شعر خوانی حسنا محمدزاده در دیدار شعرا با مقام معظم رهبری
باد پاییزان
صدایت می کنم در ظهر مردادی عرق ریزان
صدایت می کنم در ګیر و دار باد پاییزان
به لحن سربداران و... به سوز بی قراران و...
به یاد قلب های در هوای سینه آویزان
ورق خورده ست تاریخ ، از رضاخان ها و برگشته
به نادر ها ...به افغان ها ... به خواب تلخ چنگیزان
به هذیان گفتن باران، به قحطی های بی پایان
به قرآن خواندن آیینه پای تخت پرویزان
به چشمم می کشم با سُرمه این خاک مقدس را
که دیگر نیست حتی لحظه ای پامال شبدیزان
بیا و استخوان ها ی سر دلداده هایت را
شبی از خواب بازوی پر از مهرت برانگیزان
برای خالی آغوش دختر های بی بابا
عروسک های خون آلود را از خاک، برخیزان
چه آتش ها که افتادند روی دامن صحرا !
کنار رود رود ِ تو به پای فصل گلریزان
*
فقط می آید از این عرصه بوی نامرادی ها
که بازار رقیبان خورده بر پست کسادی ها
تمام خشت هایی را که می چینند روی هم
به ویرانی مبدل می شود از کج نهادی ها
هلا خانه خرابان ! آتش افروزان ِ این میدان !
که می کوبید بر دف هایتان با شور و شادی ها
اګر گلدسته ها را باز هم ویران کند توفان
پر از الله اکبر می شود بغض منادی ها
حدیث ِ قهرمان پروردن این خاک ِ عاشق خیز
از اینجا تا قیامت می رسد بر گوش وادی ها
قلم بردار همسنگر ! بزن در جوهر جانت !
که ظلمت گم شود پشت مداد ِ بامدادی ها