید و دو قافیه شده است. قافیه درونی که «سعدی» و دیگران هم از این کارها داشته‌اند. اینها هم جزء کارهای خوب شماست و من از این جنبه به شما تبریک می‌گویم که کارهایتان در این فضا کارهای جالبی است، امّا جایی ردیفی را استفاده کرده اید که جالب است: «حتی». من تا حالا ندیدم که ردیف «حتی» به این قشنگی در مجموعه‌ای بنشیند:

پیدا نخواهی کرد اینجا عاقلی حتی

دیوانه ی گم کرده راه منزلی حتی

عاقل‌تر از دیوانه‌هایت نیست در عالم 

که اینجا پارادوکس قشنگی هم دارد:

با بودنت دنیا ندارد مشکلی حتی

پیدا نخواهد شد در میان فوج‌ ماهی‌ها

آن سوی اقیانوس‌ وجودت ساحلی حتی

تا الی آخر...

مثل کبوترها و آهوها قبولم کن

آقا ندارم تحفه ی ناقابلی حتی

که «حتی» خیلی خوب در این شعر نشسته است!

لطف دارید! اگر ردیف خوب نشسته و شعر از نظر شما جذاب است این از عنایت «آقا امام هشتم(ع)» است.

 

 

* غریب بودن بقیه اهل بیت در شعر برمی‌گردد به مطالعه شاعران

 

فارس: در رابطه با بعضی ائمه مانند «امام موسی کاظم(ع)» شعر کمتر سروده شده است و شما در رابطه با این امام شعر دارید. «امام موسی کاظم(ع)» در اشعار خیلی غریب است. کارهایی را در رابطه با ایشان در اشعار «محمد مهدی سیار» دیدم، در کارهای شما و بعضا در کارهای شعرای دیگر. پیشنهاد شما به شعرای دیگر چیست که به همه ی ائمه ی معصومین بپردازند که این مقوله بسیار جای کار دارد؟

غریب بودن بقیه اهل بیت ما در شعر برمی‌گردد به مطالعه شاعران ما. الان اگر به جلسات مذهبی، روضه‌خوانی، ایام محرم و شب‌های قدر نگاه کنیم، از واعظان گرفته تا مداحان خیلی زیاد در رابطه با امام حسین (ع) و واقعه عاشورا و «حضرت زهرا(س)» و «حضرت علی(ع)» صحبت می‌کنند و شاعران، مخصوصاً شاعران جوان ذهنشان بازتر است که بخواهند در رابطه با ایشان بنویسند. ولی در مورد ائمه دیگر خیلی بحث و گفت‌وگو تا آن جایی که من در جریان هستم، در مورد زندگی و مصائب‌شان نشده است. متأسفانه این یکی از معضلاتی است که به دلیل کمبود تحقیق و مطالعه در این زمینه وجود دارد و باعث شده شعرا کمتر به سراغ این اهل بیت بروند.

 

فارس: خانم محمدزاده! شما جزء خانم‌هایی هستید که در بیشتر کنگره‌ها شرکت می‌کنید و در عرصه‌ شعرهای مختلف هم فعال هستید. شما حضور خانم‌ها را در کنگره‌ها و جشنواره‌های مختلف در حال حاضر چگونه ارزیابی می‌کنید؟

فکر می‌کنم الان خانم‌ها پابه‌پای آقایان حرکت می‌کنند و کم نمی‌آورند و حضور پررنگی در کنگره‌ها و جشنواره‌ها دارند. اگر در کنگره‌ای پنج برگزیده وجود داشته است -حالا نگوییم نصف آنها اما- حداقل دو نفر از برگزیدگان خانم هستند یا حداقل یک خانم در آن کنگره برگزیده هست. بالاخره خانم‌ها در این عرصه  حضور پررنگی دارند.

 

فارس: از خانم‌های موفق فعلی که هم سن و سال شما هستند چند نفرشان را نام ببرید.

خانم «مهرابی» که از شاعران خوب خطه یزد هستند، «خانم مریم ترنج» که سپیدسرای ماهری هستند.

 

فارس: ایشان دختر «تیمور ترنج» هستند؟

بله، که اصالتاً بوشهری هستند. «خانم نجمه بنائیان» که اهل بروجن هستند و در کارهایشان هم شعرهای کلاسیک و هم شعرهای سپید به چشم می‌خورد. «خانم فروغ تنگاب» که اهل جهرم هستند و دوستان دیگر...

 

فارس: در رابطه با کدامیک از شاعران موفق و فعلی کاشان تمایل دارید که صحبت کنید. 

«آقای رجبعلی‌زاده» شاعر خوبی هستند و بنده هم با شخصیت ایشان و هم با شعرهایشان آشنا هستم. اما فکر می‌کنم در دهه اخیر شعر کاشان را بیشتر با شعرهای «مهدی فرجی» می‌شناسند. با آن شعری که می‌گوید:

کفش‌هایم کجاست؟ می‌خواهم بی خبر راهی سفر بشوم

مدتی بی‌بهار طی بکنم، دو سه پاییز در به در بشوم 

یا شعری که می‌گوید:

حد پروازم نگاه توست بالم را نگیر

سهمم از شادی تویی با اخم حالم را نگیر

و فکر می‌کنم «آقای فرجی» نسبت به بقیه شاعرانی که در این عرصه فعال هستند چه از لحاظ شعری، چه از لحاظ آثاری که به چاپ رسانده‌اند و چه از لحاظ زبان شعری از بقیه موفق تر بوده‌اند.

 

فارس:‌ «آقای فرجی» الان کاشان ساکن هستند؟

کاشان ساکن بودند ولی در یکی، دو ماه اخیر از ایشان اطلاعی ندارم.

 

فارس: دیگر چه شاعرانی؟

«آقای رجب‌علی زاده» هم شاعر خوبی هستند، «آقای محسن سلطانی» که ایشان هم دو مجموعه چاپ کرده‌اند و شاعر موفقی هستند.

 

فارس: در رابطه با «آقای سلطانی» هم اگر چند نکته بفرمایید خالی از لطف نیست؟

ایشان دو مجموعه هم چاپ کرده‌اند که عرض کردم. (مجموعه تو شعر نابی با ردیفی از تبسم) و (مجموعه این ویژگی تو است محشر باشی) مجموعه‌هایی که ایشان چاپ کرده‌اند مربوط به سه، چهار سال پیش است و در یکی، دو سال اخیر مجموعه جدیدی از ایشان ندیدم.

 

فارس: کارهای آقای «رجبعلی زاده» را چگونه می‌بینید و ارزیابی می‌کنید؟

من در حدی نیستم که در رابطه با کار دوستان نظر بدهم ولی ایشان هم کارهای فاخری دارند و من خودم به شخصه وقتی شعرهای ایشان را می‌خوانم یاد شعرهای «اخوان ثالث» می‌افتم. زبان شعری ایشان به زبان «اخوان ثالث» نزدیک است و خیلی سبک شعری ایشان را دوست دارم.

 

فارس: به غیر از این بزرگواران، شاعران جوان دیگری هستند که به آنها اشاره نکرده باشید؟

در کاشان شاعران خوبی -چه از خانم‌ها و چه از آقایان- فعال هستند، ولی متأسفانه اینها فعالیت‌هایشان را منحصر به کاشان کرده‌اند. چه در رسانه‌ها و چه برای چاپ کردن کتاب و یا شرکت در کنگره‌ها، این عوامل باعث می‌شود که شعر به گوش بقیه برسد و شعر در سطح کشور مطرح شود. اما اغلب شاعران خوب کاشانی فقط در کاشان فعالیت می‌کنند و کارشان به انجمن‌ها و جلسات دوستانه محدود می‌شود. امّا شاعران موفقی را در کاشان داریم مانند «خانم اکرم نورانی» که یکی از شاعران آئینی‌سرا هستند و اخیراً مجموعه‌ای را توسط انتشارات «آرام‌دل» در دست چاپ دارند، «خانم انصاری» که دو مجموعه چاپ کرده‌اند، «خانم لیلا ساتر» که یک مجموعه شعری دارند، «خانم رسول زاده»، «خانم بدیعی» و ...

 

 

* سپیده کاشانی در سخت‌ترین شرایط در جبهه‌ها حضور پیدا می‌کرد و به سرودن می‌پرداخت

 

فارس: در مورد «خانم سپیده کاشانی» یک مقدار بیشتر صحبت کنید، شما قطعاً شعرهای ایشان را خوانده اید.

بله، «سپیده کاشانی» یکی از چهره‌های تابناک شعر معاصر است که احتیاج به معرفی من ندارد و حضور مکرر ایشان در جبهه‌های جنگ و سرودن اشعاری که بعدها تبدیل به سرودهای انقلابی شد و باعث تشویق رزمندگان در جبهه‌های جنگ می‌شد مانند سرود:

به خون گر کشی خاک من دشمن من

بجوشد گل اندر گل از گلشن من

و شعرهای دیگر و پیامی که حضور پررنگ «سپیده کاشانی»‌ در شعر انقلاب می‌تواند برای ما داشته باشد این است که ایشان یک زن بود و با حفظ تمام ویژگی‌های مثبت یک زن با رعایت ضوابط اسلامی، حفظ حجاب، عفت، متانت در عرصه سیاسی هم فعالیت داشت که اگر به شعرهای «سپیده کاشانی» برگردیم، می‌بینیم که «اعتراض» در شعرهای او موج می‌زند. اعتقاد به خدا، به پیامبر و اولیای خدا و همین تعهدی که به انقلاب داشت -که سرمایه شعرش بود- و همین سرمایه را نذر انقلاب و نذر پیشرفت اهدافش کرد. شعر را ایشان نوعی عبادت می‌دانست. تا آنجایی که در رابطه با شخصیت ایشان من مطالعه کردم خانم با شخصیت و جسوری بودند که در سخت‌ترین شرایط در جبهه‌ها حضور پیدا می‌کردند و به سرودن می‌پرداختند.

 

فارس: مثل اینکه برای ایشان یک کنگره هم در کاشان گرفتند؟

بله، یک کنگره‌ای بود که با نام خود ایشان برگزار شد و شعرای خوبی هم دعوت شدند و به شعرخوانی پرداختند.

 

فارس: در رابطه با این کنگره بیشتر بگویید.

تا آنجایی که اطلاع دارم این کنگره در سطح استانی برگزار شد. بیشتر شرکت‌کنندگان از استان اصفهان بودند و شعرای خوبی هم از استان اصفهان مانند «آقای عباس شاه زیدی» و شاعران خوب دیگری در مراسم اختتامیه دعوت شده بودند. در مورد شخصیت «سپیده کاشانی» به شعرخوانی پرداختند و در مورد اشعار ایشان بحث و گفت‌وگو شد.

 

فارس: کتابی هم به مناسبت آن همایش و کنگره چاپ شد؟

خیر

 

فارس: اگر شعر جدیدی گفته‌اید برایمان بخوانید.

اخیراً یک شعری را برای «امام زمان(عج)» دارم و یک شعر دیگری هست که به ایران و انقلاب تقدیم شده است. نمی‌دانم حالا کدام را بخوانم؟

 

فارس: شعری که به ایران و انقلاب تقدیم شده است را بخوانید.

شعرهای آئینی و عاطفی من در مجموعه‌ها هست و الان دو مجموعه در حال چاپ دارم که یکی از آنها با محوریت «انتظار» است و دیگری با محوریت‌ «پایداری» می‌باشد و بیشتر به انقلاب و دفاع مقدس و بیداری اسلامی برمی‌گردد. این شعر که به انقلاب و ایران تقدیم شده، یکی از شعرهای همین مجموعه است.

 

فارس: بفرمایید

هزاران آئینه در پاکی و مستوریت مانده

عروس من چه دل‌ها در لباس توری‌ات مانده

شبیه اشک شوقی آنقدر شیرین که چشمانم

پر از بهت و تبسم در شکوه شوریت مانده

تویی که در دل تقویم‌های کهنه تاریخ

حدیث روزهای هشت سال نوری‌ات مانده

کمک کن راه را پیدا کنم از چاه حالا که

به دست من چراغ روشن زنبوری‌ات مانده

تو آن مادربزرگی که غمی سی‌ساله دم کرده

که داغ لاله‌ها بر قلب باغ قوری‌ات مانده

و شاید نامه‌ای که لهجه ی هر درد بی ‌درمان

میان خط به خط میخی و آشوری‌ات مانده

اگر روزی رسیدی دست صاحب خانه ی عالم

بگو بر سینه ی این نسل، داغ دوری ات مانده

 

 

* شاعرشدن بدون اینکه دغدغه داشته باشی بار مثبتی نمی‌تواند داشته باشد

 

فارس: در مورد «آقای قزوه» هم صحبت کنید.

من آقای «قزوه» را با مجموعه «از نخلستان تا خیابان» شناختم و اولین مجموعه‌ای بود که از ایشان خواندم. «آقای قزوه» یکی از ارکان شعر انقلاب و دفاع مقدس به حساب می‌آیند و در مورد شخصیت‌شان هم اگر بخواهم صحبت کنم به یک بیت از خود ایشان اشاره می‌کنم:

چرخ زدم چه ناگاه، نور شدم چه آسان

روح من از مدینه است، خاک من از خراسان

و فکر می‌کنم هرکسی حتی از دور هم یک برخورد کوچکی با ایشان داشته باشد می‌تواند حس کند بار خیلی از افراد بی درد را به دوش می‌کشند و در شعرهایشان خیلی دغدغه دارند. با وجودی که در سن میانسالی به سر می‌برند شعرشان همان پویش و جوشش جوانی را دارد و این خیلی مهم است. ایشان در همه زمینه‌های شعری،‌ ترانه، مثنوی، دوبیتی، رباعی و ترکیب بند و غزل طبع‌آزمایی کرده‌اند و این یکی از شاخصه‌های مهم ایشان است.

نکته‌ای که خیلی در کارهای «آقای قزوه» قابل ستایش است، رسالتمداری ایشان است که در تمام اشعارشان به چشم می خورد. اینکه به ارزش‌ها پای‌بند هستند و می‌شود از هر بیت اشعارشان دردهای مشترک را حس کرد. حتی بعضی وقت‌ها که من از دنیای بیرون و یا گاهی از خودم دل‌گیر می‌شوم فکر می‌کنم مصداق این شعر ایشان هست که می‌گوید:

مرگ در جانم تلاطم می‌کند این روزها

زندگی دارد مرا گم می‌کند این روزها

عشق می‌آید خبر می‌گیرد از اندوه من

درد می‌آید تبسم می‌کند این روزها

رسالت‌مداری را هم می‌شود در این بیت از شعر ایشان پیدا کرد:

طریقت تو همین شاعری‌ست شعر بگو

که شرع بی‌غزل و شعر بی‌شریعت بگو

و این پیام مهمی دارد برای شاعران جوانی مثل ما که «شرع بی‌غزل و شعر بی شریعت نیست». یعنی شاعر شدن بدون اینکه دغدغه داشته باشی و یا یک پیامی را بخواهی به دیگران برسانی واقعاً بار مثبتی نمی‌تواند داشته باشد.

 

فارس: و حرف آخر؟

برای تمام جوانانی که تازه پا به عرصه شعر گذاشته‌اند آرزوی پیشرفت روز افزون دارم. من که خودم از یک شهرستان فعالیتم را شروع کردم و تریبونی که صدای مرا از همان اول به گوش همه برساند وجود نداشت، به خاطر همین می‌دانم جوانانی که تازه وارد این عرصه شدند چه راه سختی را در پیش خواهند داشت. به همین دلیل برای آنها آرزوی موفقیت دارم.

 

فارس: خیلی ممنون و متشکر.

حسنا محمدزاده