قلب قلم (وبسایت حسنا محمدزاده)

شعر و نقد ادبی - حسنا محمدزاده

قلب قلم (وبسایت حسنا محمدزاده)

شعر و نقد ادبی - حسنا محمدزاده

قلب قلم (وبسایت حسنا محمدزاده)

حسنا محمدزاده - شاعر

کتاب ها :
1. هنوز قلب قلم درد می کند ... برگرد ! ( آرام دل )
2.عشق های بی حواس ( فصل پنجم )
3. خورشیدهای توأمان (آرام دل )
4. یک مشت آسمان ( فصل پنجم )
5.سربه مهر ( جمهوری)
6.جوهر جان ( هزاره ققنوس)
7. زیر هر واژه آتشفشان است (سوره مهر)
8.قفس تنگی (شهرستان ادب)
9. پری روز (شهرستان ادب)
10. سرمشق(هزاره ققنوس)
11. گزیده مرصاد العباد (نشر گویا)
12. زن آتش (نشر ایهام)

نویسندگان



دلم جدا شدنی نیست از دلت وقتی

چنان دو حلقه ی زنجیر متصل شده اند


حسنا محمدزاده

حسنا محمدزاده


 

ابری شده چشمم که دلی سیر ببارد

تا بعد تو دیگر به کسی دل نسپارد

 

دنبال یکی باش که مثل منِ بی تاب

تا آمدنت ثانیه ها را بشمارد

 

قویی شود و پر بکشد از شب دریا

بر ساحل آرام دلت سر بگذارد

 

تا ورد زبانش بشود نام و نشانت

هر روز ، تو را گوشه ی قلبش بنگارد

 

او که نه فقط شور بهار تو که حتی

پاییز و زمستان تو را دوست بدارد

 

من از تو به این شرط گذشتم که بگردی

دنبال کسی که به خودت دل بسپارد

حسنا محمدزاده

 

 


همه رفتند فقط من عقب قافله ام

بی حواسم ، کسلم ، ساکت و بی حوصله ام

 

حاصل عمر مرا در چمدانت بستی

آه...  بدجور، زمین خورده ی این فاصله ام

 

هیچ کس بعد تو دنیای مرا درک نکرد

سالها رفته ولی حل نشده مسئله ام

 

عشق ، تصمیم گرفته ست که ویران بشوم

چند سالی ست که روی گسل زلزله ام

 

چند سالی ست که تو قله نشینی و هنوز

لنگ لنگان وسط دامنه هایت ، یله ام

 

قاصدک ها خبر جشن تو را آوردند

کاش می شد که به گوشت برسد هلهله ام

 

تو پس از من همه جا قافله سالار شدی

من ولی بی تو همیشه عقب قافله ام

حسنا محمدزاده

 

ناز شصت روزها ! حسی غریبم داده‌اند

ظاهری آرام و قلبی ناشکیبم داده‌اند

 

چارشنبه سوری‌ام ، پایان سالی آتشین

روزو شب با شوق دیدارت لهیبم داده‌اند

 

نیم‌خورده روی دست زندگی افتاده است

از بهشت گونه‌هایت هرچه سیبم داده‌اند

 

من زمین را دوست دارم با تمام تنگی‌اش

راضی‌ام از اینکه چشمانت فریبم داده‌اند

 

رودهای من به آغوشت سرازیرند باز

رو به اقیانوس آرام تو شیبم داده‌اند

 

بیش از این ای بغض کهنه ، میخکوب من مباش !

من درختی زخمی‌ام ، طرح صلیبم داده‌اند

 

می نشینم دانه‌های اشک را بر نخ کنم

باز هم تسبیحی از امّن یجیب‌ام داده‌اند

حسنا محمدزاده

 


افتاده‌ام از شاخه‌ای خشکیده بین برف‌ها

یک پرتقال خونی غلتیده بین برف‌ها

 

شاید مرا یک روز ابری زیر پای عابران

چشمان گنجشک فضولی دیده بین برف‌ها

 

شاید مسافر بوده‌ام یک روز، اما زندگی

دنبال من یک کاسه خون ، پاشیده بین برف‌ها

 

هر روز دارد می‌دود ، دنیا شبیه کودکان

دنبال خرگوشی که می‌لرزیده بین برف‌ها

 

روزی به دریا می‌رسد ذرات آدم برفی‌ام

بوی بهارت بازهم پیچیده بین برف‌ها

 

ترسیم کرده زندگی در آخرین نقاشی‌اش

ما را: دو تا شاخه گل روییده بین برف‌ها

حسنا محمدزاده


 


دو هواییم ؛ دمی صاف و دمی بارانی

ما همانیم ، همانی که خودت می‌دانی

 

پیش‌بینی شدن ِ حال من و تو سخت است

دو هواییم ...ولی بیشترش توفانی

 

آخرین مقصد تو شانه‌ی من بود ؛ نبود ؟

گریه کن هرچه دلت خواست ، ولی پنهانی

 

شاید این بار به شوق تو بتابد خورشید

رو به این پنجره‌ی در شُرُف ویرانی

 

باز باید بکشی عکس پریشان ِ مرا

گوشه‌ی قاب ِهمان روسری ِ لبنانی

 

*

آب با خود همه‌ی دهکده را خواهد برد

اگر این رود ، زمانی بشود طغیانی

حسنا محمدزاده


 

قرار بود زمانی مرا مجاب کنی

به احترام دل ساده‌ام شتاب کنی

 

قرار بود بسازی ...نه اینکه دنیا را

به چشم هم‌زدنی بر سرم خراب کنی

 

چه سالها که دوفنجان چای منتظرند !

دوباره در دل این خانه قند آب کنی

 

لباس نو نخریدم به شوق آن روزی

که رنگ پیرهنم را تو انتخاب کنی

 

هنوزمیخ اتاقت به عشق پابند است ؟

هنوز عکس مرا می‌بری که قاب کنی ؟

 

به حبه حبه‌ی انگور تازه می‌ماند

نخواه شعر ِمرا خمره‌ی شراب کنی

 

همیشه چشم به راهم بیا هرازگاهی

سر مزارم اگر خواستی ثواب کنی

حسنا محمدزاده


 

شورت به اشعار خیالی برنمی‌گردد

دیوانه دیگر این حوالی برنمی‌گردد

 

کوچید از دِه ، بقچه‌ای از درد بر دوشش

دیگر به آغوش‌ اهالی برنمی‌گردد

 

گل‌های پرپر را بخشکان لای دفترهات

عطری به گلدان سفالی برنمی‌گردد

 

سنگی که تو انداختی دریاچه را گِل کرد

این دل به دوران زلالی برنمی‌گردد

 

هیزم نیاور زندگی ! دیگر نمی‌سوزم

آتش به دل‌های زغالی برنمی‌گردد

 

قصد شکارِ شیر دارد این تفنگ ِپیر

از جنگل اما دستِ خالی برنمی‌گردد

 

باید مرا راحت کنی ؛ این بی‌سروسامان

هرگز به آن آشفته‌حالی برنمی‌گردد

حسنا محمدزاده

 

ما چه بودیم از همان آغاز غیر از جان هم

بغضِ هم ، بی‌تابیِ هم ، دردِ هم ، درمانِ هم

 

ما چه بودیم از همان آغاز ؟

                                  یک روح و دو تن

نیمه‌های آشکار و نیمه‌ی پنهان هم

 

بیش از این باید به بوران زمستان خو کنیم

نیست وقتی دست‌های گرممان از آن ِ هم

 

طعمه‌ی هیزم شکن‌هایند شاخ و برگ ما

میزبان ِ آتشی سرخیم و آتشدان هم

 

سر به زانوی که بگذارند وقت خستگی

قلب‌های بی قرار و بی سروسامان هم ؟!

 

زندگی منهای تو مرگ است پس با این حساب

می‌توان نامید ما را نقطه‌ی پایان ِ هم

حسنا محمدزاده

 

مانده‌ام گیج ؛ همان عاشق مستی یا نه ؟

که به پای من ِ آواره نشستی یا نه ؟

 

من همان خمره‌ی پنهانی انگور تواَم

تو همان ساده‌دل ِ باده پرستی یا نه ؟

 

خاطرت هست دخیل نفس گرمت را -

به ضریح دل این گمشده بستی یا نه ؟

 

بارها سنگ به آیینه‌ی ما زد دنیا

 من که صد‌بار شکستم ، تو شکستی یا نه ؟

 

طاقتِ دشت به سر‌آمده ، آهو‌دلِ من !

بند، از پای لب بسته گسستی یا نه ؟

 

من شدم رود ، به شرطی که تو دریا بشوی

راه پر‌پیچ و خمی طی شده ...

                                     هستی ؟ یانه

حسنا محمدزاده

 

دلم به دام نگاهت اسیرتر شده است

چقدر ماهِ رخت سر به زیرتر شده است !

 

چقدر خانه برای صدات می میرد !

چقدر عطر تنت دلپذیرتر شده است !

 

منم ...ولی نه همانی که می‌شناختی‌اش

دلم به وسعتِ صد سال ، پیرتر شده است

 

شکستنی شده‌ام ؛ دست بر دلم نگذار

از آنچه فکر کنی گوشه گیرتر شده است

 

پرنده‌ای که از آنسوی میله می‌ترسید

برای با تو پریدن دلیرتر شده است

 

قدم به سینه‌ی سوزان من گذاشته‌ای

دوباره گوشه‌ی چشم کویر ، تر شده است

حسنا محمدزاده

تو به دریا ریختی و من کماکان ماهی‌ام

بازهم ای رود ! ممنون از همین همراهی‌ام

 

کاروانی تشنه بود و یوسفی درچاه  و من

من : طنابی که فقط شرمنده از کوتاهی‌ام

 

سکه‌هایم از رواج افتاد و تاجم زیر پا

تلخ پایان یافت با تو جشن شاهنشاهی‌ام

 

ماه با سردی به گوش موجِ عاشق پیشه گفت

هرچه از تو دور باشم بیشتر می خواهی‌ام 

 

رامِ دام و دانه و بامی نخواهد شد دلم

من کبوترهم اگر باشم کبوتر چاهی‌ام

 

کوله بارِ بسته دارد باز دل دل می‌کند

من ولی با اولین پروازِ فردا ، راهی‌ام


حسنا محمدزاده



رشادت ها و حماسه آفرینی های واقعه عاشورا دارای پیامی برای نسل ما و آیندگان است.
به واقعه عاشورا تنها از جنبه سوگ نباید نگریست!حسنا محمدزاده شاعر در گفتگو با خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ در خصوص آثار عاشورایی خود گفت: در میان هشت کتاب شعری که تاکنون از بنده منتشر شده؛ سه کتاب به صورت مجزا با محوریت شعر اهل بیت (ع) سروده شدند. کتاب‌های «هنوز قلب قلم درد می‌کند برگرد» و «خورشیدهای توامان» از انتشارات آرام دل و «سر به مهر» که در سال 93 توسط انتشارات جمهوری به چاپ رسیده است.

وی افزود: هر سه این کتاب‌ها دربرگیرنده اشعار مذهبی مانند اشعار نبوی، علوی، فاطمی، عاشورایی، رضوی و انتظار بوده و همچنین اشعاری که به دیگر امامان معصوم تقدیم شده اند. اما بخش اعظمی از اشعار هر یک از این کتاب ها عاشورایی هستند که در آن ها به شخصیت‌های اصلی واقعه کربلا از زوایای مختلف پرداخته شده است.

این شاعر در بخش دیگری از این گفتگو اظهار داشت: زوایای بررسی و نگرش های مختلف به واقعه عاشورا را می توان به طور کلی به چند دسته تقسیم کرد؛ نگاه به عاشورا به عنوان واقعه‌ای قدسی، تاریخی، دینی و آیینی-ارزشی.

وی در ادامه افزود: با نگاه قدسی به این واقعه؛ شعر رویکرد عرفانی پیدا می کند. از این منظر عاشورا منبع عظیمی از عرفان، کشف و شهود است مانند آنچه در شعر عمان سامانی دیده می شود. در نگاه دینی عاشورا به عنوان پیام و سرمشقی برای ما و نسل آینده در نظر گرفته می شود و مسلما دانسته های قبلی هر مولف و ذهنیات او در این زمینه در کنار کتاب ها و منابع مورد مطالعه اش نقشی کلیدی در رویکرد اثر خلق شده ایفا می کنند.

محمد زاده در پایان خاطرنشان کرد: من هم با توجه به مطالعه و بررسی هایی که در دوران فعالیت شعری خود در متون عاشورایی و مقاتل معتبر داشته ام تمام تلاشم بر این بوده که تنها از جنبه سوگ به واقعه عاشورا ننگرم؛ بلکه رشادت ها و حماسه آفرینی ها را هم با در نظر گرفتن پیامی که می توانند برای نسل ما و آیندگان داشته باشند در حجم واژه ها بریزم.
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 04 November 16 ، 14:34
حسنا محمدزاده



قالب تاثیرگذار شعر تاکنون در هرچه محکم‌تر شدن ارتباط عاطفی میان مردم و واقعه عاشورا نقش بسزایی را ایفا کرده است.
حسنا محمدزاده شاعر در گفتگو با خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ در خصوص کارکرد محرم و واقعه عاشورا در اعتلای ادبیات و هنر دینی گفت: ادبیات و هنر هر قوم و ملت در واقع آیینه‌ای از افکار و باورهای قلبی آن ملت است و ورود حماسه عاشورا به حیطه هنر، ادبیات و علی الخصوص شعر را می‌توان یکی از عوامل ارتباط حسی بیشتر مردم با نهضت عاشورا دانست؛ زیرا قالب تاثیرگذار شعر تاکنون در هرچه محکم‌تر شدن ارتباط عاطفی میان مردم و واقعه عاشورا نقش بسزایی را ایفا کرده است.

وی افزود: پرداختن به حماسه کربلا در ادبیات و به طور ویژه در حوزه شعر، بر زبان شاعران تاثیر بسزایی داشته و به آن غنا و اعتلای خاصی بخشیده است؛ تا جایی که بعضی از شاعران و نویسندگان ماندگاری نام خود را مدیون پرداختن به واقعه کربلا هستند و گاهی همچون «محتشم کاشانی» حتی با یک شعر عاشورایی شهره و جاوید گشته‌اند. همچنین شعر و ادبیات عاشورایی همواره در نشر فرهنگ شهادت، آرمان‌گرایی و انگیزه جهاد و مبارزه تا رهایی نقش بسزایی داشته است. از این رو می‌توان ادبیات عاشورایی را از غنی ترین ذخیره های فکری شیعه به شمار آورد.
 
این شاعر در بخش دیگری از این گفتگو پیرامون نخستین نمایشگاه تخصصی کتاب عاشورا که اخیرا برگزار شد، تصریح کرد: در واقع هدف اصلی از برگزاری این نمایشگاه عرضه کتب عاشورایی به صورت یکجا و با هدف دسترسی آسان و سریع مخاطبان بود که در نوع خود حرکتی بسیار جامع و ارزشمند است. 

محمدزاده در پایان خاطرنشان کرد: به اعتقاد من مطالعه کتاب ها و مطالب گردآوری شده معتبر با محوریت عاشورا برای عاشقان و دلسوختگان امام حسین (ع)، جهت کسب معرفت و شناخت دقیق  پیام عاشورا و هدف اصلی امام حسین (ع) از قیام عاشورا و نیز اکتفا نکردن به شنیده های درست یا غلط و مهم تر از آن جلوگیری از بدعت ها، خرافات و دامن نزدن به  نظریه های بی‌اساسی که در این سال ها از چپ و راست برای ضربه زدن به پیکره قیام عاشورا و جلوگیری از ماندگاری آن صادر می شود، امری مهم و ضروری است.  

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 16 October 16 ، 17:51
حسنا محمدزاده

رشته تحصیلی ارتباطی با ذوق هنری ندارد/پس از حل مسائل ریاضی ‌‌شعری در ذهنم‌ جوشش کرد


محمدزاده

شاعر برجسته کاشانی گفت: در اغلب اوقات پس از حل مسائل ریاضی و مسائل مرتبط با رشته تحصیلی، شعری در ذهن من جوشش کرده و شروع به سرودن آن کرده‌ام که غالبا اشعاری خوب و قوی بوده‌اند.

حسنا محمدزاده در گفت‌وگو با خبرگزاری تسنیم از کاشان، به مناسبت روز شعر و ادبی پارسی ضمن معرفی خود اظهار داشت: متولد سال 1361 در کاشان هستم و تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته الکترونیک گذرانده‌ام و ازسال‌های 76-75 یعنی دوران نوجوانی در قالب نیمایی شروع به شعرنویسی کردم.

وی افزود: پس از آن، در قالب‌های غزل، مثنوی و رباعی به سرودن شعر پرداختم. اولین مجموعه شعری من در سال 89 تحت عنوان "هنوز قلب قلم درد می‌کند برگرد" منتشر شد و در همان بازه زمانی برگزیده جایزه کتاب فصل شد. از دیگر کتب منتشر شده می‌توان به "عشق‌های بی‌حواس"، "خورشیدهای توامان"، "یک مشت آسمان"، "سر به مهر"، "جوهر جان"، "زیر هر واژه آتشفشان است" و "قفس تنگی" اشاره کرد.

محمدزاده در خصوص انتشارات شهرستان ادب خاطرنشان کرد: آخرین اثر من در انتشارات شهرستان ادب چاپ و وارد بازار کتاب شد. شهرستان ادب از سوی شاعران نخبه و جوان که در حوزه شعر و ادبیات فعالیت می‌کنند تاسیس شد و از طرف مقام معظم رهبری مورد تایید و تشویق قرار گرفته است. در این مجموعه به پرورش استعداد شاعران جوان در رده سنی 15 تا 25 سال می‌پردازند و اکثر اساتید به‌نام، آثار نخبگان را مورد نقد و بررسی قرار می‌دهند.

وی در خصوص میل به شعر و شاعری علی‌رغم عدم ارتباط با تحصیلات دانشگاهی خود خاطرنشان کرد: رشته تحصیلی ارتباطی با ذوق هنری ندارد و برای کسب مهارت لازم در این زمینه می‌توان به مطالعه کتب مختلف از جمله "شعرشناسی" استاد شمیسا و استاد شفیعی کدکنی پرداخت اما رشته تحصیلی مرتبط با شعر و شاعری بی‌تاثیر نیست.

این شاعر برجسته کاشانی تصریح کرد: در اغلب اوقات پس از حل مسائل ریاضی و مسائل مرتبط با رشته تحصیلی، شعری در ذهن من جوشش کرده و شروع به سرودن آن کرده‌ام که غالبا اشعاری خوب و قوی بوده‌اند و این نشان‌دهنده عدم ارتباط ذوق هنری با رشته تحصیلی است. در واقع شعر مهندسی کلمات است و یک شاعر خوب باید توانایی انتخاب و چینش کلمات را داشته‌باشد.

محمدزاده در خصوص آثار خود اضافه کرد: از دیدگاه یک مولف، تمامی آثار وی عزیز و ارزشمند است اما از آثار خود مجموعه "خورشیدهای توامان" بسیار ارزشمند می‌دانم. زیرا همه اشعار آن در مدح اهل بیت (ع) است و به جرات می‌توان گفت تمامی اشعار آن با جوشش اولیه و در مناسبت‌های مربوط به ائمه بوده است و به همین دلیل برای من بسیار ارزشمند است.

وی در خصوص حوزه‌های اشعار خود گفت: اشعار من از لحاظ محتوایی شامل موضوعات مذهبی، پایداری، اجتماعی، ملی و سایر زمینه‌ها بوده‌ است و همچنین قالب اشعار من رباعی، غزل، قصیده، مثنوی و ترکیب بند است. یک شاعر نباید خود را در یک زمینه محدود کند و یک شاعر فرزند زمان خود است.

این شاعر برجسته کاشانی در خصوص تاثیر ادبیات و شعر از لقب دارالمومنین کاشان اظهار داشت: لقب دارالمومنین کاشان باعث شده است شاعرانی همچون محتشم کاشانی را پرورش دهد که پرچمدار شعر عاشورایی است و ماندگارترین شعرهای عاشورایی از زبان او گفته شده‌ و از طریق شعر این فرهنگ به گوش جهانیان برسد

محمدزاده در خصوص ویژگی‌های یک شاعر افزود: مهمترین شاخصه یک شاعر مزین بودن به فضیلت‌های اخلاقی است و تازمانی که خود بهترین خصوصیات اخلاقی را نداشته‌باشد نمی‌تواند آنها را در شعر منعکس کند و همیشه شعر و ادب در کنار یکدیگر هستند.

وی ضمن اشاره به احادیثی از امام صادق (ع) و امام حسین (ع) خاطرنشان کرد: ادب دارای حوزه وسیعی است که اولین و مهمترین آن ادب در برابر پروردگار، سپس در برابر ولی نعمت ما و در آخر در مقابل استاد است که در این خصوص آیات و روایات متعددی وجود دارد. تواضع جزئی از ادب است و شاعری ماندگار است که حس غرور نداشته باشد.

این شاعر برجسته کاشانی در خصوص دیدار خود با رهبر معظم انقلاب اضافه کرد: این افتخار نصیب بنده شد تا در سال 90 به محضر مقام معظم رهبری شرفیاب شوم. در سال 92 نیز با شعری که در خصوص شهدای هسته‌ای سرودم، توفیق دیدار مجدد با رهبر انقلاب اسلامی را داشتم و این شعر را در محضر ایشان قرائت کردم.

محمدزاده در خصوص وجود مشکلات در حوزه شعر و ادب در کاشان افزود: از جمله مشکلاتی که کاشان در حوزه شعر و ادب با آن مواجه است نبود فضایی در جهت بررسی شعر جوانان است که این امر می‌تواند در قالب کارگاه‌های نقد اجرایی شود. همچنین کمبود کنگره‌های پربار در کاشان از دیگر مشکلات در این زمینه است؛ در حالی که پیشرفت خود را مدیون شرکت در این کنگره‌ها می‌دانم. وجود این کنگره‌ها فضای خوبی را برای شاعران جوان ایجاد می‌کند و وجود اساتید در این کنگره در فرهنگ‌سازی و پرورش ذهن شاعران جوان بسیار موثر است و مردم می‌توانند از این طریق اشعار خوب را تشخیص دهند.

وی گفت: شاعران باید به آنچه که می‌نویسند اعتقاد داشته باشند و آن را در زندگی اجرا کنند و نوشته‌های یک شاعر باید به دل بنشیند که باید برخاسته از دل باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 16 October 16 ، 17:44
حسنا محمدزاده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 02 October 16 ، 22:07
حسنا محمدزاده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 27 September 16 ، 01:54
حسنا محمدزاده

 

حسنا محمدزاده شاعر در گفتگو با خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ گفت: عشق یکی از موضوعات اساسی شعر فارسی و پایه عرفان است که شکل پرداختن به آن در دوره‌های مختلف بنابر ذهنیت شاعران و تحولات خاص اجتماعی متفاوت بوده است، اما شعر فارسی هیچ گاه از حضور عشق خالی نبوده و نخواهد بود، در شعر معاصر هم عشق همچنان زنده است و نفس می‌کشد.

وی ادامه داد: انسان معاصر خوشبختانه هنوز ذهنیت عاشقانه خود را به طور کلی از دست نداده اما عاشقانه‌های معاصر حاصل شکل گیری ذهنیتی هستند که مختص انسان و دنیای معاصر است.



 1. عشق و عرفان رو در شعر شاعران امروز چطور ارزیابی می کنید؟


شعر فارسی هیچ وقت از حضور عشق خالی نبوده و نخواهد بود در شعر معاصر هم عشق همچنان زنده است و نفس می کشد . بعضی از شاعران معاصر به آن از دریچه های تازه ای نگریسته اند و به عشقی پرداخته اند که نه جسمانی و زمینی صرف است نه عرفانی و ملکوتی صرف ... بلکه حاصل ارتباط انسان ، اجتماع و فرهنگ معاصر است که این نگاه حتی در بعضی موارد می تواند به عشقی متعالی ختم شود البته چنین عشقی که با عرفان فاصله ی زیادی ندارد بلکه می توان گفت عرفان جدیدی متناسب با شرایط اجتماعی و فرهنگی روزگار ماست برای همه ی شاعران معاصر حاصل نمی شود .


 2. عشق و عرفان در شعر امروز نسبت به گذشته با چه تحولاتی رو به رو شده است؟

 

عشق یکی از موضوعات اساسی شعر فارسی و پایه ی عرفان است که شکل پرداختن به آن در دوره های مختلف شعر بنا برذهنیت شاعران و تحولات خاص اجتماعی متفاوت بوده است .  انسان معاصر خوشبختانه هنوز ذهنیت عاشقانه خود را به طور کلی از دست نداده اماعاشقانه های معاصر حاصل  شکل گیری ذهنیتی هستند که مختص انسان و دنیای معاصر است .

ناگفته نماند که امروزه هم گروهی هستند که همچنان به توصیف خط و خال و بی وفایی معشوق و بیان مسائل کلیشه ای و تکرار مکررات در این زمینه  می پردازند اما عده ای دیگر باوجود سنت گرایی در عشق ، تازگیهایی را هم در نگاهشان بوجود آورده اند که این تحول هم در شعر شاعران سنت گرا قابل لمس است هم در شعر نوگرایان

شاعر معاصر هم در بعضی موارد از سطح شعر رمانتیک فراتر می رود و عشق زمینی را زمینه ای برای وقوع عشق ماورایی می کند .

شعر عاشقانه گذشته به "عاشقانه زمینی "و "عاشقانه آسمانی(عرفانی) " تقسیم می شده که درعشق آسمانی روح انسان ارزش اصلی ست و در عاشقانه زمینی شاعر به توصیف جسم معشوق می پردازد بدون توجه به بعد روحانی او البته در این زمینه استثنایی هم وجود دارد مثل عاشقانه های حافظ که تلفیقی از زمین و آسمان است .

 اماشاعر در شعر معاصر به طور همزمان جسم و روح معشوق را می ستاید پس نمی توان به راحتی شعر عاشقانه معاصر را به عشق زمینی و آسمانی تقسیم بندی کرد .

گاهی در عاشقانه های معاصر معشوقی وجود ندارد بلکه هدف خود عشق است که شاعر در آن به ستایش عظمت انسانی می پردازد و مراد از عشق ، عشقی پاک و بی آلایش است (عشق به عدالت ، عشق به همنوع ، عشق به وطن و...)و اینجاست که عشق به عرفان نزدیک می شود و شاعر بی توجه به اینکه معشوق زن است یا مرد ؟ زشت است یا زیبا ؟ وفادار است یا بی وفا ؟ تنها به حقیقتی مطلق عشق می ورزد که برآمده از روح متعالی شاعر است و نوعی عشق ورزیدن به خوبی ها و زیبایی هاست

 3. به نظر شما چرا با گذر زمان جایگاه عشق در شعر تنزل پیدا کرده و زمینی
تر شده است؟

 

در شعر معاصر متناسب با تحولات اجتماعی و تغییر درشیوه ی زندگی که ناخودآگاه  تأثیراتی را بر احساسات انسانها هم می گذارد خواه ناخواه روش عشق ورزی به معشوق و بیان احساسات درونی هم نسبت به گذشته با تحولاتی روبرو شده است .

 

در شعر گذشته معشوق چهره ای آرمانی و نامشخص دارد در حالی که شاعر امروز با صراحت به این موضوع می پردازد و حتی گاهی او را به نام می خواند و شاید همین ناشناس بودن معشوق در شعر گذشته وقتی که با توصیفات معنوی او همراه می شده  یکی از دلایلی باشد که معشوق با خدا یکی شده  و شعر جنبه ی عرفانی پیدا می کرده است

و دوم  اینکه حضور اجتماع در شعر امروز به دلیل روابط گسترده ی اجتماعی شعرا که مختص زمان ماست پر رنگ است در حالی که در گذشته چنین نبوده یا حداقل در شعرعاشقانه مجالی برای پرداختن به مردم و اجتماع باقی نمی مانده حتی معشوقی که در شعر گذشته حق انتخاب کردن و انتخاب شدن نداشته امروزه در اغلب شعرها نقشی پر رنگ و پر فراز و نشیب بازی می کند.

درست است که با گذر زمان و همه ی عواملی که دست به دست هم داده اند چهره ی ملکوتی معشوق ، زمینی تر شده اما با همه ی اینها همچنان معشوق ، چهره ی آرمانی خود را حفظ کرده است


 4. در شعر شاعران جوان آیا می توان هرگونه احساسی که در قالب کلمات بیان
می شود را به عنوان عشق به حساب آورد؟

 

متاسفانه در شعر جوان امروز کم نیستند مواردی که احساس های سطحی و رشد نیافته را به عنوان عشق در شعر منعکس می کنند و در این گونه عاشقانه ها هرگز از عشق به عنوان زیباترین و پاکیزه ترین عواطف انسانی یاد نمی شود بلکه چکیده ای از محتوای شعر عبارت است از مقداری تمنا ، کمی سوز و گداز و گلایه و سخنانی در مورد وصال که انگار پایان همه ی خواسته ها همان وصال است و بس .

و چه بسا که گاهی به عشق عریان و آمیخته با آلودگیهای اخلاقی هم ختم  شود که در برگیرنده واژه ها و عناصر اروتیک و توصیفاتی ست که بیشتر به ابتذال دامن می زنند تا تقدس عشق

 متاسفانه روز به روز شاهد تکثیر بی رویه ی نظم های بی مایه ای هستیم که حتی ابتدایی ترین عناصر یک شعر را هم در خود ندارند . چه بسا در فضاهای مجازی لایک خور بالایی هم  دارند و سرایندگانشان را دچار توهم شاعربودن می کنند نظم هایی که در همان نظم بونشان هم چیزی جز کپی از روی دست دیگران و تلاشی عمدی برای ایجاد فضایی مناسب حال و هوای دختران و پسران جوان امروز و انگشت گذاشتن روی رگ خواب احساساتشان دیده نمی شود

حالا خودتان قضاوت کنید با این چینش خودآگاه واژه ها می توان بر قله های شعر معاصر که بزرگانی چون نیما و سهراب و فروغ و اخوان و شهریار بر آن ایستاده اند رسید و دم از عشق زد ؟؟

 
5. با توجه به اینکه عرفان قله شعر فارسی است شاعران امروز تا چه حد در
این زمینه دغدغه مند بوده و چه رسالتی را بر عهده دارند

 

عرفان در شعر امروز را از منظر دیگری می توان مورد بررسی قرار داد که حاصل تحولاتی ست در شیوه ی عشق ورزیدن ،  عشق می تواند فراتر از مغازله ی صرف  با جنس مخالف باشد آن هم وقتی که شاعر شهوات را تبدیل به احساسات می کند و می تواند حتی به سنگ هم جان بدهد . این عشق می تواند به موضوعات غیر عاشقانه هم راه پیدا کند مثلا پرداختن به دلهایی که رنج می برند ، پرداختن به انسانهای نادیده ای که شاید فرسنگ ها دور از شاعر اما در هجوم  ظلم و بی عدالتی اند که این همان عشق به همنوع و به عبارتی عاشقانه ی انسانگراست که می توان گفت از عشق به هستی و معبود آن نشأت گرفته است عشق ورزیدن به حق و حقیقت و آینده ای بهترکه مسلما خالی از ارزش های ماورایی نیست و می توان از آن به عنوان رسالتی بر دوش شاعران آگاه و دردمند روزگارمان یاد کرد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 10 September 16 ، 11:41
حسنا محمدزاده


 
 
 
 
«شعر رضوی، امروز بیشتر بر محور عشق و محبت به امام رضا (ع) می‌چرخد»

یکی از بانوان شاعر کشور، عشق و ارادت به اهل بیت (ع) را به عنوان مهم‌ترین مولفهٔ سرودن شعر رضوی بیان کرد.

حسنا محمدزاده در گفت و و گو با خبرگزاری فرهنگ رضوی افزود: تا زمانی که عشق و ارادت به اهل بیت علیهم السلام نباشد، هرقدر هم که شاعر تصمیم به نوشتن بگیرد و دربارۀ زندگی اهل بیت (ع) مطالعه کند نهایتا به نظم می‌رسد و اثرش آن هسته و ریشه‌ای را که باید در وجود یک شعر باشد تا مخاطب را به خود جذب کند، ندارد. او ضمن تاکید بر این مطلب، مطالعهٔ آثار معتبر تحقیقی و پژوهشی را به عنوان مولفهٔ دیگر سرایش شعر رضوی بیان کرد.
محمدزاده شعر را در عرصه‌هایی چون مذهب و دفاع مقدس، به عنوان رسانه‌ای پیشرو معرفی نمود.
شاعر مجموعه‌ شعر «زیر هر واژه آتشفشان است» درباره ویژگی های شعر رضوی گفت: « به غیر از بیان زندگی امام رضا (ع)، سرودن اتفاقات سادۀ حرم که به خاطر نگاه امام رضا(ع) هست؛ مثلا شفا گرفتن یک بیمار و فرزنددار شدن یک مادر نازا؛ وقتی شعر می‌شود خیلی موثرتر از نگاه اولیه به این اتفاق است. چرا که شاعر با ظرافت خاصی به آن نگاه می‌کند که شاید عموم مردم از این زاویه به آن توجه نکرده باشند.»
شاعر مجموعه شعر «قفس تنگی» با اشاره به استفادهٔ صحیح واژگان در شعر آیینی و گفت: «متاسفانه بعضی شعرا که تجربۀ کمتری دارند یا آنکه خیلی به این مساله اهمیت نمی‌دهند، خیلی از واژه‌ها را به شعر اهل بیت وارد کرده‌اند که موقع خواندن، این سوال را در ذهن ایجاد می‌کند که این واژه یا ترکیب چطور وارد شعر اهل بیت(ع) شده است.»

محمد زاده جشنواره‌ها را در شناساندن مسیر به شاعران جوان، مفید و موثر دانست و افزود: «برگزیدگان می‌توانند از حضور شاعران پیشکسوت استفاده کنند و سوالاتی را که دارند بپرسند. چه بسا به سرودن شعر برای اهل بیت بیشتر علاقمند شوند و در این مسیر بیشتر قدم بردارند.»
مشروح این گفت و گو به زودی منتشر  می شود.

 

 

 «شعر رضوی، امروز بیشتر بر محور عشق و محبت به امام رضا (ع) می‌چرخد.»

 

 

 

*به نظر شما شعر سرودن برای امام رضا(ع) و سایر معصومین(ع) نیاز به چه پیش‌درآمدهایی دارد؟

 

من فکر می‌کنم اولین و مهم‌ترین گزینه‌ای که در سرودن برای اهل بیت نیاز هست عشق، و مهم‌تر از آن ارادتی‌ست که باید در وجود شاعر باشد. تا زمانی که عشق و ارادت به اهل بیت علیهم السلام نباشد، هرقدر هم که شاعر تصمیم به نوشتن بگیرد و دربارۀ زندگی اهل بیت (ع) مطالعه کند نهایتا به نظم می‌رسد و اثرش آن هسته و ریشه‌ای را که باید در وجود یک شعر باشد تا مخاطب را به خود جذب کند، ندارد. البته ممکن است آن شعر در دوره‌ای کوتاه، عده‌ای از مخاطبان را هم به خودش جذب کند و شاید درچند جشنواره هم برگزیده شود اما ماندگار نمی‌شود. در مرحلۀ دوم شاعر باید نسبت به زندگی اهل بیت علیهم السلام اطلاعات و آگاهی لازم را داشته باشد. به طور مثال دربارۀ زندگی امام حسین(ع)، واقعۀ عاشورا و مصائبی که بر حضرت زینب (س) وارد شده، اکثر ما  دست کم در جلسات روضه ی ایام محرم چیزهایی شنیده ایم اما این شنیده ها کافی نیست چرا که شاید خیلی از آنها مقداری از واقعیات فاصله داشته باشد، یا حتی به خرافات نزدیک شده باشد.از آنجا که متاسفانه برخی از مداحان برای شور دادن به جلسات و چه بسا از سر خیرخواهی ناخودآگاه به این  خرافات دامن می‌زنند. و مسایلی را بیان می کنند که در مقتل های معتبر سندیت ندارد . اما شاعر نباید در بیان خود به اطلاعات افراد ناآگاه تکیه کند. مثلا اگر می‌خواهد دربارۀ امام حسین (ع) اثری بیافریند باید مقتل و کتاب‌های معتبری را که در این زمینه هست مطالعه کند و اطلاعاتش را از آن منابع به دست آورد. در زمینۀ سایر معصومین نیز می‌تواند زندگینامه‌ و احادیث و سخنانشان را مورد بررسی قرار دهد و حاصل پیوند همه ی اینها با محبت وجودی اش نسبت به اهل بیت (ع) را در شعر منعکس کند البته ناگفته نماند که شعر باید در ناخودآگاه شاعر شکل پذیرد به عبارت ساده تر شعر باید به سراغ شاعر بیاید مواردی هم که گفته شد بعد از همین جرقه ی اولیه و برای تکامل آن اهمیت پیدا می کنند .

 


*نظرتان در مورد شعر رضوی چیست ؟ آیا موافقید که شعر سرودن برای امام رضا(ع) ظاهرا برای ما ایرانیان قدری متفاوت از ائمه دیگر است؟

شعر رضوی به عنوان یکی از شاخه های پر مخاطب شعر اهل بیتی ، امروز بیشتر بر محور عشق و محبت به امام رضا (ع) می‌چرخد و به علت علاقه  و ارادت  وافر ایرانیان به حضرت علی ابن موسی الرضا (ع) در بین مردم جایگاه ویژه ای دارد . شعرها گاهی بیان کننده ی معجزاتی ازامام رضا (ع) هستند که حاصل چشمدیدهای عینی شاعر و شنیده هایش در این زمینه اند  . و گاهی حاصل  درد دل هایی با آقاست که خیلی هم شخصی نیستند و می توانند درد دل طیف وسیعی از عاشقان امام رضا(ع) باشندو گاهی مسائل دیگر ...من معتقدم  اگرچه ترویج فرهنگ رضوی و آشنایی با سیره ی امام هشتم (ع) از محاسن شعرهای رضوی ست اما به آسیب شناسی شعر رضوی هم به علت اهمیت موضوع باید بیشتر پرداخته شود .

 

 

*منظورتان از آسیب شناسی در این حوزه چیست ؟

 

یکیاز آسیب هایی که می توان برای سروده های رضوی برشمرد همان گونه که قبلا هم عرض کردم کم آگاهی سرایندگان از سیره ی عملی اهل بیت است و اولین نکته ای که در این میان ، نظر منتقدان را به خود جلب می کند سطحی نگری در میان اشعار است که باعث شده تعدادی از آثار از وصف ابراز و علاقه به امام هشتم فراتر نرفته اند گرچه بیان احساسات سبب خلق اشعار پرشوری می شود اما این دست شعرها از محتوا و در نهایت پیامی که باید شعر، رسالت رساندن آن را به دوش بکشد غافل شده اند .

 

از دیگر آسیب ها اکتفای شاعر به منابعی ست که سندیت لازم را ندارند و دیگری دایره ی واژگانی محدود در این سروده هاست که اغلب به کبوتر ، گلدسته ، صحن ، حرم ، گنبد طلا ، پنجره فولاد و واژگانی از این جنس ختم می شوند گویا شاعر خود را به فضای حرم محدود کرده و به دیگر موضوعات نمی پردازد

 

و همینطور می توان به نداشتن تنوع لازم در شعر ها به عنوان آسیبی جدی نگاه کرد به این منظور که روش های پرداختن به سیره ی رضوی در بین شاعران کم و بیش شبیه هم است و کمتر نگاه های جدید و زوایای دید متفاوت و پرداخته نشده در آن به چشم می خورد از جمله نبودن تشبیهات و استعارات نو ، لحن و فضای بیان متفاوت و طرح موضوعاتی که کمتر به ان پرداخته شده و  ....

 

*به نظر شما شعر در انتقال فرهنگ رضوی به مخاطب چگونه موثر است؟

 

شعر به خاطر ظرافت‌های خاصی که دارد همواره زبان جامعه بوده است. و در مقایسه با کلامی که ساده بیان می‌شود می‌تواند تاثیرگذاری فوق العاده ای داشته باشد. شاید به همین دلیل است که در همۀ عرصه‌ها مانند مذهب ، مقاومت و مسائل ریز و درشت اجتماعی و ... همواره شعر پیشقدم بوده وزبان برنده تری داشته و زودتر از دیگرسلاح ها  به کمک آمده است . شعر رضوی هم از این اثر گزاری شگرف مستثنی نیست البته به شرطی که به ظرفیت های آن همه جانبه توجه شود . چرا که شاعر این توان را دارد که از زاویه ای متفاوت به دنیا نگاه کند و به کشف هایی برسد که شاید دیگران از آن غافل باشند و همین می تواند سبب جذابیت و تاثیر گذاری بیشتر شعر شود  طبعا به دنبال همین مساله، هرجا که شاعر بخواهد از مصائب  اهل بیت(ع) بسراید ویا مدح شخصیت آنها را بگوید هم می تواند اثر متفاوت تری خلق کند .

 

*منظورتان از زاویۀ دید متفاوت شاعر چیست؟ این زاویه دید حدودی هم دارد؟

 

نگاه متفاوت از معرفت متفاوت حاصل می‌شود. اینکه ما به دنبال چه هستیم ؟ از دنیا چه می خواهیم ؟ هدفمان از زندگی چیست؟ هدفمان از شعر سرودن چیست ؟ بزرگان ما برای سرایش اشعارشان چه سیر و سلوکی داشته‌اند و ما  در چه احوالاتی سیر می‌کنیم؟ چه مواقعی شعر به سراغ ما می آید ؟ چه مواقعی ما به سراغ شعر می رویم ؟ تا چه اندازه به این نکته رسیده ایم که هر چه ارتباط شاعر با عالم بالا و منبع الهام قوی تر باشد بهتر می سراید ؟  و ده ها و ده ها سوال دیگر که تلاش برای پاسخشان ناخودآگاه زاویه ی دید شاعر را متفاوت می کند . یک شاعر باید از زاویه ی وسیع تری به دنیا بنگرد و افق های دورتری را در چشم اندازش داشته باشد .
شعر در فضای ناخودآگاه شکل می‌گیرد و این از مصیبت‌های شعر جوان است که ناخودآگاه در اشعارشان یا شکل نمی‌گیرد یا آن‌که به صورت ناقص شکل می‌گیرد. در نتیجه بیشتر مضمون‌ها، سرایشی شبیه به هم دارند. من به سلوک شاعرانه اعتقاد دارم و معتقدم که بسیاری از شاعران بزرگ دنیا هم همین شیوه را در سرایش اشعار ناب‌شان تجربه کرده‌اند.

 

و اما حد این زاویه از دیدگاه من بی نهایت است همان بینهایتی که فقط معصومین و عرفا درکش کرده اند . یاد دوبیت معروف سلطان سخن سعدی افتادم :

 

رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند   

 

بنگر که تا چه حد است مکان آدمیت  

 

به حقیقت آدمی باش وگرنه مرغ باشد

 

که همین سخن بگوید به زبان آدمیت

 

..........

 

*اصولا شاعر آیینی در قبال سرودن اثر خود به چه تعهداتی باید پایبند باشد؟

 

یکی از تعهدات شاعر در این زمینه  دقت در انتخاب واژه‌هاست. اینکه ما هر واژه‌ای را نمی‌توانیم وارد شعر اهل بیت کنیم. شاید هنگام سرودن شعر در سایر زمینه ها به عنوان مثال اشعار اجتماعی و مسائلی که در جامعۀ امروزمان با آن مواجه می شویم و قلم به دست می گیریم و می نویسیم و...محدودیت واژگانی نداشته باشیم . مسلما وقتی شعری آزاد با موضوعات روزمره می‌نویسیم دایرۀ واژگانی ما گسترده‌تر است و خیلی راحت‌تر می‌توانیم کلمات را به عرصه ی شعر وارد کنیم ؛ اما وقتی می‌خواهیم برای اهل بیت بنویسیم این واژه‌ها باید از فیلتر خاصی رد شوند و هر کلمه‌ای این قابلیت را ندارد که به شعر اهل بیت وارد شود. بلکه باید ارزش و توانایی بیان کردن مطالبی که در شان اهل بیت هست را داشته باشند و بعد وارد شعر شوند. متاسفانه بعضی شعرا خیلی به این مساله اهمیت نمی‌دهند، و دیگر وسواس و دقت در محتوای شعر است که پر مغز باشد و به سطحی نگری دامن نزند.

 

*شاید این سئوال برای بعضی ها ایجاد شود که مگر پیدا کردن واقعیات و خواندن تاریخ کار شاعر است؟

چرا که نه ...کسی که قلم به دست می گیرد و می نویسد و قرار است محتوایی خاص را با هنرش که همان شعر است  به دیگران انتقال دهد اگر مطالعه ی دقیق و کافی نداشته باشد باید به چه منبع و پشتوانه ای اتکا کند که سخنش به سمت پوچی نگراید ؟

 

*غیر از گزارش ها و روایات تاریخ، دانستن احادیث امامان تاثیری در خلق یک اثر دارد؟

بله مسلما ...این همان چیزی ست  که در زمینه ی پیام شعرمی تواند موثر باشد .  پیام ، در واقع نتیجه ای ست که مخاطب  بعد از خواندن یک اثر می توان بگیرد  که ممکن است هشداری برای به فکر فرورفتنمان باشد و یا درسی مهم برای زندگی  . چه بسا این پیام ، چکیده ای از درس های اخلاقی و احادیث معصومین باشد که در اثر مطالعه ی شاعر در شعر  منعکس شده است و بی شک این دست مطالعات  خالی از لطف نخواهد بود

 

*روند برگزاری جشنواره‌های شعر بین المللی امام رضا (ع) را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

 

مسلما برگزاری جشنواره شعر رضوی به منظور شناساندن فرهنگ اهل بیت (ع) و انتقال مفاهیم و آموزه‌های فرهنگ رضوی از طریق شعر،به اقشار مختلف مردم و بالاخص جوانان در طول سال های متمادی نقش موثری داشته است و به عنوان یکی از ابزارهای تأثیرگذار و منتقل کننده مفاهیم، به عموم مردم بوده وانشالله خواهد بود اما می‌توان گفت که ورود بخشی از آسیب‌هایی که در موردشان صحبت کردیم هم می تواند نتیجه وجود جشنواره و تلاش برای  برگزیده‌ شدن  باشد، به این معنی که شعر رضوی در برخی موارد دستخوش کوششی شدن و غفلت از محتوا شده است

 

*تاثیر اینگونه جشنواره‌ها را در آگاهی‌بخشی به مخاطب چگونه می‌بینید؟

 

 بیشترین تاثیر جشنواره‌ها در کنار اثر پذیری عموم مردم و آگاهی از سیره ی اهل بیت ، برای شاعران و نوقلمانی‌ است که هنوز مسیر اصلی شعر خود را پیدا نکرده‌اند . قلمی در دست دارند و ذوقی برای سرودن  و شاید آن را با جلسات ادبی گوناگون و مطالعات منسجم تقویت کرده‌ باشند اما هنوز راهشان را پیدا نکرده‌اند و نمی‌دانند چگونه انگیزۀ خود را تقویت کنند و به چه مسائلی برای نوشتن اهمیت دهند. به عبارت دیگر نیاز به تربیت ذهنی و مسیریابی دارند .

 

*یعنی جشنواره‌ها در مسیریابی شاعران موثرند؟

 

 بله  بی تاثیر نیستند البته این مساله کاملا به خود شاعران جوان بستگی دارد . وقتی شاعران جوان به عنوان برگزیده وارد جشنواره‌ ای می شوند جدای از اینکه تشویق می شوند و دیده شدن اثرشان تاثیر مهمی در ادامه ی راهشان دارد با تعدادی از شاعران پیشکسوت‌ و اساتید هم آشنا می‌شوند. دیگر شعرهای برگزیده را هم که بی شک هرکدام در جایگاه خود ارزشمند هستند را  می شنوند حتی در حاشیه‌های بعضی  جشنواره‌ها گاها کارگاه‌هایی برگزار می‌شود که کمک‌کننده است. این کارگاه‌ها هم که نباشد شاعران جوان می توانند از حضور اساتید و فرصت پیش آمده  استفاده کنند و سوالاتی را که دارند بپرسند.که همه ی این ها در پرورش انگیزه و مسیر یابی شاعران جوان موثر است . اما متاسفانه اکثرا  در این گونه فرصت ها فقط به دنبال این هستند که شعرشان را بخوانند و حتی گاهی به اشعار یکدیگر هم توجهی نمی کنند . پرسش و پاسخ به معنای واقعی اش وجود ندارد و به دنبال طرح مباحث علمی نیستند و حتی دیده می شود که جایگاه استاد و پیشکسوت برایشان شناخته شده نیست و با انتشار یک اثر خودشان را از راهنمایی اساتید بی نیاز می دانند و بعد از خواندن شعری جویای نظر صاحب نظران نیستند و  واضح است  که در این صورت جشنواره ها و حضور اساتید هم در پرورش و مسیریابی جوانان نقش بسزایی نخواهند داشت .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 10 September 16 ، 11:08
حسنا محمدزاده



به گزارش خبرگزاری ایسنا هفتمین جایزه پروین اعتصامی با هدف بزرگداشت شخصیت این شاعر نامدار ایرانی ، رشد و اعتلای خلاقیت ها و آفرینش های ادبی بانوان معرفی چهره های شاخص زنان ادیب و پژوهنده و تقدیر از بانوان در عرصه ی زبان و ادب فارسی برگزار می شود .


نامزدهای  جایزه ی ادبی پروین و داوران آن در بخش شعر بزرگسال به شرح زیر می باشند :


داوران : سید اکبر میر جعفری ، حمیدرضا شکارسری ، فریبا یوسفی

تعداد کتاب های بررسی شده : 1413 اثر


نامزدها :

کتاب " دایره " سروده مریم جعفری آذرمانی

کتاب " می شکر " سروده کبری موسوی قهفرخی

کتاب " حتی همین گلدان خالی عاشقت بود " سروده شیرین خسروی

کتاب " پناه بر سکوت " سروده شراره کامرانی

کتاب " جوهر جان " سروده حسنا محمدزاده

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 05 August 16 ، 13:48
حسنا محمدزاده

سینا علی محمدی، حسنا محمد زاده، سجاد سامانی

دیدگاه شاعران جوان درباره هم سن و سالان خود


سینا علی محمدی، شاعر و روزنامه نگار، با بیان اینکه عناصری در ادبیات ما اگر هست، وام دار بزرگان این عرصه است، می گوید: عناصر دیگری مانند جسارت، خلاقیت و نوآوری که در شعر امروز هست، وامدار جوانان است و این گونه ویژگی ها را بیشتر در کار جوانان می بینیم.

وی ادامه داد: زمانی در یک یا دو دهه پیش، شاعر باید 50 سال از سنش می گذشت تا نامش به عنوان شاعر بر سر زبان ها بیفتد، اما امروز به دلیل فضای ارتباطاتی و جهان رسانه ای که در آن حضور داریم، این گونه نیست.
علی محمدی درفضای مجازی بر شاعران جوان نظرات جالبی دارد: هر شاعری، علاوه بر اینکه شعر می گوید، ناشر و رسانه هم دارد. در فضای مجازی، صفحه، کانال و گروه راه اندازی می کند. در چنین شرایطی ناشر می خواهد یک هزار و 500 نسخه و یا 2 هزار نسخه از مجموعه شعری شاعر چاپ کند، در حالی که خیلی از شاعران جوان، تعداد فالوئرهایشان در اینستاگرام بیشتر از نسخه هایی است که ناشر به شکل مکتوب منتشر می کند. این موضوع، باعث شده که نام و اثر شاعر شناخته شود و به همین دلیل هم مهم ترین تفاوت شاعر امروز با شاعر چند دهه قبل، نوع تفاوت جهان رسانه ای امروز، با آن زمان است.
این شاعر جوان کشور یکی از آفت های استفاده از فضای مجازی را وجود انبوه آثار و اشعاری دانست که از شاعران مختلف منتشر می شود و گفت: در چنین فضایی نمی توان سره را از ناسره تشخیص داد. در کالایی با عنوان شعر، جنس مرغوب کمتر پیدا می شود و باید از درون این آثار، اثر خوب را پیدا کرد و این رویکرد، بر عهده ناشر جدی شعر است. کسی که شعر نامرغوب را در فضای مجازی به راحتی منتشر می کند، نباید بتواند در فضای حقیقی و مکتوب نشر، آن را بازنشر دهد. ناشر اسم و رسم دار، یکی از وظایفش این است که جنس مرغوب را از نامرغوب تمیز دهد.
***
حسنا محمدزاده، شاعر جوان دیگری است که اعتقاد دارد : به روز بودن زبان شعر شاعران معاصر باعث مورد توجه قرار گرفتن این آثار شده است. وی می گوید: شاعران با زبان امروزی که در آثارشان به کار گرفته اند، توانسته اند ارتباط صمیمانه ای با مخاطبانشان بگیرند و مخاطبان نیز موضوعاتی را که در دیوان اشعار شاعران کهن به دنبالش می گشتند و به سختی می توانستند پیدا کنند، در آثار شاعران امروزی می خوانند.

شاعر مجموعه «زیر هر واژه آتشفشان است» با امیدواری نسبت به  روند رو به رشد و پیشرفت در شعر جوان بیشتر می گوید: آثار شاعران جوان، با مفاهیم اجتماعی دنیای امروز و مفاهیم عاشقانه سروده می شود، البته مفاهیم عرفانی و حکیمانه ای که در آثار شاعران کهن بوده است، شاید خیلی کمتر بتوان در شعر امروز به دنبالش گشت.
محمدزاده اثر منفی فضای مجازی را بر شعر اینگونه شرح می دهد: فکر می کنم بیشتر از آن که شاعران در آثارشان روند رو به رشد داشته باشند، تاثیر منفی دارند، به این معنا که خیلی ها، شعر، ارزش شعر و قدرت شعر را، این گونه زیر سوال برده اند و شعرشان آن شعریت را نداشته است و البته برای مخاطب هم تشخیص شعر خوب، از شعر بد در فضای مجازی خیلی سخت شده است.
این شاعر جوان درباره انتظار خود از مسوولان فرهنگی می گوید: فکر می کنم مسئولان باید تمهیدی بیندیشند تا در برنامه های نقد و بررسی آثار، کتاب ها و شعرهای خوب به مخاطبان شناسانده شود. نشرها این روزها زیاد شده اند و برای مخاطب دشوار است که تشخیص دهد چه اثری را باید تهیه کند و نیاز است که آثار خوب از سوی کارشناسان ادبی معرفی شوند.
***

سجاد سامانی، شاعر مجموعه شعر «ایما»  تنها 23 سال سن دارد.کتابش در بیست و نهمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران توسط انتشارات سوره مهر عرضه شد و از سوی مخاطبان نیز مورد استقبال فراوان قرار گرفت،
سجاد درباره ظهور نسل جدید شاعران جوان می گوید: یکی از دلایل مطرح شدن شاعران در این روزگار به دلیل توجه پیش کسوتان عرصه شعر، به جوانان، در دهه 70 و 80 باشد.
وی ادامه می دهد: بخشی دیگر از توجه مخاطبان به شاعران جوان نیز می تواند به دلیل پویاتر شدن نشرهای کشور باشد. نشرهایی مانند سوره مهر توجه و اعتماد بیشتری به شاعران جوان پیدا کرده اند و از طرف دیگر شبکه های اجتماعی و فضای اینترنت باعث شده جوانانی که شعرشان به سطح قابل قبولی رسیده بهتر بتوانند با مخاطبانشان ارتباط برقرار کنند.
شاعر مجموعه «ایما» اعتقاد دارد: برخی انجمن های شعری نیز باعث شدند ارتباط بین شاعران جوان و مخاطبان شان بیشتر شود و بهتر دیده شوند.
سامانی درباره استقبال مخاطبان از نخستین مجموعه شعری اش، گفت:  پیش از آنکه اشعارم را به چاپ برسانم، چند اثرم را در شبکه های اجتماعی منتشر کردم و در آن فضا ارتباط و استقبال مخاطبان زیاد بود و تصور کردم ممکن است در قالب کتاب نیز اشعارم مورد پسند مخاطبان قرار بگیرد.
شاعر جوان کشورمان درباره سرودن شعر می گوید: سرودن اشعار عاشقانه برایم مانند شخصی است که دریا را می شناسد، اما در آن شنا نکرده است. لزوما تجربه تنها راه بیان یک مسئله نیست. البته در شعر خیلی مهم و کمک کننده است. اما گاهی هم تجربه کردن چیزی شاید باعث شود که دیگر نتوان از آن نوشت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 10 July 16 ، 11:34
حسنا محمدزاده

  به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان نشست نقد وبررسی کتاب زیر هر واژه آتشفشان است با حضور حمیدرضا شکارسری در نمایشگاه بین المللی کتاب برگزار شد .

در این مراسم شکارسری در خصوص کتاب "زیر هر واژه آتشفشان است " گفت :

در این کتاب با غزل هایی محتوا گرا روبرو هستیم . شاعر به شعر کلاسیک کاملا مسلط است  اشعار ، ظرفیت موسیقیایی بالایی دارند و حدود هفتاد و پنج درصد شعرها مردف هستند .

می توان به جرأت گفت که تمام ابیات هر غزل از صور خیال بهره برده اند و گاه به شاه بیت هایی بدل شده اند .

حس آمیزی ، آشنایی زدایی ، تلمیحات دلنشین آن هم در فضایی کاملا غیر منتظره مانند پرداختن به داستان ویس و عذرا و لیلی و عاشقانه های کهن آن هم وسط شعری عاشقانه با زبان و مفاهیم کاملا امروزی از شاخصه های شعری شاعر است که باعث جذابیت کارها شده است . می توان گفت در تمام طول شعر ، این محتواست که حاکم است و تکلیف بیت ها را مشخص می کند که به چه سویی بروند و توجه شاعر به دنیای پیرامونش و مسائل و چشمدید های عینی زندگی از جمله پرداختن به مضامین اجتماعی و دغدغه های مرزی و برون مرزی  از شاخصه های این اشعار است مضامین اشعار کاملا متنوع هستند و با مجموعه ای از مضامین اعم از عشق زمینی، ازلب ، میهنی و توجه به معضلات جامعه ی امروز از جمله فقر و ... مواجهیم اگر رویکرد شاعران جوان را به قالب های کلاسیک مورد بررسی قرار دهیم به سه گونه کاملا متفاوت از سرایش بر می خوریم که از آن بین شعر خانم محمدزاده را می توان در دسته ی نوقدمایی قرار دادکه در آن بوطیقای شعر سنتی و دایره واژگان شاعر ، زبان شعرها و مضامین پرداخته شده به آنها کاملا نو و امروزی هستند و از این روست که می توان گفت این دسته طیف وسیع تری از مخاطبان را به خود اختصاص داده اند

 

گزارشی از این نشست را بخوانید در :

پایگاه خبری سوره مهر

خبرگزاری تسنیم

سازمان تبلیغات اسلامی

باشگاه خبرنگاران جوان

خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 30 June 16 ، 11:19
حسنا محمدزاده


نشست نقد و بررسی کتاب " زیر هر واژه آتشفشان است "

مجموعه شعر حسنا محمدزاده با حضور استاد حمید رضا شکارسری برگزار می شود

- زمان : پنجشنبه بیست و سوم اردیبهشت ماه ساعت 11.5 صبح

- مکان : نمایشگاه بین المللی کتاب ، غرفه انتشارات سوره مهر


حسنا محمدزاده



کتاب "قفس تنگی " به همت نشر شهرستان ادب منتشر شد .

فایل خبری  :http://www.farsnews.com/139502130000    

.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 13 May 16 ، 19:00
حسنا محمدزاده


 

 گفتگو و شعر خوانی «حسنا محمدزاده»  در برنامه «صبح به خیر ایران »

برای مشاهده ویدیو روی عکس کلیک کنید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 07 April 16 ، 06:42
حسنا محمدزاده
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 06 March 16 ، 18:56
حسنا محمدزاده

حال خراب

 

تا کی بدوم سوی سرابی که تو باشی ؟

شب‌ها بپرم از دل ِخوابی که تو باشی

 

جا داد خدا در صدف سینه‌‌ام آرام

با دست خودش گوهر‌نابی که تو باشی

 

آن عمرِ هدر رفته به یک لحظه نیرزد

یک لحظه از این حال‌خرابی که تو باشی

 

من لب نزدم  بر لب جامت که همیشه

مستم کند از بوی شرابی که تو باشی

 

قلبم گل‌سرخی‌ ست که می‌خواست بجوشد

هرروز در آن دیگ گلابی که تو باشی

 

از سوختن ِ بی تو نباید بهراسم

هم‌سنگ بهشت است عذابی که تو باشی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 15 November 15 ، 22:44
حسنا محمدزاده

حسنا محمدزاده: اشعار صفارزاده حنجره‌ای برای فریادهای فروخورده است


به گزارش پایگاه خبری حوزه هنری، حسنا محمدزاده کاشانی از شاعران کشورمان درخصوص شخصیت علمی، ادبی و پژوهشی طاهره صفارزاده گفت: طاهره صفار زاده شاعری است که شعر، شور و شعور را به هم آمیخته و با بزرگ ترین امتیازش که تعهد در سرودن است، توانسته اشعارش به حنجره ای برای فریادهای فروخورده و صداهای خاموش مبدل سازد.

محمدزاده با اشاره به اینکه صفارزاده با تکیه بر پشتوانه علمی اش توانسته قرآن را به سه زبان زنده دنیا ترجمه کند، ادامه داد: بانو صفارزاده انسی دیرینه با مفاهیم و آموزه های قرآنی داشته است. مسلما انعکاس آن نور عظیم، در آثارش قابل مشاهده بوده؛ اشعاری که سروده  به عنوان زبان جامعه،  در ارتباط مستقیم با قلب و روح مخاطب بوده است.

این شاعر کشورمان با اشاره به اینکه  شخصیت طاهره صفارزاده را می توان در ابعاد علمی، اجتماعی و هنری مورد ارزیابی قرارداد، افزود: در بعد علمی می توان به سوابق دانشگاهی و فعالیت‌های علمی صفارزاده اشاره کرد و از ایشان در این رهگذار آثار زیادی به زبان های انگلیسی و فارسی بر جای مانده است.

وی در ادامه درخصوص ابعاد اجتماعی این بانوی خردمند، به مبارزات و روحیه مبارزه طلبی او اشاره کرد و بیان داشت : روحیه مبارزه طلبی در جای جای اشعار وی مشاهده می شود ما می بینیم همدلی او با کودکان فلسطینی به کرات در اشعارش دیده می شود.

شاعر مجموعه شعر «هنوز قلب قلم درد می کند ... برگرد!» با اشاره به اینکه صفارزاده همانند علامه اقبال لاهوری شاعری را مسند انسان سازی و اصلاح گری جامعه می داند، بیان داشت : صفارزاده معتقد است که شعر، اندیشه است و عاطفه و احساس یک بخش جزئی در شعر به شمار می آید. وی معتقد بود که شاعر باید مسئولانه اندیشه کند. او شاعری را همچون علامه اقبال لاهوری مسند انسان سازی و «اصلاح گری» می داند و به شاعر به عنوان یک «مصلح اجتماعی» نگاه می کند. از همین رو در اکثر شعرهای او توجه به آموزه های اخلاقی ـ دینی مشهود است.

این شاعر ادامه داد: چنانچه سیمین بهبهانی، فروغ فرخزاد و طاهره صفارزاده را سه تن از زنان شاعر پیشرو معاصر بشناسیم، صفارزاده آن شاعری است که بیش از دیگران، شعر اجتماعی را در میان این سه شاعر نمایندگی کرد.

وی در ادامه، کتاب «طنین در دلتا» را از مهم ترین آثار ادبی وی ذکر کرد و گفت: ازمهم ترین آثار وی به لحاظ ادبی، شاید بتوان به کتاب «طنین در دلتا» را نام برد. در این کتاب، ایده‌های کاملاً نو و قالب‌شکنانه دیده می شود. مجموعه اشعار صفارزاده در کتاب «طنین در دلتا» ادامه تجربه ای است که او با شعر معروف «کودک قرن» آغاز کرده است. «کودک قرن» شعری اجتماعی است که شاعر در آن با بیانی کودک این قرن را کودکی مادر گم کرده توصیف کرده است.

محمدزاده از مهم ترین ویژگی های شعری طاهره صفارزاده را صلح طلبی، عشق و شهادت خواهی ذکر کرد و گفت: مسلما اولین چیزی که در تعالی و رشد جامعه‌ ما تأثیر مثبتی می تواند داشته باشد، شعری است که مضمون داشته باشد، با جامعه حرف بزند و جامعه به فراخور حالش از آن بهره مند شود. چنانچه یک سطر  شعر می تواند انسان را به اندازه یک کتاب راهنمایی ‌کند.

وی در ادامه در خصوص ویژگی های شعری طاهره صفارزاده افزود: شعری که نه تنها زبان جامعه بوده، بلکه پابه پای زمان، حرکتی پویا داشته است. با نگاهى ریزبینانه و موشکافانه در آثارش می توان فهمید که چینش کلمات با قدرت زیادی تحت تاثیر روحیه مذهبی و عرفانی شاعر بوده است.

وی در ادامه با اشاره به اینکه با تعمق در آثار مرحوم صفارزاده سادگى زبان شعری و جسارت وی را می توان پی برد، ادامه داد: سادگى زبان شعری وی، زمینه اى شده تا این هنرمند فقید به راحتى بتواند در شعرهایش به اندیشه دست یابد و آرام آرام شعر او از کلام یک شاعر احساساتى فاصله بگیرد آنجاست که «من» شاعر دیگر یک «من شخصی» نیست و به «من اجتماعی» بدل می شود. در شعر صفارزاده کمتر می‌توان نشانه‌ای از تجربه‌ای شخصی یافت.

وی در ادامه این مطلب گفت: شعر او همواره زبان گویای یک جمعیت و بیان‌کننده‌ تجربه‌ای غیرِشخصی است و در عین حال بازتاب موقعیتی جهان‌سومی که در آن سایه‌ای از استعمار را می‌توان تا پایان مشاهده کرد. مهم ترین نشانه ای که تعهد را در چینش واژه های صفارزاده فریاد می زند پرداختن به دغدغه های عدالت خواهی و انقلاب گری ست.

محمدزاده کاشانی با اشاره به اینکه مهم ترین و درخشان ترین مفاهیم شعری طاهره صفارزاده عشق، آزادی و شهادت بوده، ادامه داد: صفارزاده از آن شاعرانی است که با شعرهای خویش، با خودباختگی جنگید و نشان داد که در عمق جریان های اجتماعی حرکت می کند؛ به طوری که مفاهیم عشق، آزادی و شهادت از درخشان ترین مفاهیم شعرهای او هستند.

وی در ادامه گفت: مرحوم صفارزاده شخصیت های شعرش را معمولا از میان شخصیت های انقلابی انتخاب می کند؛ مثلاً از میان پیامبران بیشتر از ابراهیم بت شکن و از بین اسطوره های ملی بیشتر از کاوه آهنگر که یک فرد انقلابی است، سخن می گوید.

شاعر کتاب «عشق های بی حواس» در پایان مطالبش از دیگر ویژگی شعری صفارزاده به صدایی منحصر به فرد و پیامی تفکر انگیز اشاره کرد و گفت: شعر او بیان کننده مضامین انتقادی ملتش و دیگر ملت ها بوده است. ابتکار، قدرت تخیل، تفکر عمیق، آگاهی اجتماعی و بالاتر از همه شهامت و صداقت وی در برخورد با موضوعات از بارزترین ویژگی های شعر اوست.

مراسم اختتامیه سومین جایزه علمی – ادبی طاهره صفارزاده روز سه شنبه 19 آبان ماه ساعت 15 در تالار سوره حوزه هنری برگزار خواهد شد.

حسنا محمدزاده در دهم مهرماه سال 1361در کاشان و در خانواده‌ای فرهنگی و مذهبی دیده به جهان گشود. رشد و پرورش وی در چنین فضایی سبب شد که در همان اوان کودکی عشق به اهل بیت(ع) در وجودش ریشه بدواند و از همان آغاز با کتاب و کتاب‌خوانی مأنوس شود. اولین زمزمه های شاعری او به زمان تحصیل در مقطع راهنمایی برمی‌گردد و اولین محفل ادبی که به طور جدی در آن شرکت کرده انجمن سخن کاشان در سال 84 بوده است.

او در سال 86 برای اولین بار سطح شعرش را با شرکت در جشنواره‌های ملی آزمود و در کنگره سراسری شعر دفاع مقدس برگزیده شد. شعرهای حسنا محمدزاده تاکنون به صورت پراکنده در روزنامه ها و مجلات و کتاب های گرد‌آوری شده متعددی انتشار یافته و در بسیاری از همایش‌های ملی و بین‌المللی حائز رتبه‌ اول شده اند و تا به حال در همایش ها و جشنواره های مختلف ادبی – علمی موفقیت هایی را کسب نموده که می توان به: رتبه اول جشنواره شعر دفاع مقدس، رتبه اول جشنواره شعر عاشورایی، رتبه اول جشنواره ملی یار و یادگار، رتبه اول جشنواره سراسری نفس، رتبه اول جشنواره ملی راهیان نور، رتبه اول جشنواره سراسری آخرین امید رتبه به اول کنگره بین المللی آخرین منجی، رتبه اول جشنواره بین المللی قرآنی آیات، رتبه اول جشنواره ملی خلیج فارس و ده ها رتبه دیگر را می توان نام برد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 11 November 15 ، 16:19
حسنا محمدزاده

 




رسم سفر

 

پیش از این ، رفتن فقط رسم مسافرها نبود
تا همیشه کوچه گردی سهم عابرها نبود

 

سال های سال در جغرافیای سینه ام
سرزمینی جز تو در فکر مهاجرها نبود

 

ایل مان برگشت از قشلاق کاغذها ولی
نامه ای با خط تو در بار قاطرها نبود

 

سوختم هر روز ؛ تا آنجا که یادم مانده است-
هیچ کس یاد ِ دل ِ آشفته خاطرها نبود

 

قهر کن ! باشد ، قلم پادرمیانی می کند
گرچه قبلا قهر در قاموس شاعرها نبود

 

من خدا را باختم پای تو ؛ فکرش را بکن !
یک نفر هم کیش من مابین کافر ها نبود

 

آب و ریحان پشت پای چشم هایت ریختم
بر نگشتن از سفر ، رسم مسافرها نبود

 

 

دکلمه غزل رسم سفر :

 

 

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 22 October 15 ، 23:25
حسنا محمدزاده

 

 

اسب‌های بی‌سوار

 

نمی‌دانم چرا افتاد در دستم انار تو

چگونه دانه‌هایم ریخت پای شاخسار تو

 

مجابم کن ... بدانم! کی شدم آن دشت بی‌تابی

که می‌تازند درمن اسب‌های بی‌سوار تو؟

 

به نارنج و به باد مشرقی حساسیت دارم

به هرعطری که دل را می‌کشد سوی دیار تو

 

چه می‌کردی اگر یک روز دنیا مال ما می شد!؟

تمام جاده‌ها این‌سو و من آن‌سو کنار تو

 

بیا روراست باش و گفتنی‌ها را بگو با من

که دلگیرم هنوز از جمله‌های درد دار تو

 

به پرحرفی نیازی نیست ، می‌دانم که می‌دانی

زمستان مانده در تقویم روحم تا بهار تو

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 04 October 15 ، 18:54
حسنا محمدزاده
موافقین ۰ مخالفین ۰ 18 August 15 ، 19:42
حسنا محمدزاده
موافقین ۰ مخالفین ۰ 20 July 15 ، 19:52
حسنا محمدزاده


نشست نقد و بررسی کتاب سربه مهر


با حضور :

مرتضی امیری اسفندقه

سید مهدی حسینی



دوشنبه 18 اسفند ساعت 15:30

آدرس : تهران خیابان آزادی خیابان حبیب الله خیابان حبیب زادگان پلاک 6

موافقین ۰ مخالفین ۰ 16 February 15 ، 20:21
حسنا محمدزاده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 14 December 14 ، 03:27
حسنا محمدزاده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 27 September 14 ، 02:54
حسنا محمدزاده


عزیز دلی هنوز ...


طاووس زخم خورده ی من ، غافلی هنوز !؟
دنبال دانه های اسیر گِلی هنوز !؟


دنیا کنار آمده با مرگ رنگ ها
درگیر ِ راه حل همان مشکلی هنوز!؟


از حال من نپرس که دیوانه تر شدم
از حال و روز تو چه خبر ؟ عاقلی هنوز!؟


این ماه هم تمام شد اما هلال نه ...
در چشم های مِه زده ام کاملی هنوز


با تخته پاره ها به توافق رسیده ام
من جزر و مدم و تو همان ساحلی هنوز


من ماضی بعیدم و گم ، بین جمله هات
اما تو در مضارع من ، فاعلی هنوز


بیدار مانده ام که تو را مثنوی کنم
آسوده تر بخواب ! عزیز دلی هنوز

موافقین ۰ مخالفین ۰ 23 July 14 ، 20:44
حسنا محمدزاده

 


دریا...


حس کرده‌ای ؟ دریا نگاه ِ مبهمی دارد

در چشم‌های سرد و آرامش غمی دارد

 

راز دلش را جز به مرجان‌ها نمی‌گوید

شاید در آن اعماق ، گوش ِ مَحرمی دارد

 

هر روز بی تابانه دنبال تو می‌گردد

از قایق و پاروی تو سهم کمی دارد

 

دریا زنی با گیسوان موج درموج است

با ماهیان تشنه حس درهمی دارد

 

صیادهای گیج بندر می‌شناسندش

مویش سپیدی می‌زند پشت خمی دارد

 

وقتی تمام لحظه‌ها را با تو قسمت کرد

باید بفهمی با خیالت عالمی دارد

 

باید بفهمی بی تو می‌میرد ؛ مگر این قو

غیر از تو روی ِ زخم بالش مرهمی دارد؟!

 

آغوش تو امواج را آرام خواهد کرد

ساحل همیشه شانه‌های محکمی دارد

موافقین ۰ مخالفین ۰ 22 June 14 ، 20:55
حسنا محمدزاده


 

برای اسدالله الغالب «ع»                       

 

در زمین افتاده حتما اتفاق بی نظیری

آفتابی گرم دارد می دمد بر سردسیری

 

آسمان با وسعت جغرافیای ابرهایش

می شود یک تکه  آن هم وصله ی کفش امیری

 

میخکوب ِ خاک های سرد خواهد شد سیاهی

هر طرف با نعل های اسب تازان دلیری

 

من زمینم ؛ آنکه می بافد برای تخت شاهش

سال های سال با دستِ ورم کرده حصیری

 

در هوای شانه هایم باد خرما می تکاند 

نیمه شب ها می برد پای مرا با خود ، مسیری

 

من نمازم ...آنقدر گرم نیاز سجده ها که -

ذکرها از پای تب دارم در آوردند تیری

 

من رکوعم ... مانده ام خم پای دستی آسمانی

آنکه انگشتر می آراید به انگشت فقیری

 

هر چه دل در سینه دارد خاک ، می افتد به پایش

تا سراپا می شود از پشته ی دل ها سریری

 

می رود بالا به پایی ، می رود بالا به دستی

می خورد پای تمام چشم ها مُهرِ غدیری

 

دیده بودی نخل سرگردان ! که دریایی بریزد ؟

شب به شب با هر نفس در چاه بی تاب کویری

 

آنکه فریاد است – روزی- چاره ای جز این ندارد

خانه را پر کرده باشد از سکوت ناگزیری

 

وای از آن قدری که دست عرش را لرزانده در خود

کاسه ای افتاده و روی زمین پاشیده شیری

 

وای از آن قدری که اشکش رفته تا پای فرات و ...

از لب سوزنده ی نی ها بر آورده نفیری

 

موج دارد می زند آکنده از شور و هیاهو

جای جای سینه ها دریای خشکی ناپذیری

 

یا علی گفتند لب ها با همان لحن قدیمی

هر زمان بر کار عاشق پیشه ها افتاد ، گیری

موافقین ۰ مخالفین ۰ 01 June 14 ، 00:14
حسنا محمدزاده

 

خانه تکانی

 

وقتی بیایی سینه را ، خانه تکانی می کنم

رنگ تمام پرده‌ها را آسمانی می کنم

 

وقتی بیایی روز و شب چون کودکان نو سخن

با ذوق ،  در دنیای تو شیرین زبانی می کنم

 

آنقدر خیره مانده‌ام بر عکس‌های کهنه‌ات

انگار دارم قاب‌ها را هم روانی می کنم

 

من با تمام واژه‌ها اتمام حجت کرده ام

شعر تو را ، شور تو را ، روزی جهانی می‌کنم

 

یک جای دنیا – شعر- با هم آشتی‌مان می دهد

آنوقت هر شب در کنارت شعر خوانی می کنم

 

دیگر چه فرقی می کند من پیر باشم یا جوان؟!

وقتی تو باشی تا ته دنیا  جوانی می کنم

موافقین ۰ مخالفین ۰ 24 May 14 ، 01:20
حسنا محمدزاده


 

راهی شده تا نا متناهی شده باشد

تا شامل الطاف الهی شده باشد

 

یک شعر ِ شناور شده در آب ، که می خواست

در برکه ی دستان تو ماهی شده باشد

 

شعری که کبوتر شد و از کوه سفر کرد

تا جلد ِ دو تا کاغذ کاهی شده باشد

 

می خواست بگوید که چه آمد به سر ِرود

تا رفت به دنبال تو راهی شده باشد

 

توفان ِ ملخ بر سر ِ جالیز فرو ریخت

آنقدر که دِه ، غرق سیاهی شده باشد

 

گفتند می آیی شبی از دورترین خواب

وقتی که زمین ، مسخ ِ تباهی شده باشد

 

باید بپرد سوی تو این کفتر ِ بی خواب

هر چند که آواره و چاهی شده باشد





موافقین ۰ مخالفین ۰ 26 April 14 ، 00:07
حسنا محمدزاده

 

من ماندم و شب زنده داری ها پس از تو

با خستگی ها و خماری ها پس از تو

 

قفل قفس  باز است اما شوق پرواز

حل می شود در بی قراری ها پس از تو

 

باید کلاغان تخم بگذارند هر روز

در بُهت ِچشمان قناری ها پس از تو

 

عهدی کهن بستند تا با هم بمانند

چشم من و چشم انتظاری ها پس از تو

 

من می توانم شاعری از سنگ باشم

در مستی آیینه کاری ها پس از تو

 

آیینه با من حرف هایی تلخ دارد

بین تمام یادگاری ها پس از تو

 

برگرد بی من ! مرد ِ این میدان نبودی

سَر می کنم با بردباری ها پس از تو


پ ن : با تشکر از آقای ابوالفضل صادقی برای طراحی این شعر

موافقین ۰ مخالفین ۰ 23 April 14 ، 01:27
حسنا محمدزاده

 


 

تب سیب و ... دل حوایی و غم های بی تو

چه ها آمد به حال و روز آدم های بی تو ؟

 

پرِ زهرند و دیگر چشم دنیا بین ندارند

تمام جام های خالی و جم های بی تو

 

به نام عشق ، جوشیدن گرفتی از رگ خاک

وگرنه خشک می ماندند زمزم های بی تو

 

دم ِ عیسایی ات را بر ندار از روی عالم !

که می خشکند پای آب ، مریم های بی تو

 

پر از زخم دهان واکرده شد لب های دنیا

نمی بخشند اثر بر درد ، مرهم های بی تو

 

خودت بودی که چون خون ریختی بر صورت دهر

به غیر از این چه می ماند از مُحرّم های بی تو ؟!

 

به آتش راضی ام تا پای جان وقتی تو باشی

چه می آید به روزم در جهنم های بی تو ؟؟

موافقین ۰ مخالفین ۰ 19 April 14 ، 01:12
حسنا محمدزاده

 

حس میکنمت در دلِ رگ های تنم باز

با روح تو در آینه ی یک بدنم باز

 

پروانگی ام را همه جا جشن بگیرید

تا پیله ای از درد بر این تن نتنم باز 

 

انگار تو بودم همه ی دیشب و دیروز

امروز ولی خالی یک پیرهنم باز

 

چوپان شدنم واسطه ای شد که بپیچی

با ناله ی هر نی لبکی در دهنم باز

 

یک عمر مرا سنگ زدند و نپریدم

گنجشک دل آزرده ی این نارونم باز

 

راضی به همین سوختنم ، بی که بجنگم

هم سفره ی دلتنگی هیزم شکنم باز

 

دیوانه سر کوچه می آید به هوایی

ای لنگه در ِ واشده ی خانه ! ... منم باز

 

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 17 April 14 ، 20:33
حسنا محمدزاده


 

 

                      برای گل سرسبد هستی «عج»

 

چقدر مانده که هنگام جزر و مد بشود ؟

که ماه گم شده در آسمان رصد بشود

 

چقدر مانده که هر شانه ات چنان کوهی

مقابل شب و طغیان رود سد بشود ؟!

 

که داستان ِ به کنعان رسیدن یوسف

به عطر پیرهنی کهنه مستند بشود

 

برای خانه ی دل های رو به ویرانی

شناسنامه ی تو آخرین سند بشود

 

هنوز رد تبر روی شاخه ها مانده ست

بهار حوصله کن ! سوز برف رد بشود

 

می آید آنکه قرار است در مشام زمین

شمیم دلکش گل های سرسبد بشود

 

خدا رقم نزند – عاشقی  – در این میدان

دونده ای که به پایان نمی رسد بشود

موافقین ۰ مخالفین ۰ 31 March 14 ، 00:10
حسنا محمدزاده


 

حَبلُ الوریدِ عالم و حَبلُ المَتین : حسین

سررشته ی امید ِ زمان و زمین : حسین

 

دریای خلقت از ازل افتاد در خروش

تا فاطمه صدف شد و دُرّ ثمین : حسین

 

توحید از نگاه ِ نبی  بر دو محور است :

"اِیّـــاکَ نَعبُـــد..." است علی  ،" ...نستعین ": حسین

 

لبریـــز کرده اند سبوهـــای تشنــه را

معجون ِ صبر وغیرت و شهد ِ یقین : حسین

 

دنیا چنان گلوی ِ به تاراج رفته ای ست

فریادِ زخم خورده ی " هَل مِن مَعین ":حسین

 

لبّـــیک یا شهیــــــد بگویید شــــاهدان !

با حج شده ست ذره به ذره  عجین ، حسین

 

کعبه طواف می کند از دور ، دُور ِ او

قبله نمای عزت ِ دنیا و دین : حسین

 

قرآن به دست ِ جوهر ِ خونش نوشته شد

جان داد در قبال ِ " وَ لَاالضـّــآلّین " حسین

 

" اَلکَـــهفِ وَالرقیـــم " بخوانید نیزه ها !

در اوج ِ آسمان شده "کهف ُ الحَصیــــن" ، حسین

 

نهج البلاغه خطبه به خطبه به خاک ریخت

وقتی که شد شبانه خرابه نشین ، حسین

 

خون ِ خدا به رگ رگ ِ موعود ، می دود

دستی که بر می آورد از آستین : حسین

 

انگشت بر لب انـــد تمام فرشتـــه ها

فهم ِ کسی نشد به خدا .... کیست این حسین ؟!

موافقین ۰ مخالفین ۰ 01 March 14 ، 23:40
حسنا محمدزاده

برگ ریزانم ؛ بهارم را به یغما برده اند

بادها صبر و قرارم را به یغما برده اند

 

حال پاییز من از شور زمستان ، بدتر است

باغ پر بار انارم را به یغما برده اند

 

سال ها چنگیز ها با اسب های یکه تاز

خانه ام ...ایلم... تبارم را به یغما برده اند

 

مثل انسان نخستینم ولی آواره تر

سیل ها دیوار غارم را به یغما برده اند

 

چشم هایم را می آویزم به در، دیوانه وار

میخ ها دار و ندارم را به یغما برده اند

 

در دل انگشت هایم شور شادی مُرده است

تار تب دار ِ سه تارم را به یغما برده اند

 

جار می زد دوره گردی کوچه های شهر را :

آی مردم  ! روزگارم را به یغما برده اند

موافقین ۰ مخالفین ۰ 26 February 14 ، 01:32
حسنا محمدزاده



 

این نامه به خط کوفی ست ، با خود گله ای آورده

لرزانده دل دنیا را ، نه... زلزله ای آورده

 

این نامه به خط کوفی ست ، با جوهری از اشک وخون

بر پای خودش امضایی از قافله ای آورده

 

از موسم حج می آید ...از مشعر چند اسماعیل ؟

شاید غم هاجرها را ، با هروله ای آورده

 

دستان قلم روی خاک ، لب های قلم خشکیده

سرهای قلم را از تن ، با فاصله ای آورده

 

شش ماه به دور دنیا، بر سر زده و چرخیده

وقتی که نشان از تیر ِ چون حرمله ای آورده

 

هفتاد ودو بار افتاده ، زخمی شده زانوهایش

با خود خبر از پاهای پر آبله ای آورده

 

یک گوشه ندارد گویی یا سوخته یا می سوزد

حتما خبری آتشناک ، از ولوله ای آورده

 

این نامه به خط کوفی ست ، برگشته به دست کوفه

از بام و درش لب های پر هلهله ای آورده

 

این بار گران غم را ، این تاول ِ بی مرهم را

تا شام جنون شاه ِ بی سلسله ای آورده

موافقین ۰ مخالفین ۰ 30 January 14 ، 23:42
حسنا محمدزاده

نترس از شب و طوفان که در پناه همیم !

اگرچه زرد و زمین خورده ، تکیه گاه همیم

 

به سیب ، لب نزدیم از سر هوس ، اما

شریک بار غم و تلخی ِ گناه همیم

 

چه مُهر ها که به پیشانی من و تو زدند !

چه روزها شد و درگیر اشتباه همیم !

 

بگو زمین و زمان را به هم بدوزد عشق

که لحظه لحظه در آیینه ی نگاه همیم

 

هوایمان که بگیرد کسی چه می داند

بهانه ی شب بی خواب و اشک و آه همیم

 

نگاه ِ پنجره ها ابری و مه آلود است

چه غم که ماه نتابیده ! ما که ماه همیم

 

اگر جدا شد ه راه من و تو از آغاز

غمت مباد که در انتهای راه همیم !

موافقین ۰ مخالفین ۰ 23 January 14 ، 01:36
حسنا محمدزاده


 

لب‌های عطشناک تو آغاز حیات ست

دین‌ست...یقین‌ست ..عروج ست..صلات‌ ست

 

با نبض تو باید بتپد قلب جهانی

نبضی که نمایانگر محیا و ممات ‌ست

 

خورشید حضورت "بَقیَ الّیل و نهار " ست

هر روز ، فلک از اثر نور تو مات ‌ست

 

تنها نه زمین ! بلکه نگاهِ نگرانت

آیینه‌ی بالندگی ِ کل کرات است

 

شش گوشه مگو ! کعبه‌ی مقصود،همین جاست

احرام ببندید که رمی جمرات ست !

 

لبّیک بگویید که سکّان سماوات

بر عرشه‌ی این کشتی ِجان‌بخشِ نجات ست !

 

گهواره‌ی موساست که با بالش خونین

افتاده به امواج پریشان فرات ست

 

این بانگ حسینی که رسیده ست به عالم

دعوت به ستم‌سوزی و احیاء زکات ست

 

تکرار صدایِ عطش‌آلود تو در باد

تا جمعه‌ی موعود، مناجات سِمات ست

 

بر منبر دل‌ها چه غریبانه نشسته‌ست !

این خطبه‌ی جانسوزِ "قتیل العبرات" ست

 

با بال و پری سوخته تا عرش پریده ست

پروانه‌ی سرخی که سفیر صلوات ست

موافقین ۰ مخالفین ۰ 31 December 13 ، 23:45
حسنا محمدزاده


دیگر گره خورده وجودم با وجودش

محکم شده با ریشه هایم تار و پودش

 

روی تمام فرش های دست بافم

جا مانده رد پای رویای کبودش

 

سلول هایم را شبیه مشتی اسفند

پاشیده ام در آتش از بدو ورودش

 

باید به این آتش بسوزم یا بسازم؟

وقتی به چشمم می رود هر روز دودش

 

آیینه ام با شمعدان ها عهد بسته

حتی ترک هم بر ندارد در نبودش

 

از نارون های سر کوچه شنیدم:

می آید او؛

              فرقی ندارد دیر و زودش

 

دل بر نخواهم داشت از این عشق معصوم

چون اصفهان از پاکی زاینده رودش

موافقین ۰ مخالفین ۰ 27 December 13 ، 02:36
حسنا محمدزاده