قلب قلم

شعر و نقد ادبی - حسنا محمدزاده

قلب قلم

شعر و نقد ادبی - حسنا محمدزاده

قلب قلم

حسنا محمدزاده - شاعر

کتاب ها :
1. هنوز قلب قلم درد می کند ... برگرد ! ( آرام دل )
2.عشق های بی حواس ( فصل پنجم )
3. خورشیدهای توأمان (آرام دل )
4. یک مشت آسمان ( فصل پنجم )
5.سربه مهر ( جمهوری)
6.جوهر جان ( هزاره ققنوس)
7. زیر هر واژه آتشفشان است (سوره مهر)
8.قفس تنگی (شهرستان ادب)
9. پری روز (شهرستان ادب)
10. سرمشق(هزاره ققنوس)
11. گزیده مرصاد العباد (نشر گویا)

نویسندگان

۳۴۳ مطلب توسط «حسنا محمدزاده» ثبت شده است


زبان شعر آیینی باید با پیشینه‌های دینی همراه باشد

حسنا محمدزاده درباره شعر آیینی گفت: در این مقوله زبان باید ملموس و روان و پیوند خورده با پیشینه‌های دینی از جمله زبان قرآن و نهج البلاغه و... باشد. علی‌رغم اشتراکات زیادی که با زبان شعر در دیگر ژانرهای ادبی دارد باید به گونه‌ای قداست محتوا را هم در بر بگیرد.

خبرگزاری فارس: زبان شعر آیینی باید با پیشینه‌های دینی همراه باشد

خبرگزاری فارس- پریسا چیذری: حسنا محمدزاده فارغ‌التحصیل رشته مهندسی الکترونیک یکی از چهره‌های جوان اما پرافتخار شعر معاصر به شمار می‌رود، وی تاکنون موفق به کسب جوایز متعدد منطقه‌ای، استانی، ملی و حتی بین‌المللی در جشنواره‌ها، محافل ادبی و کنگره‌های شعر مختلف شده است.

محمدزاده برگزیده جایزه کتاب فصل، کتاب انقلاب، جشنواره شعر جوان و جشنواره بین‌المللی شعر فجر شده است . تاکنون موفق به کسب عناوین نخست جشنواره‌ رهاورد سرزمین نور، جشنواره یار و یادگار، جشنواره بین‌المللی آخرین منجی، جشنواره بین‌المللی مقاومت اسلامی، جشنواره ملی خلیج فارس، جشنواره شعر آخرین امید و جشنواره قرآنی آیات و... شده است.

«هنوز قلب قلم درد می‌کند ...برگرد!»، «خورشیدهای توأمان»، «یک مشت آسمان» و «عشق‌های بی‌حواس» از جمله مجموعه‌های منتشر شده از حسنا محمدزاده محسوب می‌شوند و «کفش‌دوزک‌های دنیا دیده» و «زیر هر واژه آتشفشان است» نمونه‌ای از مجموعه‌‌های در دست انتشار این بانوی شاعر کاشانی به شمار می‌روند.

وی در این دوره از جشنواره قلم زرین نیز خوش درخشید و مجموعه شعر «خورشیدهای توامان» که دومین مجموعه اشعار آیینی‌ محمدزاده است و زمان سرودن اشعار این مجموعه به سال‌های 89 و 90 برمی‌گردد و انتشارات آرام دل آن را منتشر کرده است، برگزیده جشنواره قلم زرین شد. از اینرو گفت‌وگوی کوتاهی با این شاعر برآمده از شهر گل و بلبل، کاشان داشتیم که در ادامه می‌آید.

* زبان شعر آیینی باید با پیشینه‌های دینی باشد

با توجه به مضامین عرفانی و آیینی مجموعه خورشیدهای توأمان از دیدگاه شما شعر عرفانی و آیینی باید دارای چه شاخصه‌هایی باشد ؟

شعر آیینی در دو حوزه زبان و محتوا باید ویژگی‌های خاصی را دارا باشد. در این مقوله شعری زبان باید ملموس و روان و پیوند خورده با پیشینه‌های دینی از جمله زبان قرآن و نهج البلاغه و...  باشد. علی رغم اشتراکات زیادی که با زبان شعر در دیگر ژانر‌های ادبی دارد باید به گونه‌ای قداست محتوا را هم در بر بگیرد.

به این معنا که در این حوزه شعر نمی‌توان از هر واژه ، استعاره و ترکیبی که دست می‌دهد استفاده کرد؛ گاهی آوردن ترکیب و تشبیهی خاص در این حوزه نه تنها نمی‌تواند به بیان عمق مطلب بپردازد و رسالت شاعر را در معرفی ، مدح ، مرثیه و ....اهل بیت علیهم السلام و انعکاس پیام‌های مهم دینی به سرانجام برساند بلکه دقیقا می‌تواند نتیجه معکوس داشته باشد، پس می‌بینیم که شاعران در این زمینه باید دقت و حساسیت زیادی به خرج دهند. قابل ذکر است که عناصر عاطفه و تخیل هم از اهمیت کمی برخوردار نیستند.

وضعیت شعر آیینی را در جامعه امروز چگونه ارزیابی می‌کنید؟

در حوزه محتوا  می‌توان شعر آیینی را از چهار جنبه سوگ، عرفان، حماسه و پیام، مورد بررسی قرار داد. آنچه در شعر آیینی امروز بارز است بیشتر به جنبه سوگ پرداخته شده است در حالی که باید به لایه‌های درونی‌تری پرداخته شود که نهایتا به انتقال پیام به مخاطب و برانگیختن روحیه حماسی  مبارزه با ظلم و نهایتا امید به پیروزی در ذهن مخاطب ختم شود(همان پیروزی همیشگی حق بر باطل) اما به طور کلی وضعیت شعر آیینی را مخصوصا در چند دهه اخیر که همگام با پیروزی انقلاب بوده است روندی رو به رشد ارزیابی می‌کنم.

 

*مسئولان فرهنگی و صاحب قلمان مبانی ارزشی جامعه را مورد بازبینی و ترمیم قرار دهند

فکر می کنید تا چه اندازه در ادبیات ما به شخصیت این بزرگواران ادای دین شده است؟

با توجه به اینکه جوانان امروز به دنبال الگوی عملی مناسبی برای زندگی خود می‌گردند و نمی‌توانند در نهایت راه روشنی را پیدا کنند و با وجود اینکه اخلاق عملی اهل بیت علیهم السلام و زندگی  ایشان مناسب‌ترین الگو برای درس گرفتن جوانان است ولی متأسفانه با فراموش شدن برخی ارزش‌ها از متن جامعه و الگو پذیری از غرب سیره اهل بیت نیز در حال کمرنگ شدن است و  فکر می کنم بر مسئولان فرهنگی و صاحب قلمان است  که مبانی ارزشی جامعه را بیشتر مورد بازبینی و ترمیم قرار دهند.

*شناخت عمیق و همه جانبه اسلام و اهل بیت مهمترین وظیفه شعرای آیینی

به نظر شما مهمترین وظیفه شعرای آیینی در زمینه پرورش و جهت‌مند کردن اشعارشان چیست ؟

می‌دانیم که مهمترین وظیفه شعرای آیینی در وهله اول شناخت عمیق و همه جانبه اسلام و اهل بیت است. از آن جهت که شناخت سطحی می‌تواند به کج فهمی منجر شود اگر قرار باشد شاعر معرفت دینی خود را از متون عرفانی گوناگون و واسطه‌های دیگر دریافت کند که ممکن است شاخصه‌های اسلام اصیل را به همراه نداشته باشند می‌تواند در نهایت ما را به شعر های آفت پذیر برساند. پس لازم است با حساسیت بیشتر  و الزامات و مؤلفه‌های پرهیزی  در زمینه زبان و محتوای اشعار به تلاش و  تکاپو بپردازیم.

*شعرهای عرفانی از چشمه وحی و از ناخودآگاه سوزان شاعر سرچشمه می‌گیرند

در مورد حال و هوای سرودن شعرهای این کتاب و انگیزه سرایش آن بگویید.

شعرهای عرفانی غالبا از چشمه وحی و از ناخودآگاه سوزان شاعر سرچشمه می‌گیرند. من هم در این زمینه فقط از دور دستی بر آتش داشته‌ام، اما شعرهای آیینی غالبا در مناسبت‌های خودشان اعم از سالروز شهادت وتولد اهل بیت و تحت تاثیر حال و هوای همان روزها سروده شده‌اند. در مورد انگیزه سرایش، اغراق نکرده‌ام اگر بگویم من «خدا» را ملموس‌تر از همیشه و بیشتر از همه جا در دنیای آرام شعرهایم پیدا می‌کنم و این می‌تواند بزرگترین انگیزه و جاذبه برای سرودنم باشد.

توضیح کوتاهی درباره این مجموعه می‌دهید؟

این مجموعه شامل دو فصل و دربرگیرنده هفتاد غزل و پنجاه رباعی است که اشعار آغازین کتاب غزل‌هایی با مضامین توحیدی و مناجات دارد و بقیه اشعار به ترتیب به چهارده معصوم و فرزندان عزیزشان تقدیم شده است که نهایتا به غزل‌های انتظار ختم می‌شود.

شعری از این مجموعه را برای ما می‌خوانید؟

 این شعر با نام «خطبه‌های پریشانی» تقدیم به پیشگاه والای امام حسین (ع) می‌شود:

آمد و در دل ِ باد پیچاند ، بوی لب‌های قرآنی‌اش را

در نگاه ِ ترک خورده‌ی خاک، دید ساعات پایانی‌اش را

او که نامش کلید نجات است، مظهر ِ«قَد اَقمتَ الصّلاة» است

کشتی نوح آورده تا عشق، طی کند راه طوفانی‌اش را

نامه‌ی کوفیان نینوا شد، هیزم آتش خیمه‌ها شد

تا مزین کند با لب ِ تیغ، صحنه‌ی سرخ مهمانی‌اش را

خشم را کینه می‌داند و بس، آهِ در سینه می‌داند و بس

آمده تا به پایان رساند، راه ِ تاریک و طولانی‌اش را

خون به پیشانی آسمان ریخت، اشکِ گودال و مسجد، درآمیخت

زمزمه کرد نهج البلاغه، خطبه‌های پریشانی‌اش را

می‌روی بی تو دنیا یتیم است، حال ِ دُردانه‌هایت وخیم است

روز ِ تفسیرِ «ذبح ٍ عظیم» است، تشنه آورده قربانی‌اش را

خون ِ گرمت ستون جهان شد، دُ رِّ گنجینه‌ی آسمان شد

نور می‌خواست آذین ببند، با حضور تو  پیشانی‌اش را

*در جشنواره قلم زرین خودِ شعر مورد بررسی قرار گرفته است

نظرتان در مورد داوری این دوره از جشنواره قلم زرین چیست ؟

نمی توان بدون مطالعه دیگر آثار رسیده یا لااقل آثاری که به مرحله نیمه نهایی راه پیدا کرده‌اند در این زمینه نظر داد. البته من مجموعه «صبح بنارس» استاد علیرضا قزوه را  که به نظرم مجموعه‌ای فاخر و بی نظیر است را به طور کامل مطالعه کرده‌ام و از بیت‌های ناب و خواندنی‌اش حظ برده‌ام. اما مهمترین چیزی که می‌تواند اکثریت را به قضاوت آگاهانه و رعایت عدالت در این زمینه امیدوار کند دیده شدن آثار جوان تر ها در کنار بزرگان و پیشکسوتان است. با توجه به اینکه چهار مجموعه از شش مجموعه راه یافته به مرحله نهایی آثار شاعران جوان را در بر گرفته  می‌توان پی برد که خود ِشعر مورد بررسی قرار گرفته و این مسأله کم اهمیتی نیست.

از مسوولان و سردمداران فرهنگی و مخاطبان شعر امروز چه انتظاری دارید ؟

تمام خواسته من این است که به هنرمندان اعتماد کنند و فضایی باز و آرام برای آزادی قلم  و اندیشه شعرا فراهم کنند. چرا که شعر گویاترین و ماندگارترین زبان جامعه بوده و خواهد بود و اولین هنری ست که می‌تواند همه مضامین و دردها را در لایه های درونی‌اش بگنجاند و از پنجره تازه‌ای به دنیا نگاه کند و زیبایی های زندگی را از همین زاویه به دیگران نشان دهد. از نزدیک شاهدیم که تعداد زیادی از کتاب ها طولانی‌تر از آنچه باید، در انتظار مجوز می مانند و گاهی هم با حذف و اضافه‌های ناخوشایندی روبرو می‌شوند. چه خوب می شود که ممیزی نشر را به مولفان یا لااقل به ناشران بسپارند.

کسانی که در عرصه دشوار قلم قدم می‌گذارند و با وجود تمام سختی‌ها و ندیده شدن‌ها و انزواها به عشق مخاطبانشان از هیچ تلاشی مضایقه نمی‌کنند چه انتظاری می‌توانند داشته باشند جز خوانده شدن و جاودانه کردن هویت و فرهنگ و تمدن ایران .

چرا باید کتاب هایمان در تیراژ پایین به چاپ برسند ؟ در حد هزار یا نهایتا دو هزار نسخه باقی بماند و مدت‌ها در دفتر نشرها باقی  بمانند آنهم وقتی که این رقم در کشورهای دیگر به پنجاه هزار نسخه می‌رسد؟ البته یکی از آفت های تأثیر گذار در این زمینه می تواند کمبود نقد ادبی و مجلات معتبر و پر تیراژ برای معرفی کتاب باشد.

و در آخر...؟

با توجه به اینکه چهار دهم تیر ماه روز قلم نامگذاری شده یاد و نام تمام صاحب قلمان بالاخص آنهایی که در سال گذشته بدرود حیات گفتند را ارج می نهم.

حسنا محمدزاده

 

 

یادداشتی بر کتاب "خورشیدهای توامان "نامزد بخش شعر جایزه کتاب سال قلم زرین :

حسنا محمدزاده


شعر کوبنده ترین و ماندگارترین سخن ها از زبان قلم است


حسنا محمدزاده در خصوص حقیقت شعر می گوید : در واقع شاعران با سرودن شعر خواننده را دچار احساسس عمیق کرده و او را بین زبان شعر و زبان روزمره ی جامعه قرار می دهند .

از آنجا که غالب افراد جامعه با شعر سرو کار دارند و مسلما در تمام عصرها کوبنده ترین و ماندگارترین سخن ها از زبان قلم و آن هم در قالب  شعر بوده است .

این بانوی شاعر شعر را از دیدگاه مردم واژه های برای نامیدن نوع خاصی از سخن که تأثیر ویژه ای بر ذهن و جان مخاطب دارد معرفی کرد و شعر را از گونه های دیگر سخن جدا دانست

و گفت : ما در طول تاریخ بیش از بیست هزار شاعر با نام و نشان داشته ایم از این میان شاید 200 تن توانسته باشند آثاری را خلق کنند که در حافظه ی جمعی فارسی زبانان ثبت شده باشد و مسلما شاعرانی توانسته اند به این توفیق دست یابند که رمز و رازهای تأثیر این نوع خاص سخن را دریافته و آگاهی را دستمایه ی خود ساخته اند

او همچنین مؤثرترین را در سرودن توجه به مسائل ملی و مذهبی دانست

حسنا محمدزاده



کاش بتوانیم شعر جنگ را جهانی کنیم

خبرگزاری فارس: چه خوب است بتوانیم شعر جنگ را جهانی کنیم تا به شعر مقاومت تبدیل شود. چرا که شاعر در شعر مقاومت دنبال زبانی برای گفت و گو با همه ی مردم جهان است که طعم جنگ را چشیده و پایداری را تجربه کرده اند.

خبرگزاری فارس: کاش بتوانیم شعر جنگ را جهانی کنیم

یه گزارش خبرنگار ادبیات انقلاب اسلامی؛ با «حسنا محمدزاده» شاعره جوان کاشانی درباره مشفق کاشانی، شعز مقاومت و شعر آیینی، و همچنین کتب اشعارش به گفت و گو نشستیم.

 

فارس: سرکار خانم محمد‌زاده! قبل از این که مصاحبه انجام شود شما درباره ی منش و شعر استاد مشفق کاشانی صحبت فرمودید. اگر صلاح بدانید با چند کلامی از شما راجع به استاد مشفق مصاحبه را آغاز کنیم؟

استاد مشفق کاشانی را به عنوان شاعری با دغدغه های دینی می شناسیم. ایشان در سال 1304 در کاشان دیده به جهان گشوده اند و در دومین همایش چهره های ماندگار در سال 1381 به عنوان چهره ماندگار در عرصه شعر و ادب برگزیده شده اند.

 

فارس: چقدر با فضای شعر مشفق کاشانی آشنا هستید؟

از مجموعه های ایشان می توانیم به (صلای غم ، هفت بند التهاب ، نقشبندان غزل ، انوار پانزده خرداد ، خلوت انس ، آیینه  خیال و ...) اشاره کنیم.

شنیده ام که مجموعه ی " صلای غم" را که تضمینی زیبا از 12 بند محتشم کاشانی است، در 19 سالگی به ‌دنبال شفا گرفتن از یک بیماری در کاشان سروده اند.

ایشان یکی از شاعران تاثیرگذار در ادبیات معاصر کشورمان محسوب می شوند که در بیشتر قالب‌های شعر طبع‌ آزمایی کرده و به‌ غزل بیش از قالب‌های دیگر پرداخته اند.

مجموعه ای هم با تلاش استاد بیگی حبیب آبادی در قالب مصاحبه‌ تنظیم شده است که در این کتاب به زندگی ادبی و هنری استاد مشفق کاشانی با توجه به روایت‌هایی که خود از گذشته داشته اند پرداخته شده است.

خاطراتی از ایشان و مرحوم سهراب سپری در مجموعه ی دو جلدی خلوت انس که ظاهرا جلد سوم آن نیز در دست انتشار است موجود می باشد. جایی خواندم که در مورد مرحوم سهراب سپهری نوشته اند:

«سهراب در خیلی از اشعارش دردهای خودش را منعکس می کند. علاوه بر این رگه هایی از  عرفان هم در شعرش است. عرفانی که از مولوی و سنایی و عطار گرفته است. آنچه سهراب گفته زندگی دردمندانه انسان است. سهراب مقلد کسی نیست. ما خیلی از شاعران بزرگ را می‌بینیم که از روی دست دیگران شعر نوشتند. ولی سهراب خودش هست و آنچه هم که از او مانده در خورد توجه است. و من به خودم می بالم که اهل شهری هستم که چنین شاعرانی را در دامنش پرورده است.»

استاد صائم کاشانی هم مجموعه ای تحت عنوان «خانه ی دوست کجاست؟» در مورد سهراب سپهری به چاپ رسانده اند که بارها هم تجدید چاپ شده و تا آن جا که من اطلاع دارم مصاحبه هایی در مورد زندگی ، شخصیت و شعر سهراب هم دارند.

 

فارس: استاد صائم کاشانی انسان‌ فرهیخته ای هستند که مقدمه‌ای بر کتاب «هنوز قلب قلم درد می‌کند... برگرد» شما نیز نوشته‌اند. راجع به ایشان هم اگر نکته‌ای بفرمایید جالب است؟

نسبت به استاد صائم ارادت خاصی دارم. ایشان بسیار متواضع و مهربان هستند و مسولیت انجمن ادبی سخن را بر عهده دارند و شاگردان زیادی در زمینه شعر پرورش داده اند. در تلاش هستم تا انشاالله مراسم بزرگداشتی برای استاد مشفق در کاشان برگزار شود.

 

فارس: تا کنون مراسم تجلیلی از استاد مشفق برگزار نشده است؟

تا آنجا که اطلاع دارم تجلیلی از استاد «مشفق کاشانی» با حضور سید علی موسوی گرمارودی، یوسفعلی میرشکاک، محمدعلی بهمنی از شاعران برجسته معاصر در خانه شعر و ترانه مرکز موسیقی و ترانه صدا و سیما برگزار شده است. اما قصد داریم مراسمی هم در زادگاه شان -کاشان- با حضور اساتید و شعرای پیشکسوت برگزار کنیم تا مردم و جوانان شاعر با شخصیت و شعر ایشان بیشتر آشنا شوند.

 

* سعی می کنیم زمینه‌ های بزرگ داشت استاد مشفق را فراهم کنیم

 

فارس: پس شما به دلیل این که کاشانی هستید پیشنهاد این کار سترگ را می‌دهید؟

بله و سعی می کنیم که انشاالله با همکاری مسئولین فرهنگی و شاعران ، زمینه‌ های بزرگ داشت استاد مشفق را فراهم کنیم.

استاد مشفق شعر مهدوی زیبایی دارند با ردیف «هنوز»:

مردم دیده به هر سو نگرانند هنوز


چشم در راه تو، صاحب نظرانند هنوز

از سراپرده ی غیبت خبرى باز فرست


که خبریافتگان، بى خبرانند هنوز!


پرده ‏بردار! که بیگانه نبیند آن روى


غافل از آینه، این بى ‏بصران اند هنوز!

...

 

فارس: می‌خواهیم راجع به کتاب‌هایی که از جنابعالی منتشر شده کمی بیشتر صحبت کنیم. اولین کتابی که از شما منتشر شده چه نام داشت؟

مجموعه «هنوز قلب قلم درد می‌کند ...برگرد! » که بهار 89 توسط انتشارات «آرام دل» روانه بازار کتاب شد. این مجموعه در برگیرنده تعدادی از اشعار آیینی من در قالب های غزل ، مثنوی و رباعی ست.

 

فارس: این کتاب شما حائز رتبه هم شد؟

بله، در سیزدهمین دوره جایزه کتاب فصل.

 

* روی آوردن شاعر به اوزان بلند همگام با تحولی ست که در زبان شاعر رخ می دهد

 

فارس: یک نکته‌ای که در این کتاب به چشم می‌خورد استفاده از وزن‌های بلند است. این علاقه شما به وزن‌ های مطول از کجا سرچشمه می‌ گیرد؟

علاقه ی خاصی به این اوزان وجود ندارد. گاهی شعر در این وزن‌ها سرچشمه پیدا می‌کند. شاید هم بشود گفت شاعر وقتی حرف‌ برای گفتن در رابطه با موضوعی زیاد دارد، به سراغ این اوزان می رود. اما بعضی از منتقدان معتقدند که روی آوردن شاعر به اوزان بلند همگام با  تحولی ست که در زبان شاعر رخ می دهد. اما چیزی که هست سرودن من در این اوزان کاملا اتفاقی و ناخودآگاه بوده و هیچ عمد و تلاشی برای این گونه سرودن صورت نگرفته است.

 

فارس: نکته دیگری که در کار شما توجه من را جلب کرد، توجه به ائمه‌ای هست که کمتر در مورد ایشان شعر گفته شده است؛ مثلا امام موسی کاظم (ع) که این نگاه شما هم نگاه ویژه‌ای است!

فکر می‌کنم دلیل این که راجع به بعضی ائمه کمتر شعر گفته می‌شود این است که شاعران و به خصوص شاعران جوان آشنایی و ذهنیت قبلی درخوری درباره شخصیت ایشان ندارند و از آنجایی که لازمه ی سرودن شعر در رسای اهل بیت این است که در مورد ایشان و حماسه‌هایی که آفریدند اطلاع و آمادگی ذهنی کامل وجود داشته باشد، کمتر به بعضی موارد پرداخته می شود. مثلا در مورد امام هادی (ع) که خدا را شکر اخیرا با تلاش و توجه مسوولین و برگزاری کنگره های شعری در رابطه با شخصیت والای امام هادی (ع)، تلاش و تکاپویی در جوانان برای سرودن در این زمینه انجام شد که مسلما قبل از آن باید بررسی دقیقی در زندگی ایشان داشته باشند. این خیلی خوب است و در مورد امامان دیگر مثل امام موسی کاظم (ع) امام جواد (ع) ، امام محمد باقر (ع) و  ... که شاید در شعر کمتر مورد توجه قرار گرفته باشند، بیشتر کار می شود.

 

فارس: پس مطالعه کردن در حوزه تاریخ ائمه بزرگوارمان به شاعران آیینی را اکیدا توصیه می‌فرماید.

بله صد در صد، یعنی شعرا حتما باید اول اطلاعاتی راجع به اهل بیت به دست بیاورند و بعد راجع به ایشان بسرایند.

 

فارس: اگر اشتباه نکنم دومین مجموعه آیینی شما «خورشید‌های توأمان» نام دارد؛ درست عرض می‌کنم؟

بله

 

فارس: در مورد این کتاب تان هم مختصری بفرمایید.

در این مجموعه به چهارده معصوم (ع) پرداخته شده است. این کتاب با اشعار توحیدی و عرفانی آغاز می شود و بعد به ترتیب شعرهایی به رسول اکرم (ص) ، حضرت زهرا ، و دوازده امام و فرزندان عزیزشان تقدیم شده؛ مخصوصا در رابطه با حادثه عاشورا، و در نهایت با اشعار انتظار ختم می شود. این کتاب شامل 70 غزل و 50 رباعی می باشد.

 

* چه حسی دلنشین تر از این که دغدغه شاعر، عشق به اهل بیت باشد

 

فارس: یک ویژگی‌ که در کتاب (خورشید‌های توأمان) تبلور یافته این است که شما برای سرودن یک شعر آیینی و مذهبی، با یک مضمون عاشقانه شروع کردید و به یک مفهوم متعالی مذهبی رسیدید. راجع به این نکته هم توضیح بفرمایید.

به نظر من یکی از پایه های اصلی شعر، عاطفه است و پیش زمینه ی عشق آسمانی، عشق زمینی است و شاخصه‌ عشق این است که خاکی و زمینی نماند و عروج کند. نکته ی دیگر این که وقتی یک موضوع دغدغه شاعر باشد، آن موضوع در شعرش نمود پیدا می‌کند و چه حسی دلنشین تر از این که این دغدغه ، عشق به اهل بیت علیهم السلام باشد که می تواند در اثر توجه و ارادات به ایشان به وجود بیاید و در نهایت باعث گره خوردگی بین زبان عاشقانه و آیینی در شعر بشود.

 

فارس: در شعرهای شما چقدر جوشش نقش داشته است؟

کارهای آیینی من بیشتر جوششی هستند؛ البته نه این که فقط جوششی باشند، چون اگر قرار باشد شعر فقط با جوشش شکل بگیرد شاید به رکود برسد و آن نقطه اوج لازم را نداشته باشد . ولی من سعی می‌ کنم سرچشمه‌ای که شعر قرار است از آن جا شروع شود همیشه جوششی باشد و از آن پس با کوشش پرورش یابد و در پایان به انسجام نهایی برسد .

 

فارس: سومین مجموعه‌ای هم که شما منتشر کردید «عشق‌های بی حواس» بود. اشعار این مجموعه عاشقانه است ؟

بله، این مجموعه شامل غزل هایی با مضامین عاشقانه است. به نظر من عشقی حقیقی است که بتواند همه آفت های اخلاقی را تحت الشعاع خود قرار دهد و همچون نوری بر وجود انسان بتابد ، زیبایی ها را جایګزین زشتی ها کند و از او شخصیتی نو بسازد.

 

* در این شعرها بیش از این که خودم باشم یک زنم

 

فارس: در مورد چگونگی سرودن این اشعار و مضامینش بگویید ؟

همان طور که می دانید تغزل ذات این قالب است. اګر تغزل نباشد غزل هم وجود ندارد. واژه های ریخته شده در این قالب مانند جسم بی جانی هستند که تا آن روح غنایی در آن ها دمیده نشود جایی برای زنده بودن و نفس کشیدن ندارند.

تغزل جان مایه ای است برای وصل شدن به منبع الهام ... اما همین غزل باید با مضامین ، درد ها و واژه های امروزی همراه شود تا بتواند رسالتش را به خوبی به پایان رساند.

شعر برای من دنیایی است که در آن زندګی می کنم. با تک تک واژه هایش نفس می کشم و با نظمی که در بیت هایش حاکم است آرام می شوم .

شعر برای من یک واقعیت محض است. واقعیتی که می تواند با تخیل رنگ و بو بگیرد و بر بال آرزوها تا ناکجا برود. اما من در این شعرها بیش از این که خودم باشم یک زنم؛ با دغدغه ها و دردهای همه ی زنان اطرافم. با خواسته ها و امیدهایشان ، با هر آن چه که از درد دل هایشان می توان فهمید.

جایی از زنده یاد جلال آل احمد خواندم که خطاب به شاعران می گویند : در هر بیت باید مویی از سرت سفید شود و با هر شعر گوشه ای از جانت بسوزد. مبادا شعر تو مثل زندگی دیگران فقط از بغل گوشت رد شده باشد.

 

فارس: چهارمین کتاب شما چه نام داشت؟

مجموعه «یک مشت آسمان» است که مجموعه ای رباعی است در دو فصل، فصل اول رباعیات آیینی است و فصل دوم رباعیات عاشقانه و اجتماعی است.

 

فارس: و آخرین کتاب شما؟

مجموعه‌ای که به زودی توسط انتشارات سوره‌ مهر منتشر می شود. البته بنا بر این بود که به نمایشگاه کتاب امسال برسد اما... کتابی است تحت عنوان «زیر هر واژه آتشفشان است» که در بر گیرنده ی اشعاری با مضامین عاشقانه و اجتماعی و آیینی است.

 

فارس: شما جزو خانم های شاعری هستید که بیشتر در کنگره ها حضور دارید. کنگره ی مقاومت بین الملل، کنگره ی دفاع مقدس و ... را چگونه ارزیابی می کنید؟

کنگره مقاومت بین الملل کنگره خوبی است ، مخصوصا امسال که خیلی بهتر و منسجم تر نسبت به سال قبل انجام شد. و یکی از بخش‌هایش که می تواند بازدهی خوبی داشته باشد، بازدید از مناطق جنگی بود. و صحبت‌هایی که با سرداران و جانبازان و خانواده های شهدا شد.

 

فارس: شما به کدام مناطق تشریف بردید؟

به پاوه، قصر شیرین، سر پل ذهاب، ...

 

* کاش بتوانیم شعر جنگ را جهانی کنیم

 

فارس: از فضایی که شاعران کشورهای دیگر در کنگره مقاومت حضور داشتند و شعر خوانی می‌کردند برایمان بیشتر صحبت کنید.

یک خانم شاعری بود از کشور سودان که شعر قشنگی خواند. نکته‌ای که برای من خیلی جالب بود. نحوه ی اجرای شعر آن ها بود که خیلی حماسی و عاطفی شعرشان را اجرا می‌کردند. انگار که آن شعر در حضور جمع از عمق وجودشان جاری می شود؛ انگار با همان حسی که سروده بودند اجرا می‌کردند.

و شاعری جوان از کشور فلسطین که طریقه ی خواندنش حتی بدون آن که ترجمه اش را بشنویم هم دل ها را به درد می آورد. کاملا واضح بود که این ها زخم چشیده اند و درد و مصیبت با تار و پودشان گره خورده است. کاملا واضح بود که شعرشان فریاد مظلومیت است؛ مثل شعرهایی که شعرای ما در زمینه ی دفاع مقدس دارند و آن هم بیشتر به خاطر این است که از دور دستی به آتش نداشته اند بلکه هر چه نوشته اند حاصل دیده ها و یافته  هایشان بوده است.

و چقدر خوب است که ما بتوانیم شعر جنگ را جهانی کنیم تا به شعر مقاومت تبدیل شود. چرا که شاعر در شعر مقاومت دنبال زبانی برای گفت و گو با همه ی مردم جهان است که طعم جنگ را چشیده و پایداری را تجربه کرده اند. شاعر در این بازه می کوشد تا پیام انسانی جنگ را بگیرد و به آن تشخص جهانی بدهد تا نوشته اش به مرز خاصی محدود نشود و همه ی مردم بتوانند با نمادهای شعری اش هم ذات پنداری کنند

 

فارس: از چه کشورهایی در این کنگره حضور داشتند؟

اگر اشتباه نکنم 38 شاعر از کشورهای فلسطین، مصر، لیبی، سودان، الجزایر، لبنان، یمن، عراق، ترکیه، عربستان، اردن، کویت، بحرین، عمان، افغانستان، پاکستان، هندوستان و تاجیکستان حضور داشتند.

 

فارس: شما با این شاعران راجع به اشعار دو کشور صحبت هم می‌کردید؟

متأسفانه نشستی که با حضور مترجمان و شعرای دیگر کشورها برای تبادل نظر تشکیل شود نداشتیم. اما من از بعضی فرصت ها مثلا زمانی که مسافت بین کرمانشاه تا پاوه یا قصرشیرین را طی می کردیم، استفاده کردم و سوالاتی که در ذهنم بود از بعضی از آن ها پرسیدم؛ مثلا اینکه: چه نکته‌ ای برانگیختگی برای سرودن شعر مقاومت را در آن ها ایجاد می‌کند؟ مقاومت از دیدگاه آن ها چه تعریفی دارد؟ چه گونه در شعر آن را بازتاب می‌دهند؟ از چه شعرایی الهام می گیرند؟ و ...

فکر می کنم اگر این جلسات در سال‌ های آینده به صورت رسمی تشکیل شود، حتما تاثیر زیادی بر شعر مقاومت خواهد داشت.

 

فارس: اگر نکته‌ای باقی مانده است بفرمایید.

از وقت و حوصله ای که به خرج دادید بی نهایت سپاسگزارم.

حسنا محمدزاده

نیست زخمی از هجوم بی کسی ، پر درد تر

یا زمین برف گیری از نگاهت سرد تر

 

روز و شب یادآور تنهایی من می شود

هیچ کس پیدا نشد از آینه نامرد تر

 

از زنان زعفران چین خراسانت بپرس :

دیده اند از سرزمین گونه هایم زرد تر؟ !

 

من همان بادم که می خوردم به دیوار و درت

تو همان ابری که چشمان مرا می کرد  ، تر

 

کوچه های بی سرو سامان کاشان ! تا به حال -

دیده اید از من ، زن آواره ای شب گرد تر !؟

 

آسمان من پر از خورشید های کاغذی ست

از هوای دست هایم نیست جایی سرد تر

موافقین ۰ مخالفین ۰ 29 November 12 ، 02:49
حسنا محمدزاده


 

 


     ایران بهره مند از بستر فرهنگی و ادبی عظیمی است و در تاریخ خود شاعران بزرگی را جای داده است، با توجه به این ریشه ادبی مشاعره چه کارکردهایی در جامعه می تواند ایفا کند؟


     شعر، ریشه در فرهنگ ایرانی دارد و کمتر فرد ایرانی را می توان پیدا کرد که شعری را حفظ نباشد و در زندگی از آن استفاده نکرده باشد . شعر، جدا از  حکمت ها و فلسفه هایی که در خود  نهفته دارد ، می تواند کارکردهای روان شناختی داشته باشد  و باعث ایجاد آرامش شود. تا آنجا که بسیاری از درس های آموزنده در زمینه های مختلف  و گاهی هدفمند شدن ذهن های آگاه و تغییر مسیر حرکت از بیراهه ها به واسطه یک بیت شعر در انسان شکل می گیرد و می تواند در ذهن و روح او تأثیر شگرفی داشته باشد. و اینکه ذائقه و طبع شاعرانه و علاقه به شعر و ادبیات در ذات ایرانیان نهادینه شده است حقیقتی ست انکار ناپذیر .تا جایی که در دنیا جدا از تاریخ درخشان و پیشینه ی قوی فرهنگی و توانمندی های علمی ، ایران را به با شعر هم می شناسند. در این میان، مقوله مشاعره در دستگاه های مختلف و برنامه های متنوع اعم از آموزش و پرورش قدمی تأثیر گذار  برای الفت و نوجوانان  و جوانان با شعر است.تا آنجا که می تواند باعث ریشه دواندن این هنر  در وجود افراد شود و گاهی می تواند در آینده ای نه چندان دور به ثمر بنشیند

 


     مشاعره در آشنایی نسل های جدید با ادبیات چه نقشی دارد؟

مشاعره بسترساز آشنایی نسل‌ها با ادبیات و پیشینه ی فرهنگی غنی ایران زمین است  و در این زمینه نقشی مهم و غیر قابل انکار دارد تا جایی که می تواند نقطه ی شروعی برای استعدادهایی باشد که بی آنکه بدانند ذوق سرودن دارند  و باعث زدن جرقه ای در نهاد شان می شود تا بتوانند استعداد خود را کشف کنند؛



     در سنت و پیشینه ما شعر رسانه قوی بوده است و رواج شعر نقش پررنگی داشته است، شعر در جامعه ما در میان ادیبان و ادب دوستان و همچنین توده‌های مردم به شیوه‌های مختلفی مانند نقالی شاهنامه، شعر خوانی در قهوه خانه، پرده خوانی و همچنین مشاعره نفوذ کرده بود، به نظر شما چه عواملی باعث شده است موضوع مشاعره کمتر مورد توجه قرار بگیرد؟

 کار فرهنگ و ادبیات فقط باید به دست متخصصان در این حوزه اداره شود به نظر من حتی کارمند، کارگران و مسئولان هماهنگی نیز باید از ادبیات سررشته داشته باشند، تهیه کنندگان برنامه های ادبی نباید تهیه کنندگان عام باشند با این تعابیر هر کس نباید در حوزه ادبیات برنامه تولید کند مگر متخصصان در این زمینه ، البته در مسائل دیگر هم باید همین طور باشد اما چون زبان فارسی به نوعی وحدت ما رادر بر می گیرد از اهمیت زیادتری برخوردار است.


     مشاعره می تواند در تدوام شعر جامعه ما اثری داشته باشد؟


     آنچه مسلم است این است که با شعر می توان در جامعه آرامش برقرار کرد، با شعر می توان مضامین قرآنی را بیش از پیش در اذهان مردم جای داد به همین دلیل تولید برنامه هایی چون  «مشاعره» می تواند در حوزه شعر طیف بزرگی از جامعه را به خود جذب کند.


     متأسفانه هنوز در حوزه شعر کاری اساسی که به پیشبرد آن کمک عمده ای شود و به استعداد یابی بیانجامد صورت نگرفته است. در سیستم فرهنگی ما  شعر جایگاه عمده ای  ندارد، در نهادهایی همچون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و حوزه هنری هنوز برنامه‌ی هدفمندی  برای شعر ارائه نشده در  این میان  تنها به برگزاری جشنواره‌های ادبی می توان اشاره کرد که البته این روند تنها در تقویت و جهت مند کردن توان شعری می تواند تأثیر داشته باشد و تآثیر چندانی در پرورش و شناسایی استعدادهای نهفته ندارد


     ترویج مشاعره باید از کجا آغاز شود؟ صدا و سیما یا آموزش و پروش و یا نهادهای دیگر؟


بی تردید دامنه مسائل فرهنگ به وی‍ژه شعر و ادبیات در مملکت ما وسیع است . طی سال ها ی اخیر شاهد برگزاری برنامه هایی چون نقد شعر و مشاعره بوده ایم قاعده برگزاری برنامه های نقد شعر و مشاعره این است که چه در آموزش و پرورش و چه در صدا و سیما ، در آن از شاعران زبده و کاردانی که در مصدر کار هستند ، استفاده شود .تا بتوانند بیشترین بازدهی را داشته باشند و به آسیب شناسی شعر بپردازند

مسلما تلویزیون می تواند نه به عنوان یک تولید کننده صرف بلکه به عنوان رسانه ای ملی که عموم مردم با آن سروکار دارند در این زمینه جوابگوی سلایق مخاطبان خود نیز باشد .

اگر چنین روشی در پیش گرفته شود تردیدی نیست که برنامه هایی از این دست نه تنها در داخل کشور بلکه در شبکه های فارسی زبان دیگر نیز با استقبال خوبی مواجه  می شود  .

البته آموزش و پرورش هم خصوصا در مقاطع راهنمایی و متوسطه می تواند در این زمینه موثر واقع شود که باید نگاه جدی‌تری به این مقوله داشته باشد و مشاعره را در برنامه‌های درسی  جای دهد



    درباره مشاعره با شعرها نو و سپید چه نظری دارید؟

انکار نمی کنم که خصوصا  در دهه های اخیر تمایل  به شعر سپید، نیمایی نه تنها بین شعرا بلکه در عموم مردم  زیاد  شده است، اما هنوز اکثریت مردم با شعر موزون ارتباط بهتری برقرار می‌کنند و ذهن ها برای به خاطر سپردن شعر کلاسیک آماده ترند تا شعر سپید ؛پس می توان نتیجه گرفت که هنوز هم مشاعره با شعر کلاسیگ شور دیگری می تواند داشته باشد

در سال‌های اخیر رسانه‌ها رشد زیادی داشته‌اند اما از ابزارهای مدرن در عرصه شعر استفاده نشده است، در این میان حرکتی که شبکه آموزش سیما در عرصه شعر و مشاعره چندسالی است آغاز کرده است، جای خالی مشاعره در رسانه ها چه آسیب هایی را به همراه داشته است؟

بررسی جایگاه و نقش زبان و ادب فارسی در برنامه‌های تولیدی و خبری رسانهٔ ملّی نشان می دهد که آنگونه که شایسته است به شعر بها داده نشده است رسانه ی گسترده ای مانند سیما نباید تنها وسیله ای برای سرگرمی و وقت گذرانی به نظر بیاید بلکه می تواند به عنوان عمده ترین وسیله ی آموزشی بین تمام اقشار جامعه شناخته شود

تقویت زبان فارسی در رسانهٔ ملّی، پاسداشت شعر و جایگاه شعرا در فرهنگ سازی از مسائلی ست که می تواند  با ایجاد دغدغه در مدیران صدا و سیما نسبت به زبان و ادب فارسی، تشکیل کارگروه مشترک و بررسی ظرفیت‌های موجود برای  تقویت آموزش زبان و ادب به نتیجه ی مثبت برسد

ما سرچشمه های جوشان و مخاطبان علاقه‌مند گسترده‌ای در حوزه شعر داریم که باید با شیوه‌های به‌روز، پل ارتباطی میان آن‌ها برقرار کنیم.



     عموما نگاه به مقوله شعر در صدا و سیما نگاه تفننی است که کنداکتور برنامه‌ها را پر می کند، در این میان برنامه مشاعره شبکه آموزش با حضور مجری توانمندی مانند اسماعیل آذر جدی‌ترین برنامه‌ای است که نگاه تخصصی به شعر دارد و سعی بر تنوع بخشی دارد، خود شما به عنوان یک شاعر چقدر از این برنامه استقبال می کنید؟


     اسماعیل آذر، میان اهالی ادبیات چهره شناخته شده ای است، اجرای او در برنامه «مشاعره» فرصتی ایجاد کرد  تا در مورد جایگاه شعر در میان عموم مردم و همچنین برنامه سازی در این زمینه قدم مثبتی برداشته شود


     این برنامه ، زمینه ای برای  نشر حکمت و معنویت از طریق شعر بود که تا حدی هم به  خواسته خود رسید البته هنوز تلاش ها کافی نیست، زیرا برای ایران که قطب فرهنگی جهان است صدا و سیمایش باید به شعر بیشتر بپردازد و آن را در شبکه های مختلف گسترش بدهد. امیدوارم با مشارکت سازمان ها و یا نهادهایی که دل در گرو فرهنگ ایرانی اسلامی دارند بتوان به آینده ای درخشان امیدوار بود


از وقت و حوصله ای که برای این گفتگو به خرج دادید سپاسگزاریم .



حسنا محمدزاده

حسنا محمدزاده، شاعر:

جایگاه جهانی شعر مقاومت در گفت‌وگو با شاعران ملل شناخته می‌شود

 
تاریخ انتشار : جمعه ۱۹ آبان ۱۳۹۱ ساعت ۱۰:۵۰
 
 
حسنا محمدزاده، شاعر، پیشنهاد داد که کنگره شعر مقاومت بین‌الملل اسلامی در دوره های بعد، نشست‌هایی را به صورت پرسش و پاسخ برگزار کند، زیرا در این گفت‌وگوهاست که می‌توان به واسطه حضور مترجمان به پاسخ بسیاری از سوال‌ها درباره جایگاه جهانی شعر مقاومت دست پیدا کرد./
حسنا محمدزاده
 
حسنا محمدزاده
حسنا محمدزاده در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، درباره حضورش در سومین کنگره شعر دفاع‌مقدس اظهار کرد: برای دومین بار بود که در این کنگره شرکت می‌کردم. من از سال 1376 شروع به سرودن اشعار کردم و در 15 سالگی نخستین شعر نیمایی‌ام را سرودم. بعد از آن با شعر آیینی آشنا شدم. آشنایی من با شعر مقاومت از زمانی که برای نخستین بار در سال 1385 در کنگره شعر دفاع‌مقدس شرکت کردم، آغاز شد، زیرا این جشنواره اشعار را در سه گروه شعری عاشورایی، دفاع مقدس و مقاومت بررسی می‌کرد.

وی ادامه داد: در آن دوره برگزیده بخش شعر عاشورایی شدم و در زمینه بیداری اسلامی، در سال 1386 تحت تاثیر دل‌نوشته‌های یک کودک فلسطینی با عنوان «دنیای سنگ‌ها» و سپس اخبار و تصاویری که از تلویزیون درباره غزه و فلسطین پخش می‌شدند قرار گرفتم و مجموعه شعری با عنوان «جوهر جان» با موضوع مقاومت و بیداری اسلامی سرودم که به مضامین انقلاب، دفاع‌مقدس و بیداری اسلامی می‌پردازد و به احتمال زیاد توسط انتشارات سوره مهر منتشر خواهد شد.

محمدزاده درباره توجه به مطالعه و اهمیت آن برای سرودن اشعار تاثیر‌گذار گفت: شعر حاصل گره خوردن زبان، عاطفه، مضمون و خیال است. این چهار عنصر در کنار هم باعث می‌شوند مضمون به رشد کافی برسد. معتقدم که شاعر باید مطالعه داشته باشد و پیشینه انقلاب اسلامی ایران را بشناسد و از اخبار جهان و بیداری جوامع اسلامی غافل نماند. در هر زمینه‌ای پیوند مضمون و مطالعه که با عاطفه و حس درونی گره خورده باشد، مهم است. این عاطفه وقتی برانگیخته می‌شود که فرد عوامل تاثیرگذار آن را از نزدیک ببیند یا احساس کند.

وی در ادامه خاطرنشان کرد: ما در دوران دفاع‌مقدس حضور نداشتیم اما برای سرودن شعر دفاع‌مقدس با فرزندان شهدا صحبت کردیم و در جریان وضع خانواده‌های شهدا و جانباران قرار گرفتیم. این آشنایی باعث می‌شود که احساسات بر انگیخته شوند و شعر برای مخاطب دلچسب باشد. در سومین کنگره شعر مقاومت بین‌الملل اسلامی نیز شعر‌های شاعران خارجی شرکت کننده با حسی درونی و برگرفته از عاطفه و احساس بیان می‌شدند. نتیجه این کنگره برای من این است که  از این به بعد با احساس و اطلاعات بیشتری روی اشعارم با موضوع مقاومت کار کنم. شاعران خارجی احساس درونی خود را به زیبایی در اشعارشان بیان می‌کردند و تشبیهات زیبایی داشتند. 

محمدزاده گفت: این کنگره می‌تواند در دوره‌های بعدی نشست‌هایی را به صورت پرسش و پاسخ برگزار کند. زیرا در این تبادل کلامی و گفت‌وگوهاست که می‌توانیم به واسطه حضور مترجمان به پاسخ بسیاری از سوال‌های ذهن خود درباره جایگاه جهانی شعر مقاومت دست پیدا کنیم.

وی ادامه داد: کنگره امسال بهتر از کنگره سال گذشته بود و بازدید از مناطق عملیاتی دفاع مقدس و بازگو شدن وقایع از زبان سرداران و جانبازان بسیار خوب بود، زیرا این کار باعث آشنایی شاعران خارجی با دوران دفاع‌مقدس ما می‌شود. 

سومین کنگره شعر مقاومت بین‌الملل اسلامی از دهم تا سیزدهم آبان ماه از سوی بنیاد فرهنگی روایت، موسسه روایت فتح و سازمان بسیج مستضعفان در استان کرمانشاه برگزار شد.

حسنا محمدزاده


حماسه و پیام عاشورا باید در شعرهای عاشورایی جریان پیدا کند

خبرگزاری فارس: وقتی از جنبه‌ سوگ به اشعار عاشورایی پرداخته می‌شود عامه پسند‌تر است و مردم عاشورا را بیشتر در ذهن تداعی می‌کنند اما مهم‌تر از پرداختن به سوگ، حماسه و پیامی است که در شعرهای عاشورایی باید باشد.

خبرگزاری فارس: حماسه و پیام عاشورا باید در شعرهای عاشورایی جریان پیدا کند

به گزارش خبرنگار ادبیات انقلاب اسلامی؛ «حسنا محمدزاده» اهل کاشان است. از سال  1376 شعر را به صورت جدی دنبال کرد و همزمان تحصیلات دانشگاهی اش را در رشته ی الکترونیک به پایان رساند. مجموعه ی "هنوز قلب قلم درد می کند... برگرد!" اولین مجموعه ی اشعار اوست که در بهار 1389 به چاپ رسید و مجموعه ی برگزیده ی سیزدهمین دوره کتاب فصل شد و مورد تقدیر قرار گرفت.

مصاحبه ی ما را با او در دو قسمت بخوانید.

 

 

فارس: خانم محمد‌زاده! شما اصالتا کاشانی و از همشهریان «محتشم کاشانی» هستید، به همین دلیل خیلی راغبم که مصاحبه را با این سؤ‌ال آغاز کنم، شما وضعیت فرهنگی شهر کاشان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

با نام خدا و با استعانت از امام عصر (عج) صحبت‌های خود را شروع می‌کنم، با توجه به سابقه‌ای که از شعر کاشان و شعرای قرن دهم به بعد آن مخصوصا «محتشم کاشانی» که شما به آن اشاره کردید سراغ داریم، «کاشان» از وضعیت فرهنگی خوبی برخوردار است، «محتشم کاشانی» هم که شاعر پرآوازه‌ای بودند در همین شهر متولد و در همین شهر هم به خاک سپرده شدند.

 

فارس: همچنین «سهراب سپهری» و «مشفق کاشانی».

بله، اگر بخواهیم به سابقه‌ی شعری کاشان از دید مردم عامه اشاره کنیم این سابقه بر می‌گردد به «محتشم کاشانی» و همه کاشان را با این شاعر و آن ترکیب بند معروفی که برای واقعه کربلا سروده‌اند می‌شناسند.

باز این چه شورش است که در خلق عالم است

باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است

در بارگاه قدس که جای ملال نیست

سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است

 

 

* مهم تر از پرداختن به سوگ و عرفان، حماسه و پیامی است که در شعرهای عاشورایی باید بازتاب داشته باشد

 

فارس: خانم محمدزاده! اجازه دهید در مورد همین ترکیب بند محتشم چند خطی صحبت کنیم. با توجه به کتاب هایی که عاشوراپژوهانی چون دکتر سنګری نوشته اند، برای عاشورا چهار رکن قائل شدند 1)عرفان 2)سوګ 3) حماسه 4) پیام. در اغلب شعرهای عاشورایی به حماسه و سوګ پرداخته شده و عمان سامانی که از نظرګاه عرفان به عاشورا نګاه می کند. شما به عنوان شاعری که در شهر محتشم زندګی می کنید به کدام جنبه توجه دارید؟

من فکر می‌کنم در اشعار عاشورایی باید به غیر از آنکه به سوگ پرداخته شود به بقیه ی موارد هم پرداخت. البته وقتی که از جنبه‌ی سوگ به اشعار عاشورایی پرداخته می‌شود مسلما عامه پسند‌تر است. یعنی بین عوام بیشتر می‌تواند مورد توجه قرار گیرد و با آن می‌توانند صحنه‌ی عاشورا را بیشتر در ذهن خودشان تداعی کنند اما چیزی که از پرداختن به سوگ باید مهم‌تر باشد و یا حتی از عرفان مهم‌تر باشد آن حماسه و نهایتا پیامی است که در شعرهای عاشورایی باید بازتاب داشته باشد یعنی پیام و حماسه‌ای که اتفاق افتاده است را اگر در شعرهای عاشورایی بتوانیم منعکس کنیم آن شعر می‌تواند موفق‌تر باشد.

 

فارس: خود شما بیشتر در شعرهایتان به کدامیک از این رکن‌ها توجه می‌کنید؟

در شعرهای عاشورایی «سوگ» را که نمی‌توان فاکتور گرفت و در همه‌ی شعرها به نوعی «سوگ» وجود دارد. ولی من تا حدودی سعی کرده‌ام که به بازتاب «پیام» بپردازم. پیامی که عاشورا می‌تواند برای همه‌ی عصرها داشته باشد و آن پیام هست که می‌تواند در شرایط امروز جامعه هم مورد استفاده قرار گیرد.

 

فارس: اما من به نظرم با توجه به شعرهایی که از شما خوانده‌ام، شما به چهار جنبه و رکن یعنی سوگ، پیام، عرفان و حماسه در شعرهای عاشورائیتان پرداخته‌اید؟

بله، شاید عرفان نسبت به حماسه و پیام و سوگ کمتر باشد.

 

فارس: «دکتر کافی» کتاب خیلی خوبی به نام «شرح منظومه ظهر» دارند. ایشان در مقدمه آن کتاب «سوگ» را به دو بخش تقسیم می‌کنند، 1. سوګ جلال و 2.سوګ ملال. من فکر می‌کنم که بعد از انقلاب توجه شاعران به «سوگ جلال» بیشتر شد. یعنی همان سوگی که «محتشم» با آن حماسه عاشورا را شروع می‌کند:

باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است

بار معنایی کلماتی مانند نوحه و عزا و ماتم، جنبه‌ی سوگ جلال عاشورا را به ذهن می‌آورد. اما متأسفانه بعضی از اشعار ارائه شده که به جنبه‌ی «سوگ ملال» هم گاهی اوقات پهلو می‌زند. در این حوزه، کار «عمان سامانی» به نام «گنجینة‌الاسرار» که یک مثنوی زیبا هست را مثال می زنیم. من چند بیت از شعر را می خوانم:

بیش از این بابا دلم را خون مکن

زاد‌ه‌ی لیلا مرا مجنون مکن

این بیت موقع راهی کردن «حضرت علی اکبر (ع)» به میدان است و بعد در ادامه:

رو که در یک دل نمی‌گنجد دو دوست

و شروع «گنجینه الاسرار» هم با این است:

کیست این پنهان مرا در جان و تن

کز زبان من همی گوید سخن

این که گوید از لب من راز کیست؟

بنگرید این صاحب آواز کیست؟

بله، فکر می‌کنم بیشتر به جنبه‌ی «سوگ» و «حماسه» پرداخته شده است.

 

فارس: شما آیا با اشعار «دعبل خزایی»، «سید همیری»، «کمیت اسدی» آشنایی دارید و آثار این شاعران آئینی سده‌های پیش را مطالعه کرده‌اید؟

با اسامی آنها آشنا هستم اما اشعارشان را زیاد مطالعه نکرده‌ام.

 

فارس: با شعر معاصر عرب چطور؟ مثلا با کارهای «احمد مطر»، «عبدالوهاب البیاتی»، «خانم نازک الملائکه» و دیگران آشنا هستید؟

با اسامی که شما نام بردید آشنا نیستم، اما از شعرای عرب کارهای «نزار قبانی» را خیلی مطالعه کردم و کاملا با شخصیت ایشان آشنا هستم.

 

فارس: الان شما در انجمن ادبی «سخن» کاشان هستید؛ من کتاب «هنوز قلب قلم درد می‌کند برگردد» را می‌خواندم دیدم که در مقدمه‌ی آن آقای «صائم کاشانی» نوشته بودند که شما در انجمن ادبی «سخن» کاشان هم فعالیت دارید؟

اگر من بخواهم به سال های شروع فعالیت شعری ام اشاره کنم، به سال های 75-76 بر می ګردد. البته شعرهایی که در آن دوره سروده می‌شد بیشتر شخصی بودند و در فضای خلوتم زمزمه می شدند. ولی آشنایی من با «صائم کاشانی» بر می‌گردد به سال 84 که من با شخصیت ایشان و با انجمن «سخن» آشنا شدم و هیچ وقت هم فراموش نمی‌کنم که در آن دوران با چه ذوق و اشتیاقی در جلسات انجمن شرکت می‌کردم، یعنی فکر می‌کنم بعد از سال‌ها که سرودن را در خلوت تجربه کرده بودم یک فضای گرم و صمیمی را پیدا کرده بودم که می‌توانستم در آن فضا زمزمه‌های خلوتم را با شاعرانی که تا حدودی احساس شان به من شبیه بود به اشتراک بگذارم.

 

 

* نقد را با نوشته های محمد کاظم کاظمی شناختم

 

فارس: افرادی که در آن انجمن بودند یا هستند را نام ببرید.

از شعرای پیشکسوت «استاد شریف کاشانی»، «استاد شهاب تشکری» که هر کدام دارای چند جلد کتاب هستند و در زمینه شعر فعال می‌باشند «استاد علیرضا شیدا» که خودشان مسئولیت انجام «کلیم» را به عهده دارند و از شعرای جوان‌تر می‌توانیم به آقای «رحمت‌الله رعیت» و «آقای سلطانی»« اشاره کنیم، که در ابتدا پیشکسوتان سپس شاعران جوان‌تر به شعر خوانی می‌پرداختند و گاهی اوقات جلسه با برنامه‌ی موسیقی و آواز به پایان می‌رسید.

در اکثر وقت ها هم کسانیکه ذوق شعری نداشتند به دلیل روح لطیف و قلب مهربان استاد ناخودآگاه به سمت انجمن کشیده می‌شدند و در جلسات شرکت می‌کردند، اما به دلیل اینکه جلسات خیلی شلوغ می‌شد غالبا آن طور که باید به نقد پرداخته نمی‌شد یا کمتر در مورد اشعار بحث و گفت‌وگو می‌شد. اما همین تشویق‌هایی که استاد می‌کردند خیلی تأثیر ګذار بود. من نقد را با نوشته های استاد محمد کاظم کاظمی، که ګاهی در کتاب ها و یا مجلات بر شعر دوستان پرداخته بودند شناختم و از آن طریق بیشتر به موارد قوت و ضعف شعر پی بردم و سعی کردم تمام نکات را تا آنجا که می شود در شعرهای خودم اعمال کنم، تا اوایل سال 87 غالبا در جلسات انجمن شرکت می کردم اما از آن به بعد حضورم در انجمن به سالی یکی دو بار آن هم برای دیدار با استاد و دوستان شاعرم خلاصه شد. اما ګاهی با خانم های شاعر جلساتی را در منزل خودم بر ګزار می کردیم.

 

 

* کسی که مسئولیت یک انجمن را به عهده می‌گیرد باید در تمام زمینه‌های شعری از بقیه در سطح بالاتری باشد

 

فارس: شما در منزل خودتان هم انجمن دارید؟

خیر، جلسه‌ای که به صورت انجمن باشد، نه، عرض کردم با شاعران خانم کاشان که در عرصه‌ی شعر فعالیت دارید و زیاد هم در سطح کشوری مطرح نیستند و البته شعرای خوبی هستند و بیشتر در زمینه آئینی فعالیت می‌کنند به صورت گپ و گفت دوستانه به شعرخوانی و نقد شعر می‌پرداختیم. اخیرا مسئولیت انجمن ادبی، حوزه هنری کاشان رابه درخواست و اصرار  «آقای قنبری» رییس حوزه هنری پذیرفته‌ام. البته من مایلم این جلسات، به عنوان  جلسات نقد و بررسی، دوستانه باشد تا انجمن، فکر می‌کنم کسی که مسئولیت یک انجمن را به عهده می‌گیرد باید در تمام زمینه‌های شعری از بقیه در سطح بالاتری باشد و من خودم در این سطح نمی‌دانم و نمی خواهم درګیر دغدغه های انجمن و موارد جنبی آن شوم  مخصوصا زمانی که انجمن‌هایی مانند انجمن «کلیم» و «سخن» در کاشان فعال هستند.

 

فارس: شما انجمن‌های ادبی را در راستای اعتلای شعر فارسی چقدر ضروری می‌دانید؟

در بعضی از انجمن‌ها همه نوع شعری خوانده می‌شود و این موضوع بر می‌گردد به مدیریت آن انجمن که چگونه با انواع شعر و انواع قالب‌ها برخورد بکند، در بعضی دیگر از انجمن‌ها گرایش آنها فقط به سمت غزل و شعرهای کلاسیک هست و در آن شعرهای سپید را تحویل نمی‌گیرند و یا با آن برخورد مناسبی ندارند و یا شعرهای سپید را طوری نقد می‌کنند که آن شاعر دفعه اول و آخرش باشد که در آن جلسه شرکت می‌کند، در بعضی دیگر از انجمن‌ها گرایش آنها به سمت شعر سپید هست، ولی باید یک انجمن به ګونه ای باشد که بتواند همه جریان شعری را حمایت کند و باعث پیشرفت آنها شود اما تا آنجایی که من اطلاع دارم متاسفانه چنین انجمن‌های شعری خیلی کم هست.

 

فارس: الان در کاشان چه انجمن‌هایی و با مسئولیت‌ چه کسانی فعال هستند؟

انجمن «سخن» با مسئولیت «استاد صائم کاشانی»، انجمن «کلیم» با مسئولیت «استاد علی رضا شیدا» و انجمن «صبا» با مسئولیت «استاد شریف» در کاشان فعالیت دارند و انجمن شعر جوان که مسئولیت آن به عهده‌ی شخص خاصی نیست و به صورت دوستانه برګزار می‌شود.

 

فارس: این سروده‌های شما مبنی بر یک نگاه معنوی و معنایی است که «استاد صائم» هم این نکته را می‌گوید، این معنویت و معنا در شعرهای شما در کجا ریشه دارد؟

اگر معنویتی وجود داشته باشد فکر می‌کنم بر می‌گردد به حضور من در یک خانواده مذهبی که موجب شد در همان اوان کودکی عشق به اهل بیت در من ریشه بدواند و اولین شعرهایی را هم که گاهی در قالب غزل و گاهی در قالب مثنوی از سال 76 به بعد می نوشتم غالبا عاشورایی بودند.

 

فارس: شما بیشتر کتاب‌های چه شاعرانی را مطالعه می‌کردید که باعث شد به این سمت گرایش پیدا کنید؟

آن اوایل، بیشتر شعرهایی را به صورت گذرا در مجلات می‌‌خواندم و یا شعرهای عاشورایی و آئینی که از تلویزیون یا رادیو می‌شنیدم در من جوششی برای سرودن شعرهای آئینی ایجاد می‌کرد. اما بعدها مطالعاتم را در این زمینه بیشتر کردم و غالبا هم شعر شعرای معاصر را مطالعه می کردم.

 

 

* برای اولین بار نوشته‌های پدرم در من احساس نوشتن ایجاد کرد

 

فارس: شما از معاصرین بیشتر کارهای چه کسانی را مطالعه می‌کردید و چګونه با آن ها آشنا شدید؟

پدر من، مدیر یکی از دبیرستان‌های کاشان بود و یک کتابخانه شخصی در خانه داشتیم که هر وقت به کتاب‌هایش نگاه می‌کردم به خودم می‌گفتم ای کاش روزی شود که من همه‌ی این کتاب‌ها را خوانده باشم و گاهی که در لابه‌لای کتاب‌ها دنبال کتابی که متناسب با سن و سالم باشد می‌گشتم، به دست نوشته‌های پدرم دسترسی پیدا می‌کردم که در سطر سطر‌ش شاعرانگی موج می‌زد. همین نوشته‌ها بود که برای اولین بار در من این احساس را ایجاد کرد که من هم می‌‌توانم بنویسم. بعد با راهنمایی پدرم به کتابی به نام «احساس و اندیشه» برخوردم که این کتاب گزیده‌ای از شاهکارهای «نظم و نثر» جهان بود. با خواندن آن کتاب با اشعار «ابتهاج» و «مهدی سهیلی»، «مهرداد اوستا» و «سیمین بهبهانی»، «فریدون مشیری» آشنا شدم و همچنین با شعرهای شعرای جهان مانند «گوته»، «کارو»، نثرهای «مارتین» و... آشنا شدم و آن موقع بود که احساس پیوستگی با شعر در وجود من ایجاد شد. بعد از آن یک کتاب که گزیده اشعاری از «سهراب سپهری» بود را مطالعه کردم و حتی اولین شعری که دقیقا خاطرم هست در آن کتاب خواندم شعر «صدای پای آب» ایشان بود:

اهل کاشانم

روزگارم بد نیست

تکه نانی دارم

خرده‌هوشی، سر سوزن ذوقی

و خواندن این شعر باعث شد که یک شعر نیمایی بگویم و بعد از آن هم اشعاری را به صورت جسته و گریخته در این قالب می‌نوشتم.

 

ادامه دارد...

حسنا محمدزاده


شعر قیصر درباره جنگ مجذوب‌کننده است/شعر بی‌دغدغه بار مثبتی ندارد

خبرگزاری فارس: شعری را قیصر امین‌پور در رابطه با جنگ گفته و فکر می‌کنم هرکسی که بخواهد در رابطه با جنگ شعر بگوید، می داند که این شعر «قیصر» سرآمد شعرهای «جنگ»‌ است. «می‌خواستم شعری برای جنگ بگویم، دیدم نمی‌شود ...»

خبرگزاری فارس: شعر قیصر درباره جنگ مجذوب‌کننده است/شعر بی‌دغدغه بار مثبتی ندارد

به گزارش خبرنگار ادبیات انقلاب اسلامی؛ دعوت می کنیم بخش دوم و پایانی مصاحبه ما با خانم محمدزاده را بخوانید.

 

فارس: از کارهای شاعران شاخص بعد از انقلاب بیشتر کارهای چه کسانی را می‌خواندید؟

مطالعات من ادامه داشت تا اینکه من با اشعار «مرحوم منزوی» آشنا شدم و فکر می‌کنم که شاعر شدن من بر می‌گردد به آشنایی من با اشعار «منزوی». اوّلین شعری که خاطرم هست از ایشان خواندم، این بود:

ابری رسید و آسمانم از تو پر شد

بارانی آمد آبدانم از تو پر شد

و اینقدر این شعر را دوست داشتم و خوانده بودم که تمام بیت‌های آن را حفظ شده بودم. یادم هست اوّلین مجموعه‌‌ای هم که از ایشان به دستم رسید و خواندم «مجموعه با عشق در هوای فاجعه» بود و این کتاب نیز در روال کاری من تأثیر خیلی مثبتی گذاشت. بعدها با اشعار‌ «مرحوم قیصر امین‌پور» آشنا شدم و اوّلین مجموعه ایشان هم که به دستم رسید و مطالعه کردم مجموعه «گل‌ها همه آفتابگردانند» بود.

 

فارس: کتاب «گل‌ها همه آفتابگردانند» دقیقاً در اسفند  1380 منتشر شد.

بله.

 

فارس: یعنی در همان سال‌ها با «قیصر» آشنا شدید؟

بله، اګر اشتباه نکنم سال 81  بود.

 

 

* شعر سپید قیصر درباره ی جنگ مرا جذب خودش کرد

 

فارس: آیا شعرها و دیگر کتاب‌های «قیصر» را هم خوانده بودید؟ مانند به «قول پرستوها»، «فصل بی‌بال پریدن»‌ و ... یا نه، فقط به شعرهای او توجه داشتید؟

بیشتر شعرهایشان را دنبال می‌کردم. البته به نثر هم خیلی علاقه دارم، ولی بیشتر شعر را دنبال می‌کردم. مخصوصاً شعرهای کلاسیک. شعری را مرحوم قیصر امین‌پور در رابطه با جنگ گفتند که فکر می‌کنم هرکسی که بخواهد در رابطه با جنگ شعر بگوید می داند که این شعر «قیصر» سرآمد شعرهای «جنگ»‌ است. «می‌خواستم شعری برای جنگ بگویم، دیدم نمی‌شود ...»

و این شعر سپید مرا خیلی جذب خودش کرد.

 

فارس: البته شعر سپید نیست و شعر نیمایی است. خاطرم هست یک بار خدمت «قیصر» بودم و گفتم: این شعر سپید... و ایشان صراحتاً گفتند: من اصلاً شعر سپید ندارم.

بله، این شعر، شعر نیمایی است. این اشتباه لفظی من بود.

 

فارس: غیر از کارهای «قیصر امین‌پور» دیگر کارهای چه کسی را مطالعه می‌کردید؟

کارهای «هوشنگ ابتهاج».

 

فارس: توجه شما به کارهای خانم‌ها مثلاً کارهای «سپیده کاشانی» و «طاهره صفارزاده» و دیگران چگونه است؟

بله، کارهای «سپیده کاشانی» مخصوصاً کارهایی که برای جنگ و دفاع مقدس سروده‌اند یا کارهای «خانم بهبهانی» و «فروغ فرخزاد»‌ را نیز مطالعه می‌کردم.

 

 

* وزن‌های بلند می‌تواند شاعر را به زیاده‌گویی یا تکرار مکررات بکشاند

 

فارس: البته به جز اینها افراد دیگری که شاخص باشند را هم نداریم. نکته دیگری که من در کارهای شما پیدا کردم، استفاده از اوزان بلند است. نمونه اش شعری که از کتاب «هنوز قلب قلم درد می‌کند» پیدا کردم به نام «صدای پای ماه»:

کوه خیره می‌شود به جاده‌های آسمان

یک نفر صدای پای ماه را شنیده است

باد با خودش ستاره می‌برد به هر طرف

نور پای شاخه‌های خشک بس چکیده است

و یک شعر دیگر:

رسید وقت طلوعت‌، دل زمان لرزید

هزار بار زمین دور کهکشان چرخید

به شوق آمدنت در بهشت غوغا شد

سپیده از نفس بادها تو را بویید

از 34 شعری که من بررسی کردم، 7 شعر آن در وزن بلند است. دلیل خاصی دارد که از وزن بلند استفاده کردید؟

نه، دلیل خاصی ندارد. بعضی وقت‌ها حرف برای گفتن زیاد است و شاید در وزن کوتاه آنگونه که باید گنجانده نشود. البته وزن‌های بلند هم خیلی وقت‌ها می‌توانند شاعر را به زیاده‌گویی بکشاند یا به تکرار مکررات. به خاطر همین فکر می‌کنم که سرودن در وزن‌های بلند یک دقت و مهارت خاصی می‌خواهد که آن اتفاق تکراری و خسته کننده در شعر به وجود نیاید. ولی یک وقت هایی در مورد شعرهای اهل‌بیت حرف برای گفتن زیاد است؛ خود به خود شاعر به این سمت کشیده می‌شود.

 

فارس: قدما وقتی که حرف برای گفتن زیاد بود می‌رفتند سراغ «مثنوی». زیرا بهترین قالب برای حرف‌های طولانی و مطول است. «علی معلّم» هم در وزن بلند شعرهایی دارد. آیا در وزن بلند به «علی معلّم»‌ هم توجه داشته‌اید یا نه، خیلی اتفاقی این شعرها را سرودید؟

نه، خیلی اتفاقی. واقعیتش اوّلین باری که من می‌خواستم در رابطه با حضرت علی اکبر(ع) شعر بنویسم، کتاب «پدر، عشق، پسر» از سید مهدی شجاعی را مطالعه کردم و در رابطه با «حضرت علی اکبر(ع)» هم تحقیق کرده بودم. شما می‌دانید که شعر به غیر از جوشش به کوشش هم نیاز دارد، یعنی اینکه شاعر نباید فقط منتظر آن جوشش درونی باشد. اگر قرار بود که شعر فقط جوششی باشد دچار پژمردگی می‌شد. ولی وقتی که با کوشش همراه باشد می‌تواند خیلی بهتر خودش را نمودار کند.

من در رابطه با «حضرت علی‌اکبر» تحقیق کرده بودم ولی هرکاری می‌کردم آن جوشش اوّلیه را نداشتم. همیشه دوست دارم اولین بیت، جوششی باشد و بیت‌های بعدی با کوشش همراه شود و شکل‌ بگیرند. در رابطه با سرودن این شعر آن بیت اول -که به صورت جوششی باید باشد- به ذهنم نمی‌آمد. یک نماز غفیله خواندم و در قنوت آن از خدا خواستم که بیت اوّل را به زبانم بیاندازد. به محض اینکه نماز تمام شد و سلام نماز را دادم، این بیت به زبانم آمد که:

زمان گذشت و به پایان تلخ راه رسید

اذان ظهر به حی‌علی‌الصلاه رسید

که ناگهان به زمین ریخت سوره‌ای زخمی

ایاک‌ نعبد و ایاک نستعینش را

فکر می‌کنم این «ایاک نعبد و ایاک نستعین»ی که در نماز خوانده بودم به ذهنم الهام شد. وقتی که روی این شعر دقت کردم دیدم که یک وزن دوری است؛ بعد بقیه شعر هم به این صورت ادامه پیدا کرد. شعر هم که تمام شد خودم از آن خیلی راضی بودم و این شد که بیشتر در بحث اهل بیت به وزن‌های دوری روی بیاورم. 

 

فارس: یکی از ویژگی‌هایی که وزن های دوری دارند این است که  وسط مصراع یک قافیه دیگر می‌آید، مثلاً «قافیه درونی» که این خوب است. این موسیقی کناری قافیه و ردیف در شعرهای شما موج می‌زند و گاهی اوقات قافیه را هم اضافه کردید و دو قافیه شده است. قافیه درونی که «سعدی» و دیگران هم از این کارها داشته‌اند. اینها هم جزء کارهای خوب شماست و من از این جنبه به شما تبریک می‌گویم که کارهایتان در این فضا کارهای جالبی است، امّا جایی ردیفی را استفاده کرده اید که جالب است: «حتی». من تا حالا ندیدم که ردیف «حتی» به این قشنگی در مجموعه‌ای بنشیند:

پیدا نخواهی کرد اینجا عاقلی حتی

دیوانه ی گم کرده راه منزلی حتی

عاقل‌تر از دیوانه‌هایت نیست در عالم 

که اینجا پارادوکس قشنگی هم دارد:

با بودنت دنیا ندارد مشکلی حتی

پیدا نخواهد شد در میان فوج‌ ماهی‌ها

آن سوی اقیانوس‌ وجودت ساحلی حتی

تا الی آخر...

مثل کبوترها و آهوها قبولم کن

آقا ندارم تحفه ی ناقابلی حتی

که «حتی» خیلی خوب در این شعر نشسته است!

لطف دارید! اگر ردیف خوب نشسته و شعر از نظر شما جذاب است این از عنایت «آقا امام هشتم(ع)» است.

 

 

* غریب بودن بقیه اهل بیت در شعر برمی‌گردد به مطالعه شاعران

 

فارس: در رابطه با بعضی ائمه مانند «امام موسی کاظم(ع)» شعر کمتر سروده شده است و شما در رابطه با این امام شعر دارید. «امام موسی کاظم(ع)» در اشعار خیلی غریب است. کارهایی را در رابطه با ایشان در اشعار «محمد مهدی سیار» دیدم، در کارهای شما و بعضا در کارهای شعرای دیگر. پیشنهاد شما به شعرای دیگر چیست که به همه ی ائمه ی معصومین بپردازند که این مقوله بسیار جای کار دارد؟

غریب بودن بقیه اهل بیت ما در شعر برمی‌گردد به مطالعه شاعران ما. الان اگر به جلسات مذهبی، روضه‌خوانی، ایام محرم و شب‌های قدر نگاه کنیم، از واعظان گرفته تا مداحان خیلی زیاد در رابطه با امام حسین (ع) و واقعه عاشورا و «حضرت زهرا(س)» و «حضرت علی(ع)» صحبت می‌کنند و شاعران، مخصوصاً شاعران جوان ذهنشان بازتر است که بخواهند در رابطه با ایشان بنویسند. ولی در مورد ائمه دیگر خیلی بحث و گفت‌وگو تا آن جایی که من در جریان هستم، در مورد زندگی و مصائب‌شان نشده است. متأسفانه این یکی از معضلاتی است که به دلیل کمبود تحقیق و مطالعه در این زمینه وجود دارد و باعث شده شعرا کمتر به سراغ این اهل بیت بروند.

 

فارس: خانم محمدزاده! شما جزء خانم‌هایی هستید که در بیشتر کنگره‌ها شرکت می‌کنید و در عرصه‌ شعرهای مختلف هم فعال هستید. شما حضور خانم‌ها را در کنگره‌ها و جشنواره‌های مختلف در حال حاضر چگونه ارزیابی می‌کنید؟

فکر می‌کنم الان خانم‌ها پابه‌پای آقایان حرکت می‌کنند و کم نمی‌آورند و حضور پررنگی در کنگره‌ها و جشنواره‌ها دارند. اگر در کنگره‌ای پنج برگزیده وجود داشته است -حالا نگوییم نصف آنها اما- حداقل دو نفر از برگزیدگان خانم هستند یا حداقل یک خانم در آن کنگره برگزیده هست. بالاخره خانم‌ها در این عرصه  حضور پررنگی دارند.

 

فارس: از خانم‌های موفق فعلی که هم سن و سال شما هستند چند نفرشان را نام ببرید.

خانم «مهرابی» که از شاعران خوب خطه یزد هستند، «خانم مریم ترنج» که سپیدسرای ماهری هستند.

 

فارس: ایشان دختر «تیمور ترنج» هستند؟

بله، که اصالتاً بوشهری هستند. «خانم نجمه بنائیان» که اهل بروجن هستند و در کارهایشان هم شعرهای کلاسیک و هم شعرهای سپید به چشم می‌خورد. «خانم فروغ تنگاب» که اهل جهرم هستند و دوستان دیگر...

 

فارس: در رابطه با کدامیک از شاعران موفق و فعلی کاشان تمایل دارید که صحبت کنید. 

«آقای رجبعلی‌زاده» شاعر خوبی هستند و بنده هم با شخصیت ایشان و هم با شعرهایشان آشنا هستم. اما فکر می‌کنم در دهه اخیر شعر کاشان را بیشتر با شعرهای «مهدی فرجی» می‌شناسند. با آن شعری که می‌گوید:

کفش‌هایم کجاست؟ می‌خواهم بی خبر راهی سفر بشوم

مدتی بی‌بهار طی بکنم، دو سه پاییز در به در بشوم 

یا شعری که می‌گوید:

حد پروازم نگاه توست بالم را نگیر

سهمم از شادی تویی با اخم حالم را نگیر

و فکر می‌کنم «آقای فرجی» نسبت به بقیه شاعرانی که در این عرصه فعال هستند چه از لحاظ شعری، چه از لحاظ آثاری که به چاپ رسانده‌اند و چه از لحاظ زبان شعری از بقیه موفق تر بوده‌اند.

 

فارس:‌ «آقای فرجی» الان کاشان ساکن هستند؟

کاشان ساکن بودند ولی در یکی، دو ماه اخیر از ایشان اطلاعی ندارم.

 

فارس: دیگر چه شاعرانی؟

«آقای رجب‌علی زاده» هم شاعر خوبی هستند، «آقای محسن سلطانی» که ایشان هم دو مجموعه چاپ کرده‌اند و شاعر موفقی هستند.

 

فارس: در رابطه با «آقای سلطانی» هم اگر چند نکته بفرمایید خالی از لطف نیست؟

ایشان دو مجموعه هم چاپ کرده‌اند که عرض کردم. (مجموعه تو شعر نابی با ردیفی از تبسم) و (مجموعه این ویژگی تو است محشر باشی) مجموعه‌هایی که ایشان چاپ کرده‌اند مربوط به سه، چهار سال پیش است و در یکی، دو سال اخیر مجموعه جدیدی از ایشان ندیدم.

 

فارس: کارهای آقای «رجبعلی زاده» را چگونه می‌بینید و ارزیابی می‌کنید؟

من در حدی نیستم که در رابطه با کار دوستان نظر بدهم ولی ایشان هم کارهای فاخری دارند و من خودم به شخصه وقتی شعرهای ایشان را می‌خوانم یاد شعرهای «اخوان ثالث» می‌افتم. زبان شعری ایشان به زبان «اخوان ثالث» نزدیک است و خیلی سبک شعری ایشان را دوست دارم.

 

فارس: به غیر از این بزرگواران، شاعران جوان دیگری هستند که به آنها اشاره نکرده باشید؟

در کاشان شاعران خوبی -چه از خانم‌ها و چه از آقایان- فعال هستند، ولی متأسفانه اینها فعالیت‌هایشان را منحصر به کاشان کرده‌اند. چه در رسانه‌ها و چه برای چاپ کردن کتاب و یا شرکت در کنگره‌ها، این عوامل باعث می‌شود که شعر به گوش بقیه برسد و شعر در سطح کشور مطرح شود. اما اغلب شاعران خوب کاشانی فقط در کاشان فعالیت می‌کنند و کارشان به انجمن‌ها و جلسات دوستانه محدود می‌شود. امّا شاعران موفقی را در کاشان داریم مانند «خانم اکرم نورانی» که یکی از شاعران آئینی‌سرا هستند و اخیراً مجموعه‌ای را توسط انتشارات «آرام‌دل» در دست چاپ دارند، «خانم انصاری» که دو مجموعه چاپ کرده‌اند، «خانم لیلا ساتر» که یک مجموعه شعری دارند، «خانم رسول زاده»، «خانم بدیعی» و ...

 

 

* سپیده کاشانی در سخت‌ترین شرایط در جبهه‌ها حضور پیدا می‌کرد و به سرودن می‌پرداخت

 

فارس: در مورد «خانم سپیده کاشانی» یک مقدار بیشتر صحبت کنید، شما قطعاً شعرهای ایشان را خوانده اید.

بله، «سپیده کاشانی» یکی از چهره‌های تابناک شعر معاصر است که احتیاج به معرفی من ندارد و حضور مکرر ایشان در جبهه‌های جنگ و سرودن اشعاری که بعدها تبدیل به سرودهای انقلابی شد و باعث تشویق رزمندگان در جبهه‌های جنگ می‌شد مانند سرود:

به خون گر کشی خاک من دشمن من

بجوشد گل اندر گل از گلشن من

و شعرهای دیگر و پیامی که حضور پررنگ «سپیده کاشانی»‌ در شعر انقلاب می‌تواند برای ما داشته باشد این است که ایشان یک زن بود و با حفظ تمام ویژگی‌های مثبت یک زن با رعایت ضوابط اسلامی، حفظ حجاب، عفت، متانت در عرصه سیاسی هم فعالیت داشت که اگر به شعرهای «سپیده کاشانی» برگردیم، می‌بینیم که «اعتراض» در شعرهای او موج می‌زند. اعتقاد به خدا، به پیامبر و اولیای خدا و همین تعهدی که به انقلاب داشت -که سرمایه شعرش بود- و همین سرمایه را نذر انقلاب و نذر پیشرفت اهدافش کرد. شعر را ایشان نوعی عبادت می‌دانست. تا آنجایی که در رابطه با شخصیت ایشان من مطالعه کردم خانم با شخصیت و جسوری بودند که در سخت‌ترین شرایط در جبهه‌ها حضور پیدا می‌کردند و به سرودن می‌پرداختند.

 

فارس: مثل اینکه برای ایشان یک کنگره هم در کاشان گرفتند؟

بله، یک کنگره‌ای بود که با نام خود ایشان برگزار شد و شعرای خوبی هم دعوت شدند و به شعرخوانی پرداختند.

 

فارس: در رابطه با این کنگره بیشتر بگویید.

تا آنجایی که اطلاع دارم این کنگره در سطح استانی برگزار شد. بیشتر شرکت‌کنندگان از استان اصفهان بودند و شعرای خوبی هم از استان اصفهان مانند «آقای عباس شاه زیدی» و شاعران خوب دیگری در مراسم اختتامیه دعوت شده بودند. در مورد شخصیت «سپیده کاشانی» به شعرخوانی پرداختند و در مورد اشعار ایشان بحث و گفت‌وگو شد.

 

فارس: کتابی هم به مناسبت آن همایش و کنگره چاپ شد؟

خیر

 

فارس: اگر شعر جدیدی گفته‌اید برایمان بخوانید.

اخیراً یک شعری را برای «امام زمان(عج)» دارم و یک شعر دیگری هست که به ایران و انقلاب تقدیم شده است. نمی‌دانم حالا کدام را بخوانم؟

 

فارس: شعری که به ایران و انقلاب تقدیم شده است را بخوانید.

شعرهای آئینی و عاطفی من در مجموعه‌ها هست و الان دو مجموعه در حال چاپ دارم که یکی از آنها با محوریت «انتظار» است و دیگری با محوریت‌ «پایداری» می‌باشد و بیشتر به انقلاب و دفاع مقدس و بیداری اسلامی برمی‌گردد. این شعر که به انقلاب و ایران تقدیم شده، یکی از شعرهای همین مجموعه است.

 

فارس: بفرمایید

هزاران آئینه در پاکی و مستوریت مانده

عروس من چه دل‌ها در لباس توری‌ات مانده

شبیه اشک شوقی آنقدر شیرین که چشمانم

پر از بهت و تبسم در شکوه شوریت مانده

تویی که در دل تقویم‌های کهنه تاریخ

حدیث روزهای هشت سال نوری‌ات مانده

کمک کن راه را پیدا کنم از چاه حالا که

به دست من چراغ روشن زنبوری‌ات مانده

تو آن مادربزرگی که غمی سی‌ساله دم کرده

که داغ لاله‌ها بر قلب باغ قوری‌ات مانده

و شاید نامه‌ای که لهجه ی هر درد بی ‌درمان

میان خط به خط میخی و آشوری‌ات مانده

اگر روزی رسیدی دست صاحب خانه ی عالم

بگو بر سینه ی این نسل، داغ دوری ات مانده

 

 

* شاعرشدن بدون اینکه دغدغه داشته باشی بار مثبتی نمی‌تواند داشته باشد

 

فارس: در مورد «آقای قزوه» هم صحبت کنید.

من آقای «قزوه» را با مجموعه «از نخلستان تا خیابان» شناختم و اولین مجموعه‌ای بود که از ایشان خواندم. «آقای قزوه» یکی از ارکان شعر انقلاب و دفاع مقدس به حساب می‌آیند و در مورد شخصیت‌شان هم اگر بخواهم صحبت کنم به یک بیت از خود ایشان اشاره می‌کنم:

چرخ زدم چه ناگاه، نور شدم چه آسان

روح من از مدینه است، خاک من از خراسان

و فکر می‌کنم هرکسی حتی از دور هم یک برخورد کوچکی با ایشان داشته باشد می‌تواند حس کند بار خیلی از افراد بی درد را به دوش می‌کشند و در شعرهایشان خیلی دغدغه دارند. با وجودی که در سن میانسالی به سر می‌برند شعرشان همان پویش و جوشش جوانی را دارد و این خیلی مهم است. ایشان در همه زمینه‌های شعری،‌ ترانه، مثنوی، دوبیتی، رباعی و ترکیب بند و غزل طبع‌آزمایی کرده‌اند و این یکی از شاخصه‌های مهم ایشان است.

نکته‌ای که خیلی در کارهای «آقای قزوه» قابل ستایش است، رسالتمداری ایشان است که در تمام اشعارشان به چشم می خورد. اینکه به ارزش‌ها پای‌بند هستند و می‌شود از هر بیت اشعارشان دردهای مشترک را حس کرد. حتی بعضی وقت‌ها که من از دنیای بیرون و یا گاهی از خودم دل‌گیر می‌شوم فکر می‌کنم مصداق این شعر ایشان هست که می‌گوید:

مرگ در جانم تلاطم می‌کند این روزها

زندگی دارد مرا گم می‌کند این روزها

عشق می‌آید خبر می‌گیرد از اندوه من

درد می‌آید تبسم می‌کند این روزها

رسالت‌مداری را هم می‌شود در این بیت از شعر ایشان پیدا کرد:

طریقت تو همین شاعری‌ست شعر بگو

که شرع بی‌غزل و شعر بی‌شریعت بگو

و این پیام مهمی دارد برای شاعران جوانی مثل ما که «شرع بی‌غزل و شعر بی شریعت نیست». یعنی شاعر شدن بدون اینکه دغدغه داشته باشی و یا یک پیامی را بخواهی به دیگران برسانی واقعاً بار مثبتی نمی‌تواند داشته باشد.

 

فارس: و حرف آخر؟

برای تمام جوانانی که تازه پا به عرصه شعر گذاشته‌اند آرزوی پیشرفت روز افزون دارم. من که خودم از یک شهرستان فعالیتم را شروع کردم و تریبونی که صدای مرا از همان اول به گوش همه برساند وجود نداشت، به خاطر همین می‌دانم جوانانی که تازه وارد این عرصه شدند چه راه سختی را در پیش خواهند داشت. به همین دلیل برای آنها آرزوی موفقیت دارم.

 

فارس: خیلی ممنون و متشکر.

حسنا محمدزاده



جشنواره شعر فارسی قرآنی «آیات» فاخر برگزار شد+شعر برگزیده

خبرگزاری فارس: نفر اول جشنواره شعر فارسی «آیات» برگزاری آن را فاخر ارزیابی کرد و گفت: سختی این نوع شعر انطباق وزن شعر با آیات به کار رفته در آن است.

خبرگزاری فارس: جشنواره شعر فارسی قرآنی «آیات» فاخر برگزار شد+شعر برگزیده

«حسنا محمدزاده» نفر اول جشنواره شعر فارسی «آیات» در گفت‌وگو با خبرنگار قرآنی باشگاه خبری فارس «توانا»، در خصوص اثر ارسالی به جشنواره شعر فارسی آیات گفت: اثر «فریاد یس» که برگرفته از آیات قرآن و تصویری از قیامت در آیینه جزء 30 است، را در سال 1390 در قالب غزل سرودم، همچنین تلاش کردم آیه‌های مورد نظر را به خوبی در وزن شعر بگنجانم، از این رو خلق این اثر چند روزی زمان برد، البته این طبیعی است زیرا انطباق آیات قرآن با وزن شعر، سرودن اثر قرآنی را زمان بر می‌کند.

وی در خصوص نحوه آشنایی با جشنواره شعر فارسی «آیات» گفت: فراخوان این جشنواره از طریق ایمیل برای من ارسال شد، البته من در کنار برخی از سایت‌های اینترنتی نیز تبلیغات این جشنواره را دیده بودم.

محمدزاده با اشاره به آیین اختتامیه جشنواره شعر فارسی «آیات» گفت: آیین اختتامیه که در شیراز برگزار شد بسیار خوب و فاخر بود که مردم نیز به خوبی از آن استقبال کردند، البته اگر اشعار ارسالی به این جشنواره به چاپ برسد، بسیار می‌تواند مثمر ثمر واقع شود.

وی در خصوص مجموعه‌های شعر به چاپ رسیده گفت: تاکنون از من 4 مجموعه شعر به چاپ رسیده که عناوین آنها عبارتند از؛ «هنوز قلب قلم درد می‌کند برگرد» که به چاپ دوم رسیده، «خورشیدهای توأمان»، «عشق‌های بی‌حواس» و «یک مشت آسمان رباعی»، همچنین چهار اثر دیگر نیز آماده چاپ دارم.

به گزارش خبرگزاری فارس، «حسنا محمدزاده» متولد 1361 در شهر کاشان است. وی دارای مدرک کارشناسی رشته الکترونیک بوده و تاکنون در جشنواره‌هایی چون جشنواره «آخرین منجی»، «خلیج فارس»، «مقاومت»، «آخرین امید»، «یار و یادگار» و «جشنواره علوی» حائز رتبه اول شده است، همچنین کتاب «هنوز قلب قلم درد می‌کند برگرد»، موفق به کسب عنوان بهترین کتاب فصل و کتاب «جوهر جان» که هنوز به چاپ نرسیده، موفق به کسب جایزه کتاب شعر انقلاب شده است، محمدزاده، متأهل و دارای دو فرزند است.

فریاد «یس»

صدایی مرا برد سوی یقین، صدایی پر از آیه دلنشین

از این سو به «کوثر»، به «کأس ٍمَعین»، از آن سمت تا «اَسفَلَ سافلین»

*****

از این آیه تا «عیشة الراضیة»، از آن آیه تا «اُمّهُ هاویه»

صدایی چنان انفجاری مهیب، که پیچید در لایه‌های زمین

*****

که شد کوه، مثل غباری رها، به جوش آمدند و خروش، آب‌ها

«اِذا زُلزلت اَرضُ زِلزالَها»، کجایید اهلِ شِمال و یَمین؟!

*****

الا استخوان‌های آسیمه‌سر! دهان‌های لبریز «أین المَفر»!

چه دارید در چنته از خیر و شر؟! چرا سر نهادید بر آستین؟!

*****

قرق را شکستند خورشید و ماه، کجایند آن قوم در اشتباه؟

همان‌ها که گفتند «مَا القارِعَة»؟ کجایند آن دسته ضالّین؟

*****

عیان می‌شود راز «مافِی‌الصُدور»، ریا و نفاق و فساد و غرور

می‌افتند روی زمین پرده‌ها، عیان می‌شود چهره کفر و دین.

*****

چه کردید با قلب دنیایتان؟ به دیروز و امروز و فردایتان؟

کجا را گرفتید با سرکشی؟ کجا را پس از این همه حرص و کین؟

*****

به «زِلزال»، سوگند و «والعصر»ها، به «وَالیل» و «وَالفَجر» و «شَمس» و «ضُحی»

همین است آن وعده‌گاه خدا، به فریاد «یس» به «زیتون» به «تین».

حسنا محمدزاده









 

برگزیده دومین جشنواره شعر انقلاب : شعر انقلاب ،انگیزه خوب سرودن در شاعران جوان را تقویت می کند
حسنا محمد زاده برگزیده دومین جشنواره شعر انقلاب گفت: جشنواره شعر انقلاب می تواند در ایجاد انگیزه ، جهت گیری و خوب سرودن شعرهای شاعران جوان بسیارموثر باشد.
   

 

به گزارش روابط عمومی مرکز آفرینش های ادبی حوزه هنری ؛ برگزیده دومین جشنواره شعر انقلاب در خصوص ارزیابی اش از برگزاری جشنواره هایی همچون جشنواره شعر انقلاب گفت: برگزاری جشنواره هایی همچون جشنواره شعر انقلاب و جشنواره شعر دفاع مقدس می تواند انگیزه خوب سرودن در شاعران جوان را تقویت کند.

 وی در ادامه گفت: البته این جشنواره ها به طورمستقیم نمی تواند برشعرجوانان اثر گذارباشد بلکه حضورشاعران در این جشنواره ها می تواند هدایت گرخوبی برای شعر سرودن آنان باشد.

این شاعره جوان در تعریف" شعر انقلاب" و ویژگی های آن گفت: شعر انقلاب به شعری گفته می شود که ریشه درادبیات پایداری دارد و ادبیات انقلاب دراثروجود ظلم و استبداد  حکومت ها بوجود می آید و از شاخصه های این نوع ادبیات اینست که بتواند پیام و مضمون  ظلم ستیزی و استبداد ستیزی را به مخاطبان انتقال دهد.

وی در ادامه این مطلب گفت:ادبیات پایداری باید به گونه ای باشد که روح حماسی را در مخاطب بیدار کند و به  عدالت خواهی و آزادی خواهی بپردازد ونوع ادبیات باید آیینه ای از دردها و مظلومیت جامعه باشد و بتواند مظلومیت های مردم را به نمایش بگذارد ودر کنار آن به ستایش از آزادی ، آزادگی و پاسداشت مقام و ارزش  شهیدان بپردازد.

وی درتفاوت ادبیات جنگ وادبیات انقلاب گفت: به دلیل هشت سال دفاع مقدس ادبیات جنگ به مراتب بعد از انقلاب  نسبت به ادبیات انقلاب اسلامی بسیارقوی تر بوده است و شعر جنگ به فراز و نشیب های دوران بعد از انقلاب مربوط می شده است  و به نوعی با عاطفه شاعر و مخاطب گره می خورد در صورتی که" شعر انقلاب و مقاومت " باید پیام این دوران را جهانی کند و به دنبال زبانی باشد که این اتفاقات را به گوش جهانیان برساند وشاعر انقلاب بایدشعرهای خود را طوری بیان کند که مردم بتوانند با آن اشعار همزاد پنداری کنند .

وی در خصوص ویژگی اثرش با عنوان "جوهر جان" که توانسته به عنوان مقام برگزیده انتخاب شود در این دوره از جشنواره گفت:به نظر من شعر انقلاب تنها اشعاری نیست  که به دهه فجر انقلاب اشاره داشته باشد بلکه می تواند مضمون اشعار طوری باشد که به تمام حوادث این سی و چند سال انقلاب اشاره کند که سعی کردم در اشعارم بیشتر با این مضامین کار ارائه دهم . شعر های این مجموعه با سه رویکرد دسته بندی شده بودند؛ شعرهای دفاع مقدس ، شعرهای بیداری اسلامی و شعر های انقلاب بوده است .

 وی درخصوص موضوع های شعرهای انقلابی اش که درمجموعه جوهرجان آمده ، گفت: در این مجموعه سعی کرده ام به موضوع های مختلفی ازانقلاب اشاره داشته باشم  که می توان به ؛" انقلاب مبارزه فتنه های گاه و بی گاه" ، "انقلاب ظلم ستیزی" ، "انقلاب تا ولایت" ،" انقلاب و شور و شهادت" ،" انقلاب و مبارزه با بی بندو باری و فساد" و... اشاره کرد.

حسنا محمد زاده متولد 1361 از شهر کاشان است وی تحصیلات تکمیلی خود را در رشته الکترونیک به پایان رسانده است . وی از سال 76 شعر سرودن را آغاز کرده است و از سال 85 به صورت حرفه ای به سرایش شعر پرداخته است.از مجموعه هایی شعر های این شاعر که به چاپ رسیده است می توان به ؛ هنوز قلب قلم درد می کند برگرد "، "عشق های بی حواس "که مجموعه شعر های عاشقانه است ، مجموعه رباعی با عنوان" یک مشت آسمان" ،" خورشید های توامان" را می توان نام برد .

حسنا محمدزاده




آینه های روبه رو 
تنها تویی برای همه نقطه نجات





در آستانه فرارسیدن نیمه شعبان و در ستون آینه های رو به رو میزبان یکی از شاعران جوان، خوش ذوق و کاشانی کشورمان هستیم که به صورت تخصصی در حوزه غزل آیینی و بویژه غزل انتظار دست توانایی دارد.حسنا محمدزاده متولد 1361 است. او در رشته مهندسی الکترونیک تحصیل کرده است.یکی از مهم ترین ویژگی های غزل محمدزاده بهره گیری از زبانی ساده و روان است. او مفاهیم مدنظرش را به صورت کاملاگویا و قابل درک، اما مبتنی بر منطقی شاعرانه که برای تمامی مخاطبان قابل فهم باشد، بیان می کند. از سوی دیگر، در شعر ترکیب آفرینی و تصویرسازی های فراوانی هم به چشم می خورد، اگرچه تشخص و حیات بخشی مهم ترین تکنیکی است که محمدزاده در سرودن استفاده می کند.
    
    نقطه نجات
    
    به پیشگاه والای امام عصر عج
    
    خورشید می شود به نگاه شما بدل
    
    آیینه چشم های تو را می کند بغل
    
    آقای دیده های به تقویم زل زده
    
    در چشم هات ثانیه ها می شوند حل
    
    تلخ است بی تو شهد تمام شکوفه ها
    
    طعم بهار از نفست می شود عسل
    
    اسفند دود کرده برای تو آسمان
    
    روح زمین سرشته شده با تو از ازل
    
    حال دلم گرفته هوا نیمه ابری است
    
    از این به بعد بوی تو را می دهد غزل
    
    کز کرده اند پنجره ها گوشه حیات
    
    ای چشم هات نقطه میزان کاینات
    
    دیگر برای ظلم نمانده است طاقتی
    
    تنها تویی برای همه نقطه نجات
    
    شطرنجی است بی تو خوشی هایمان بیا
    
    بازی تمام شد همه شهر کیش و مات
    
    رفتی مسافر همه شعر ها شدی
    
    باران دوباره ریخت کمی ابر پشت پات
    
    پیچیده است عطر گلاب محمدی
    
    این جمعه هم گذشت چرا پس نیامدی؟
    
    از دوری تو قلب زمین، درد می کند
    
    از خانه اش بهار، مرا طرد می کند
    
    حسرت به روی پنجره آوار می شود
    
    حتی نگاه آینه هم تار می شود
    
    از این به بعد بوی تو را می دهد غزل
    
    مستفعلن مفاعل مستفعلن فعل
    
    خورشید می دود به هوای وصال تو
    
    آیینه چشم های تو را می کند بغل
   

حسنا محمدزاده


حسنا محمدزاده

متولد 30 شهریور 1361 در شهرستان کاشان می باشد وی از دوران دبستان به شعر علاقمند

بود و اولین شعر هایی که سروده است به همان دوران برمی گردد تحصیلات مقطع راهنمایی

و دبیرستان را در مدرسه ی نمونه مردمی شهر کاشان به پایان رساند و از سال  1376 به بعد

شعر را به گونه ای جدی تر دنبال کرد

و همزمان تحصیلات دانشگاهی اش را در رشته ی الکترونیک به پایان رساند

مجموعه ی " هنوز قلب قلم درد می کند... برگرد ! " اولین مجموعه ی اشعاراوست که در

بهار 1389 وارد بازار کتاب شد و پس از آن به عنوان مجموعه ی برگزیده ی سیزدهمین دوره

ی کتاب فصل که از طرف وزارت ارشاد برگزار شده بود انتخاب شده و مورد تقدیر قرار گرفت

مجموعه ای از اشعار آزادشان  نامزد دریافت جایزه ی سال 2010 امید از دانشگاه لندن شد

مجموعه های دردست انتشار :

مجموعه ی غزل "عشق های بی حواس" - " انتشارات فصل پنجم"

مجموعه ی رباعی " یک مشت آسمان " – " انتشارات فصل پنجم"

مجموعه ی " زیر هر واژه آتشفشان است " –" انتشارات سوره ی مهر"

مجموعه ی "خورشید های توأمان " –" انتشارات آرام دل"

از رتبه هایی که در زمینه شعر کسب کرده اند می توان به :

رتبه ی اول جشنواره راهیان نور-رتبه ی اول جشنواره یار و یادگار  تهران

رتبه ی اول جشنواره ی آخرین امید یزد -رتبه ی اول کنگره ی عاشورای گرگان

رتبه ی اول جشنواره دفاع مقدس استان در سه دوره- رتبه ی دوم جشنواره ی سراسری

بسیج  - برگزیده کنگره ی مقاومت بین الملل- جشنواره حجاب تهران

جشنواره ی فقر و غنا دانشگاه تهران - جشن نفس تهران – جشنواره ی علوی

جشنواره ی غدیر در آینه ی شعر لرستان – کنگره ی شعر عاشورایی کردستان – حنجره های

سرخ لرستان – شعر عاشورای شیراز – پروانه ی پیامبر جهرم –آینه ی نبی مرودشت – کنگره

ی شعر هیات همدان- کنگره ی شعر سیستان - کنگره ی دفاع مقدس خوزستان- جایزه ی

روح بیکران تهران- جشنواره دفاع مقدس کرمانشاه – خاکی تر از مزار تهران- سایبان زندگی

آذربایجان

و ...

داوری پنجمین دوره ی کنگره ی دفاع مقدس اصفهان - داوری جشن غدیر کاشان

 

-خانم محمدزاده اگر درست پیگیری کرده باشیم شما شاعری آیینی سُرا هستید کمی از

شعرتان بگویید و اینکه چگونه می سرایید که شعر هایتان شنیدنی و دلنشین باشند؟

 به نام خدا و با تقدیم ارادت به پیشگاه والای امام عصر «عج» قبل از هر چیز خدا را شکر می کنم که مرا مورد لطف و عنایت قرار داده و معتقدم که سرودن برای اهل بیت بزرگترین افتخار است و خرسندم از اینکه چنین موهبتی نصیب من شده .

من هم خودم را شاعری مذهبی و آیینی می دانم  و اگر آثار من مورد توجه بزرگان قرار گرفته صرفا به خاطر حضور و نفس گرم اهل بیت است وگر نه خود اشعار در مقایسه با این گرما چیز در خوری نیستند.

شاید حضور من در خانواده ای کاملا مذهبی باعث ریشه دواندن این عشق الهی در نهادم و به ثمر نشستن آن در اشعارم باشد که مرا از همان ابتدای سرودن به گونه ای مدیون توجهات پدر و مادرم کرده است

و بعد از آن پیگیری و مطالعه در زندگی  اهل بیت  و بازتاب موارد قابل توجه و حس برانگیز در اشعار است به گونه ای که بتوان در آینه ی شعر تصویری هرچند کوتاه و مبهم از لحظات فراموش نشدنی تاریخ را به نظاره نشست

-می خواهیم بدانیم قالب اشعارتان چیست و اینکه آیا اشعار شما گرایش دیگری هم دارند یا نه ؟

قالب اکثر اشعار من غزل است قالبی که به ظاهر محدود و بسته می آید و آن هم به دلیل اینکه با ارکان و افاعیل عروضی سنجیده می شود اما با این وجود هنوز هم می توان شنیدنی ترین سخن ها را از همین قالب برداشت کرد

باید دید که چه حرف هایی برای گفتن وجود دارند.

هدف انتقال پیام و مضمون به مخاطب است نه اینکه یک سری از واژه ها را هرچند زیبا کنار هم بچینیم و در محدوده ی وزن جا دهیم که در آن صورت به نظم می رسیم نه شعر.

شاید دلیل اینکه بعضی از غزل ها را بارها و بارها می خوانیم اما نمی توانیم چیزی از آن برداشت کنیم همین باشد

در مورد گرایش اشعارم باید بگویم که در کنار شعر های آیینی من غزل هایی با موضوعات آزاد«عاشقانه – اجتماعی » هم به چشم می خورد که شاید کمتردر محافل ادبی ارایه شده باشند  اما به حول و قوه ی الهی این اشعار هم به زودی در دسترس مخاطبین قرار خواهند گرفت

شاید دلیل اینکه مرا بیشتر به شاعری آیینی می شناسند چاپ اولین مجموعه ی شعری من است که به اهل بیت تقدیم شده و گزیده ای از  اشعارآیینی که گاهی در مجلات ، روزنامه ها و کتاب های گروهی به چشم می خورد

همان طور که می دانید تغزل و مغازله ذات این قالب است اگر تغزل نباشد غزل هم وجود نداردبه نظر من واژه های ریخته شده در قالب وزن به مانند جسم بی جانی هستند که تا آن روح غنایی در آن ها دمیده نشود جایی برای زنده بودن و نفس کشیدن ندارند

        به نظر شما دید یک شاعر نسبت به زندگی چه تاثیری در اشعارش دارد ؟

اگر نگاهی به شعر بزرگان داشته باشیم به عمق و حکیمانگی نگاهشان پی می بریم در خیلی از اشعار قدما دین ، نجوم ، فلسفه ، عرفان ، جامعه شناسی ، و بسیاری از مسایل عمیق زندگی موج می زند تا جایی که گاهی همه ی جهان هستی و مرگ را به چالش می کشانند

که با خواندن آن اشعار به دانش و حکمت وسیعشان پی می بریم

پس می بینیم که همه چیز به شاعر بر می گردد اینکه با دیدی عمیق به زندگی نگاه کند یا اینکه با سطحی نگری و نگاهی گذرا نسبت به تمام مسایل قابل تأمل زندگی به سرایش بپردازد

 

      از مجموعه هایی که چاپ شده یا در دست چاپ است برایمان بگویید

          

مجموعه ای از اشعارم توسط انتشارات فصل پنجم در دست چاپ می باشد که شامل هفتاد غزل ِ صرفا عاشقانه است وهمچنین مجموعه ای از رباعیات که به احتمال زیاد تا پایان امسال عرضه خواهند شد

گزیده ای از غزل های عاشقانه - اجتماعی توسط انتشارات سوره ی مهر در حال انتشار است و

یک مجموعه ی جدید از کارهای آیینی توسط انتشارات آرام دل به دست چاپ سپرده شده است

 می خواهیم بدانیم به نظر خودتان شعر شما چه شاخصه ای دارد ؟

 البته این مطلبی نیست که من بتوانم در مورد آن نظر بدهم چرا که قضاوت در مورد شاخصه های شعری هر شاعر باید به کارشناسان این رشته و اساتید و بزرگان سپرده شود

اما من سعی کرده ام در شعر هایم بیشتر به " چه گفتن " بیندیشم تا " چگونه گفتن " یعنی اشعار در کنار ظاهری زیبا که گاهی می تواند با تصویر سازی ها و ترکیب آفرینی های شاعرانه همراه باشد مضمون ِ در خور توجه و حرفی برای گفتن داشته باشند

هرچند که زبان ساده و روان شعری می تواند مهمترین نقش ممکن را در بازتاب این "چه گفتن ها" داشته باشد

زبانی که تا حد ممکن برای تمام مخاطبان دلنشین و قابل هضم باشد

 -چه توصیه ای برای شاعرانی که تازه پا به عرصه ی سرودن نهاده اند دارید ؟

بیشتر جوان امروز از گذشته ی شعر فارسی نا آگاهند یا حداقل مطالعه ی کمتری دارند اما یک شاعر قبل از سرودن باید بداند شعر از کجا شروع شده و به کجا خواهد رفت وقرار است چه نشیب و فراز هایی را طی کند

در وهله ی اول آگاهی کامل از دستور زبان فارسی که زیر بنای شعر است و بعد مطالعه ی آثار به جا مانده از گذشتگان تا معاصرین  چرا که تنها ذوق برای سرودن کافی نیست و مهمتر از همه اینکه از نقد شدن نهراسند چرا که به قول استاد محمد کاظم کاظمی نقد شدن شعر مثل چکش کاری فلزات است هر چه بیشتر چکش بخورند صیقل بیشتری می یابند و زیباتر و دلنشین تر می شوند

حسنا محمدزاده


به گزارش خبرگزاری هنر «آرتنا»، حسنا محمدزاده شاعره جوان کاشانی در گفتگو با ستاد برگزاری دومین جشنواره گلواژه های مطهر گفت: برگزاری جشنواره گلواژه های مطهر یک حرکت خوبی برای بیان تاثیراتی است که استاد شهید مرتضی مطهری در فرهنگ و ادب و شناخت دین در جامعه ما داشتند ولی متاسفانه معرفی این شخصیت بزرگ در جامعه ما مهجور مانده است.
نویسنده مجموعهٔ اشعار «هنوز قلب قلم درد می‌کند… برگرد!» افزود: با برگزاری این جشنواره اکثر شاعران در تکاپو هستند که آثار استاد را مطالعه کنند و در مورد زندگینامه ایشان تحقیق و بررسی کنند که به این واسطه بتوانند حداقل با یک شعر کوتاه قدرشناسی خوبی از این شخصیت بزرگ داشته باشند. برگزاری این جشنواره می تواند بازخورد خوبی در راستای معرفی تفکرات استاد شهید مرتضی مطهری در جامعه داشته باشد.
وی با اشاره به اینکه چنین جشنواره ای می تواند تلنگری برای معرفی شخصیت استاد مطهری باشد، تصریح کرد: خیلی از شعرا تا کنون به موضوع شخصیت استاد شهید مطهری پرداخته اند ولی برای جوانان که با استاد از نزدیک آشنا نبودند و در حد کتاب ها و سخنرانی هایی که از ایشان شنیده اند از وی شناخت دارند، همین جشنواره می تواند یک تلنگری باشد و جوانان و اقشار دیگر جامعه را به سمت شناختن این شخصیت والا سوق دهد تا در این راستا شاهد خلق آثار ماندگاری باشیم.
محمدزاده با تاکید بر اینکه بهترین مکان برای تحقق این امر دانشگاهها هستند اضافه کرد: در جوامع دانشگاهی مهمترین زمینه برای معرفی ابعاد مختلف شخصیت بزرگانی همچون استاد شهید مرتضی مطهری وجود دارد چون اکثر جوانان در دانشگاه در حال تدریس هستند و فراخوان و همایش درباره ی این شخصیت های بزرگ به معرفی آنها کمک می کند. این اطلاعات توسط دانشجویان به دیگر اقشار جامعه انتقال پیدا می کند. رسانه ها مخصوصا صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران و آموزش و پرورش در زمینه معرفی شخصیت استاد فعالیت های خوبی داشته اند.
برگزیده نخستین شعر کنگره ملی «خلیج فارس» در خصوص شخصیت ایدئولوژی انقلابی استاد اظهار داشت: در حال حاضر اگر اطلاعاتی را در مورد شخصیت ایشان در اینترنت جستجو کنیم در اولین اطلاعات، فعالیت های وی به عنوان تئوریسین انقلاب را به ما می دهد. ایشان یکی از مهره های اصلی در شکل گیری انقلاب و پیروزی آن بودند. حتی از سال 54 سخنرانی ها، تشکیل نهضت انقلاب اسلامی و فعالیت های انقلابیشان سبب شد ایشان را ممنوع المنبر کنند که تا پیروزی انقلاب اسلامی هم این قضیه ادامه داشت. تلاشهای ایشان در راستای آزادی و عدالت در کشور و همراهی و هماهنگی با امام خمینی (ره) از مواردی هستند که می توانند در این گونه جشنواره ها و همایش ها معرفی شوند.
محمدزاده در خاتمه خاطرنشان کرد: شعر؛ زبانی است که همه اقشار جامعه می توانند با آن ارتباط برقرار کنند زیرا در فضایی کوتاه و تصویری، خیلی از موارد را می تواند بیان کند و اکثر مردم در همه دوران ها با آن سرو کار داشته اند.
گفتنی است امسال حسنا محمدزاده برنده شایسته تقدیر در هفتمین جشنواره بین‌المللی شعر فجر شد.

حسنا محمدزاده


* محمدزاده: پیشنهاد می‌کنم پیشکسوتان در کنار شاعران فجر حضور داشته باشند


حسنا محمدزاده در گفت‌وگو با فارس اظهار داشت: بنده برای بخش کلاسیک هم آثاری را ارسال کرده بودم؛ برای بخش ویژه پیامبر اعظم(ص) یک اثر و در بخش کلاسیک هم تقریبا 12 اثر فرستاده بودم.

محمدزاده درباره داوری جشنواره شعر فجر تاکید کرد: فکر می‌کنم اگر داوری‌ها بر مبنای کتاب باشد بهتر است ممکن است شاعرانی که شعر ارسال می‌کنند ناخودآگاه یک شعر از میان یک مجموعه نقطه ضعفی داشته باشد که کل مجموعه را زیر سوال ببرد اما با حضور پیش کسوتان در کنار شعرای جوان ، جوان تر ها  محک خوبی می‌خورند.

وی پیرامون انتخاب شاعر دهه اخیر تصریح کرد: انتخاب استاد قزوه به درستی صورت گرفته البته انتخاب سایت، مجموعه شعر و ناشر برتر هم اتفاق خوب و تازه ای بود که در جشنواره امسال رقم خورد.

این برگزیده فجر با ارائه پیشنهادی خواهان حضور پیشکسوتان شد و گفت: فکر می‌کنم بهتر باشد آثار پیشکسوتان در کنار جوان ترها در کنار هم داوری شوند.

حسنا محمدزاده


کتاب «سینوهه» پیشنهاد حسنا محمدزاده برای تعطیلات عید

حسنا محمدزاده که بیشتر کتاب‌های ادبی مطالعه می‌کند، خواندن کتاب «سینوهه» را برای تعطیلات نوروز پیشنهاد می‌کند.

خبرگزاری فارس: کتاب «سینوهه» پیشنهاد حسنا محمدزاده برای تعطیلات عید


به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، عید و نوروز که از راه می‌رسد همه چیز نو‌ شده و به دیگر گونه گونه‌گون می‌شود، این‌بار به سراغ شاعران و نویسندگان در ایام نوروز رفتیم تا بدانیم چه می‌کنند و چه چیز عیدی می‌دهند. آنچه در ذیل می‌آید گفت‌وگوی فارس با «حسنا محمدزاده» از این منظر است.

 

معمولا در ایام نوروز چه می‌کنید؟ مسافرت می‌روید یا در منزل می‌مانید؟

معمولا نیمه‌ای از نوروز به سفر و نیمه‌ای را در منزل می‌مانم اما امسال هنوز برنامه‌ریزی خاصی نکردیم.

 

دوست دارید در نوروز چه کار ویژه‌ای انجام بدهید؟

علاوه بر دید و بازدید، دوست دارم بیشتر برای مطالعه استفاده کنم.

 

چه رسم ویژه‌ای را در نوروز می‌پسندید و دوست دارید آن را انجام بدید؟

همان رسم گذشتگان که در آغاز سال نو را صله رحم و رفت‌وآمد است.

 

دوست دارید به نزدیکان خود چه هدیه‌ای بدهید؟

فکر می‌کنم باید هدیه گرفت و عادت شده است که از بزرگتر‌ها عیدی گرفتم.

 

آیا دوست دارید عیدی بگیرید؟

بله، معمولا پول عیدی گرفتم.

 

یکی از بهترین عیدی که گرفتید چی بوده است؟

خیلی سال پیش از دلم می‌خواست که تخت و کمد اتاقم را عوض کنم و پدرم همان سال عیدی همان تخت و کمدی را که دوست داشتم را  برای من خرید که خیلی من را سورپرایز کرد.

 

یکی از بهترین خاطرات خود از نوروز را تعریف کنید؟

مسافرت است،‌ هر کدام از سفرها برای خود خاطره خوبی است.

 

چه کتاب‌هایی را در ایام تعطیلات می‌خوانید؟

بیشتر کتاب‌های ادبی را مطالعه می‌کنم.

 

چه کتابی را برای مطالعه در ایام نوروز پیشنهاد می‌دهید؟

سلایق مختلف است، پیشنهاد من کتاب «سینوهه» به قلم میکا والتاری نویسنده فنلاندی است.

 

یک آرزو برای سال جدید؟

کینه را کنار بگذارند و گذشت را سرلوحه زندگی قرار دارند و از چشم هم چشمی را کنار بگذارند.

حسنا محمدزاده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 02 October 12 ، 22:25
حسنا محمدزاده

 

یا ابوالفضل (ع)                       

 

به دریا آشنا کن خاک خشک این طرف ها را !

پر از دُر وجودت کن دل سرد صدف ها !

 

برو ای مرد ! دریا چشم در راه است مشکت را

بیاور تا سکوت خیمه های بی رمق ، شور و شعف ها را

 

صدای گرگ های صف به صف از دور می آید

برو آهوی صحرایی ! به هم آشوب صف ها را

 

یتیمانی که تا دیروز فرزند علی بودند-

همین هایند؛ حتما دیده ای این ناخلف ها را

 

دو دستت را ببر با خود ! نگاه خسته ات را هم !

مهیا کن برای تیر نامردان هدف ها را!

 

میان تیغ ها و نیزه ها جشنی شده بر پا

به گوش بادها پیچانده ضرب آهنگ دف ها را

 

همیشه رو به ساحل می برند امواج سر گردان

برای دیدن لب های بی تابت صدف ها را

موافقین ۰ مخالفین ۰ 02 March 12 ، 13:19
حسنا محمدزاده

 

السلام علی قلب زینب الصبور


گریه کن تا غمت سبک بشود!گریه کن خیمه های ویران را!

می دَوانی کدام سوی زمین،چشم های هنوز حیران را؟

 

خاک ها را که خون به دل کردند، آب را تا همیشه گِل کردند

آتش کینه هایشان سوزاند،تکه های دل بیابان را

 

آب، در آرزوی لب هایت،"و اِذا البحرُ سُجّرت" می خواند

آب ،حس کرده بود روی سرش ، پنجه های سیاه توفان را

 

طاقتت را زیاد کن بانو! پای  لب های خیزران خورده

چوب ها ! لااقل نگه دارید، حرمت آیه های قرآن را

 

جز تو راز دل محرم را، هیچ کس برملا نخواهد کرد

راز پروانه های بی بال و ... غنچه های بدون گلدان را

 

ذوالفقاری که بر لبت داری، سنگ معیار عدل خواهد شد

با ترازوی سکه می سنجند، کوفیان فرق کفر و ایمان را

 

خواهری مثل کوه می خواهند، رودهای رسیده تا دریا

کوه مانده که ماندگار کند، چشمه های بدون پایان را




موافقین ۰ مخالفین ۰ 23 February 12 ، 13:14
حسنا محمدزاده

 

 

پلک  بر هم زدی و شهر چراغانی شد

ماه ، دیوانه ی آن حالت عرفانی شد

 

قل هوالله احد گفتی و همپای ِاذان

خاک ، آکنده از آن لهجه ی قرآنی شد

 

ماهی ِ عشق ، در آرامش اقیانوست

دل به امواج زد و صخره ی مرجانی شد

 

دکمه ی پیرهنت بین کتابم جا ماند

نخ به نخ شعر شد و مایه ی حیرانی شد

 

یوسف ، آزاد شد از چاه ِ حسادت  ، اما

گوشه ی دهکده ای گمشده زندانی شد

 

مومیایی شده در مصر، خدایی دیگر

دل ِ یعقوب همان گونه که می دانی شد

 

حال هر کلبه ی برفی ، لب ِ کوهستانت

رقت انگیز تر از خواب ِ زمستانی شد

 

عرق ِ شرم ِ پدر ... آب و کمی نان بیات

مشقِ هر روزه ی هر طفل دبستانی شد

 

آه ِ برخاسته از دودکش ِ همسایه

در سر ِ پنجره ها مایه ی ویرانی شد

 

بادها متفق القول ، شهادت دادند

گل سرخ از شب هجران تو قربانی شد

 

پشت هم می شکند شاخه ی زیتون و انار

باغبان ! باز هوا ابری و طوفانی شد

 

باد با خود نَبَرد لانه ی زنبوران را ؟!

گل ِ من ! وعده ی دیدار تو طولانی شد

 

شهد چشمان تو ، یک روز عسل خواهد شد

گرچه کندو پر از آهنگ پریشانی شد

 

زندگی نامه ی آیینه پر از ابهام است

نور ، آشفته ی آن تابش پنهانی شد

 

هیچ کس از دل و جان درد تو را درک نکرد

گرچه شعبان شد و هر کوچه چراغانی شد

موافقین ۰ مخالفین ۰ 26 January 12 ، 00:11
حسنا محمدزاده


 

آغشته به بویت شده آرامش شب ها

تا نام و نشان تو رسیده ست به لب ها

 

سنت  شکنی  کرده  خدا  با  قدم  تو

در عصر پر از دغدغه ی جهل عرب ها

 

نازل شده ای تا همه جا پر شود از نور

کوثر شده زیبنده ات از بین لقب ها

 

شرمنده ی رویت شده دنیا ،همه ی عمر

دنیای پر از آتش ِبیداد ِ غضب ها

 

سخت است برایش که تو بر خاک بیفتی

با دست پر از کینه ی بی اصل و نسب ها

 

حتی سر ِ دیوار، ترک خورده از این درد

پیشانی ِ در ، سوخته در آتش تب ها

 

پیداست که هر نخل ، به سوگ تو نشسته ست

از روسری مشکی و از اشک رطب ها

 

آغوش گشوده ست زمین ، رو به قدم هات

پنهان شده راز تو در آرامش شب ها



موافقین ۰ مخالفین ۰ 24 January 12 ، 13:22
حسنا محمدزاده


 

از چه بگویم ؟ ! از بدن هایی که می دانید ؟

از اسب ها و تاختن هایی که می دانید؟

 

از سرو های بر زمین افتاده ی بی جان ؟

یا حمله ی هیزم شکن هایی که می دانید؟

 

اینجا کبوتر ها اسیر چنگ شاهینند

هر گوشه با پر پر زدن هایی که می دانید

 

هر لحظه روشن می شود چشم و دل یعقوب

با تکه تکه پیرهن هایی که می دانید

 

هفتاد کوچه آن طرف تر می رود فردا

بوی بهار یاسمن هایی که می دانید

 

فردا به جای سر ، جوانه می زند خورشید

از آسمان سرخ ِ تن هایی که می دانید

 

بر باد خواهد رفت خواب ِ کاه ها یک روز

با کوه ِ صبر شیر زن هایی که می دانید

 

هر بار با پیراهنی نو می کند جلوه

کهنه نخواهد شد سخن هایی که می دانید




موافقین ۰ مخالفین ۰ 25 December 11 ، 13:28
حسنا محمدزاده


باید زمین کربلایت دیدنی باشد

شش گوشه اش از عمق جان بوسیدنی باشد

 

پیراهن صد پاره ات بر شانه های باد

هر روز بیش از پیش ها بوییدنی باشد

 

ابر ِ عقیم ِ چشم های خشک و بی حاصل

با آذرخش نام تو باریدنی باشد

 

حتی دهان داس ها هم آب می افتد

وقتی که گندم های دشتت چیدنی باشد

 

خونی که از لب های طفلی می شود جاری

باید به قلب آسمان ، پاشیدنی باشد

 

یادت گل ِ سرخی شود ؛ تا زندگی جاریست

هر روز بین خارها روییدنی باشد

 

در سینه جا دادی شگفتی های عالم را

حالا چگونه قصه ات فهمیدنی باشد ؟!

موافقین ۰ مخالفین ۰ 04 December 11 ، 13:39
حسنا محمدزاده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 27 October 11 ، 03:04
حسنا محمدزاده


تقدیم به پیشگاه والای امام حسین (ع)


آمد و در دل ِ باد پیچاند ، بوی لب های قرآنی اش را

در نگاه ِ ترک خورده ی خاک، دید ساعات پایانی اش را

 

او که نامش کلید نجات است،مظهر ِ"قَد اَقمتَ الصّلاة "است

کشتی نوح آورده تا عشق ، طی کند راه طوفانی اش را

 

نامه ی کوفیان نینوا شد،هیزم آتش خیمه ها شد

تا مزین کند با لب ِ تیغ، صحنه ی سرخ مهمانی اش را

 

خشم را کینه می داند و بس، آه در سینه می داند و بس

آمده تا به پایان رساند، راه ِ تاریک و طولانی اش را

 

خون به پیشانی آسمان ریخت، اشکِ گودال و مسجد، درآمیخت

زمزمه کرد نهج البلاغه، خطبه های پریشانی اش را

 

می روی بی تو دنیا یتیم است،حال ِ دُردانه هایت وخیم است

روز ِ تفسیرِ " ذبح ٍ عظیم " است،تشنه آورده قربانی اش را

 

خون ِ گرمت ستون جهان شد،دُ رِّ گنجینه ی آسمان شد

نور می خواست  آذین ببندد ، با حضور تو  پیشانی اش را




موافقین ۰ مخالفین ۰ 26 October 11 ، 13:26
حسنا محمدزاده
حسنا محمدزاده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 02 October 11 ، 21:54
حسنا محمدزاده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 02 October 11 ، 21:24
حسنا محمدزاده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 27 September 11 ، 02:44
حسنا محمدزاده

 

به جنگل می برد پای ِ سفر، آزاده ها را

میان گرگ ها جا می گذارد جاده ها را

 

نمی خواهد ببیند آن طرف  ، هیزم به دوشان

رها کردند در آتش ، دل سجاده ها را

 

عطش ترفند خوبی نیست اینجا چشمه سار است

نترسانید  از  گرداب ، دریا  زاده ها  را !

 

نتازانید دیگر اسب های لامروت !

نمی بینید این بر خاک و خون افتاده ها را؟ !

 

یکی بر ناقه ی عریان ، یکی بر خاک سوزان

جدا کردند از هم عاقبت ، دلداده ها را

 

زمان مست است از عشقش ، زمین و آسمان مست

نخواهد خورد دنیا دیگر از این باده ها را

موافقین ۰ مخالفین ۰ 26 September 11 ، 13:41
حسنا محمدزاده

 

پر می کشم؛ شعرم به دست باد اگر باشد

مقصد کویر ِ داغ عشق آباد اگر باشد

 

در خون گرمت غسل خواهم داد بالم را

پروانه ی افکار من آزاد اگر باشد

 

شیرینی ِ آب فرات از سکه می افتد

در دست های تشنه ی فرهاد اگر باشد

 

امواج ، درس عاشقی باید بیاموزند

لب های خشک ماه من استاد اگر باشد

 

در این جزیره تشنگی معنا نخواهد یافت

مشکی به دوش مرغ دریا زاد اگر باشد

 

دستی کلید قفل های بسته خواهد شد

آن دست - دستی که به خاک افتاد- اگر باشد

 

یک بغض می دوزد زمین را بر زمان با درد

در سینه اش هفتاد و دو فریاد اگر باشد

 

بوی خدا پر می کند دل های خالی را

موی پریشانت به دست باد اگر باشد

موافقین ۰ مخالفین ۰ 26 August 11 ، 13:42
حسنا محمدزاده

 

ندیده  اند  قرن ها  شبیه  تو  امیر  را

شجاع و پاک و قانع و همیشه سر به زیر را

 

پناه ِ بی پناه ها ، کسی که با سخاوتش

دوباره سبز می کند خزان ِ گوشه گیر را

 

که دیده یک نفر چنان به ذکر سجده خو کند

که از تنش به راحتی در آورند تیر را ؟؟؟

 

آهای زائران حجة الوداع ! یک شبه –

چگونه برده اید از خیالتان غدیر را؟!

 

پس از تو سر نمی زند کسی برای درد دل

شبانه چاه های زخم خورده ی کویر را

 

پس از تو در خرابه های کوفه نیمه های شب

نمی رود کسی که همنشین شود فقیر را

 

بلند شو !  بگیر از  یتیم های خسته دل !

کنار کوچه ، کاسه های داغدار ِ شیر را

 

سلام ، فاتح تمام قله های بی نشان !

ندیده اند قصه ها شبیه تو دلیر را

موافقین ۰ مخالفین ۰ 28 July 11 ، 00:01
حسنا محمدزاده


 

سه ساله ای و چه قرن ها که ، امید دل های نا امیدی

صدای لب های بی صدایی ، کلید در های بی کلیدی

 

نرفته از خاطر زمانه ، غمی که بر سینه ات نهادی

خرابه هایی که نور دادی ، حماسه هایی که آفریدی

 

روانه شد روی گونه هایت – دو نهر کوچک – شبی پریشان

تو پای هر رود خشک را هم ، به طشت های طلا کشیدی

 

بگیر بر دامنت پدر را ! بکش به آغوش خسته سر را !

ببوس لب های شعله ور را ! مسافرت را چه زود دیدی !

 

نه خیمه ها و زبانه ها را ... نه ضربه ی تازیانه ها را ...

نه سنگ ها و نشانه ها را ...مگو چرا از همه بریدی !

 

هزار گنجشک پر شکسته ، به شاخه ی کوچکت نشسته

چگونه با دست و پای بسته ، شبانه از میله ها رهیدی !؟

 

عروسک آورده ام برایت ، بلند شو ! جان من فدایت

چقدر زود و چقدر خسته ، به آرزوی دلت رسیدی !!!

موافقین ۰ مخالفین ۰ 30 June 11 ، 13:47
حسنا محمدزاده



 

خاک ،آتش زده پیراهن خونینش را

باد خم کرده از آن سو، کمر دینش را

 

آه! هفتاد و دو تکه شده قلب قرآن

آیه آیه به زمین ریخته یاسینش را

 

اسب این بار به دنبال خودش آورده

کمر ِ خالی ِبا خون شده آذینش را

 

نکند نبض زمین از ضربان افتاده!

خون گرفته همه ی صورت پر چینش را

 

آتشی آمده از خانه ی خاموش علی

که سرانجام دهد کینه ی دیرینش را

 

کوه لرزید ... مگر صبح قیامت شده است؟

یا نه...فرهاد چشیده ،غم شیرینش را

 

آسمان چله نشین است وُ مِه آلود مگر

روز موعود، اجابت کند آمینش را

 

آسمانی که پس از بغض فروخورده ی ماه

ریخته روی زمین خوشه ی پروینش را

 

«این حسین است که عالم همه دیوانه ی اوست»

تا ابد ، زنده  نگه  داشته  آیینش  را

موافقین ۰ مخالفین ۰ 27 June 11 ، 00:18
حسنا محمدزاده


 

چشمان تری پر شده از چشم به راهی

دنبال چهار آینه ی سبز الهی

 

دنبال چهار اختر گمگشته دویده ست

هر نیمه شب تار به آن سوی سیاهی

 

بانوی مدینه ! خبر آورده نسیمی

از خط به خط چند ورق پاره ی کاهی

 

از مَشک ِ نجیبی که پر از اشک زمین شد

از یک غم پنهان شده ی لا یتناهی

 

تُنگی که شکست و دل تَنگی که ترک خورد

افتاد کنارش لب دریاچه دو ماهی

 

گفتند : خزان شد همه ی باغ به یک باد

اما به تقاص دل خون ِ چه گناهی !؟

 

پر می کشد از کوفه شبانه به هوایت

با روضه ی جانسوز تو هر کفتر چاهی

 

بد نیست بیفتیم به یاد دل زهرا

از گوشه ی چشمان ترت  گاه به گاهی

موافقین ۰ مخالفین ۰ 25 May 11 ، 13:46
حسنا محمدزاده


 

پیدا نخواهی کرد اینجا عاقلی حتی

دیوانه ی گم کرده راه ِ منزلی حتی

 

عاقل تر از دیوانه هایت نیست در عالم

با بودنت ، دنیا ندارد مشکلی حتی

 

پیدا نخواهد شد میان ِ فوج ماهی ها

آن سوی ِ اقیانوس ِ جودت ، ساحلی حتی

 

قصر سخاوت ، چارده  دَر دارد و یک بار

غمگین نرفت از هشتمین اش ، سائلی حتی

 

از کوچه ی بارانی ات با دست پُر برگشت

در قحط سالی ها ، دِه ِ بی حاصلی حتی

 

از دست ِ تو در خواب دهقان ها گرفتن داشت

شاخه نباتی... زعفرانی ... یا هِلی حتی

 

هرگز نخواهد شد زمینی ها ، به سان ِ تو

یک درد ، بردارند از روی دلی حتی

 

گفتند با یک گوشه ی چشم ِ تو پیدا شد

هر زائر ِ گم کرده راه ِ غافلی حتی

 

مثل کبوتر ها و آهوها قبولم کن!

آقا ! ندارم تحفه ی نا قابلی حتی         

موافقین ۰ مخالفین ۰ 26 April 11 ، 00:05
حسنا محمدزاده

 


پر می کشد پروانه ای زخمی به سویت

گهواره ای جان می دهد در آرزویت

 

باید به دست تیر های تشنه یک روز

باغ گل سرخی بروید از گلویت

 

با مشتی از گل های پرپر آسمان هم

سرمست باشد روز و شب از سُکر ِ بویت

 

هفتاد و دو خورشید می آیند آرام

دنبال نور ِ چشم های چاره جویت

 

در قلب ِ این منظومه ی آشفته باید

کوچک ترین سیاره باشد ماه ِ رویت

 

از کهکشان راه شیری تا لب خاک

لبریز گردند استکان ها با سبویت

 

حتما خدا در خلقتش یک روز معصوم

دل های عاشق را گره می زد به مویت

 

هر روز می گردند مادر های بی خواب

گهواره های درد را در جستجویت

موافقین ۰ مخالفین ۰ 26 April 11 ، 00:04
حسنا محمدزاده




روی چشم ِ عدالت نشسته ، بی تو- ده قرن- گرد یتیمی

هیچ کس را ندیده ست دنیا، این همه مهربان و صمیمی

 

تا نیایی زمین بی قرار است، زندگیمان اسیر غبار است

مثل آیینه های شکسته ، مثل دیوار های قدیمی

 

پنجره غرق چشم انتظاری ست، کار گنجشک ها بی قراری ست

نور، در حالت ِ احتضار است ، دارد آیینه وضع وخیمی

 

دارم از دوریت می نویسم ، گریه کن پابه پای ورق ها !

تا قلم حس کند بودنت را ، ای که در درد هامان سهیمی

 

دیدنت را نصیب زمین کن ! عشق را با نگاهت عجین کن!

تا کجا را بگردیم حیران؟ ... مهربانم کجاها مقیمی ؟ !

 

گوش سنگین دیوارهامان ، پر شده از طنین قدم هات

می وزی در رگ و ریشه ی شهر ، روز و شب همسفر با نسیمی

 

مربع

 

کوچه ها حسن یوسف بکارید! جمعه شاید عزیزی بیاید

باد، آورده پیراهنش را ، با همان عطر پاک و صمیمی

موافقین ۰ مخالفین ۰ 26 March 11 ، 00:08
حسنا محمدزاده



              

آورده باد ، از آن سر دنیا نسیمش را

پیچانده در ذهن پرستو ها شمیمش را

 

هر شب زمین  چون دختران ایل ، می بافد

با تار و پود چادر زهرا گلیمش را

 

با نیمه  ای از عشق ، سامان داده شد دنیا

در خانه ی مولا نهان کردند نیمش را

 

آتش چگونه می تواند شعله ور باشد؟ !

در اوج بی شرمی بسوزاند حریمش را

 

باید به چه حالی علی پیدا کند ، پر پر

بین در و دیوار، قرآن کریمش را ؟

 

دیگر کسی پیدا نخواهد شد که با لبخند

پنهان کند از لحظه ها حال ِ وخیمش را

 

بر هم  نخواهد زد کسی بعد از سکوت او

خاموشی ِ معصوم محراب ِ یتیمش را

 

درمانده های بی  قرار شهر می جویند

عمریست بین کوچه ها دست ِ رحیمش را

 

هوش از سر دنیا پرانده عطر  گیرایی

حتما نسیم آورده از سویی شمیمش را

موافقین ۰ مخالفین ۰ 22 March 11 ، 01:21
حسنا محمدزاده

 

 

 

لنگر بیندازید !  اینجا آخر دنیاست

حالا بهشت از پشت چشم اندازتان پیداست

 

سُکان به دست ناخدای ِ کشتی نوح است

مقصد به سوی بادهای ظهر عاشوراست

 

قلاب ها در راه دریا گوش خواباندند

این بندر آشفته قربان گاه ِماهی هاست

 

از ظهر های تف زده تا ماسه های داغ

یاد آور ِ آوای" هَل مِن ناصر" مولاست

 

یاد آور دردی ست روی سینه ی تاریخ

یادآور مردی که بین درد ها تنهاست

 

از مرغ دریایی دو بال سرخ می ماند

این آخرین دیدار نافرجام با دریاست

 

با جشن ماهی گیر ها و رقص چاقوها

روی زمین و در دل هفت آسمان غوغاست

 

کشتی نمی افتد به گل با هیچ طوفانی

تا بادبانش تکه ای از چادر زهراست

موافقین ۰ مخالفین ۰ 11 March 11 ، 00:23
حسنا محمدزاده


 

مانده ام از کجا شروع کنم،پای شعرم به درد زنجیر است

واژه هایم به گریه افتادند،چه شروعی!چقدر دلگیر است !

 

یک طرف بوی درد می آید،بستری غرق در ستاره شده

یک طرف بوی خون و خاکستر،همه جا ازدحام شمشیر است

 

آتش افتاده بر دل صحرا ،دارد از التهاب می سوزد

همه جا می شود عطش باران،آب از آب بودنش سیر است

 

زل زده آسمان به قلب زمین،بوی خورشید تازه می آید

نبض تاریخ تند تر شده است،لحظه ای بعد ظهر تقدیر است

 

چه بگویم خدا؟ ! زبانم لال ،قلم اینجای شعر می شکند

هر طرف می رود تنی بی سر،زیر آوار نیزه و تیر است

 

به کجا می برید سرها را؟،امْ حَسِبْتَ! صدای صوت کیست؟

سنگ ها لحظه ای سکوت کنید،ضربه هاتان بدون تاثیر است

 

بدرقه می کنید با آتش ،تا کجا کودکان غم زده را

آی مردم!چگونه می خوابید؟،قهرمانی اسیر زنجیر است

 

از لبش ذوالفقار می جوشد،تیز تر از همیشه های خودش

کربلا زنده می شود با او ،خواب شیطان بدون تعبیر است

موافقین ۰ مخالفین ۰ 25 February 11 ، 00:19
حسنا محمدزاده


گفتگویی با خانم حسنا محمدزاده شاعر اشعار حماسی:


1.مقام معظم رهبری از هشت سال دفاع مقدس به عنوان گنجینه ای تمام نشدنی یاد کرده اندچه پیشنهادی برای بهره برداری از این گنجینه برای آیندگان دارید؟

 

نگذاریم ارزش های دفاع مقدس به فراموشی سپرده شوند.

مهم این است که آیندگان با سیره ی زندگی شهدا آشنایی پیدا کنندو بدانند که آن ها در چه راهی قدم نهاده اندو جانشان را برای بدست آوردن چه ارزش هایی در طبق اخلاص نهاده اند زنده ماندن یاد و خاطره ی شهدا خوب است اما خوب تر از آن اشاعه ی اعتقادات و اهداف آن هاست.

همان طور که حماسه ی عاشورا برای همیشه در قاموس روزگار می درخشدباید یاد و سیره ی زندگی کسانی که تا پای جان در راه مقتدای خود و حفظ اسلام ناب، مقاومت کردند و پس از قرن ها یاد آور حماسه ی عاشورا شدند نیز  زنده بماند  و در سینه ی ایران همچون قلبی تپنده در تمام قرون  بزند و تاریخ را با چراغی که روشن کردند آذین ببندد

 

2.از چه طریقی می توانیم فرهنگ دفاع مقدس را گسترش دهیم، چه پیشنهادی در این زمینه دارید؟

 

باید درون مایه ی کارمان را افزایش دهیم.اگر قلمی در دست داریم و می نویسیم داستان ، خاطره و یا شعری باشد که تصویر واقعی شهدا را منعکس کندو بتواند با همه ی نسل ها ارتباط برقرار کندتا همه بدانند که آنها که بودند و چه کردند

اگر فیلم یا مستندی می سازیم به گونه ای با شد که ایمان ، ایثار، استقامت ، صبر و شجاعتشان را به تمام معنا به نمایش بگذارد.

مبادا به خون شهدا خیانت شود

اگر چه کار دشواریست، اینکه سخن از یک گوشه ی تاریخ  جنگ ، افتخار ،مظلومیت و شهادت  به میان آید آن هم بر اساس اخبار و روایات شنیده شده.

که حق مطلب را ادا کردن، واقعیت ِهمان لحظات و روزها  و همان حالات و روحیات را می طلبد.  یعنی اگر آدم بخواهد حق مطلب را تمام و کمال ادا کند باید قدرت ماوراء الطبیعه داشته باشد تا آن حقایق را به فعلیت برساند اما همین تلاش ها هم ستودنی ست همین تلاش هایی که باعث شده جوانان امروز با اینکه جنگ را لمس نکرده اند با نگاهی عمیق و فارغ از پیش داوری  به زشتی ها و زیبایی های هشت سال جنگ و حماسه بپردازند واثرات ماندگاری را خلق کنند.

 

 

 

 

 

3. ضرورت آشنایی نسل سوم و چهارم انقلاب با دفاع مقدس از نظر شما چیست؟

 

آشنایی نسل های بعد و بعد تر با این حقیقت زنده ضرورتی انکار ناپذیر است با توجه به بُعد زمانی طی شده از دوران جنگ تا به امروز تفاوت و فاصله ی زیادی بین جوانان نسل امروز و نسل انقلاب احساس می شود.

آن ها چگونه زندگی می کردند؟...جوانان ما چگونه زندگی می کنند ؟...

آنها چه اعتقاداتی داشتند و اینها چه اعتقادی دارند؟...

آن ها برای به دست آوردن چه ارزش هایی تلاش می کردند ؟... اینها چه ؟...

اگر امروز شرایطی مشابه با زمان جنگ پیش بیاید جوانان ما چگونه برخورد می کنند؟

آیا خاضعانه جانشان را در طبق اخلاص می گذارند؟

همین تفاوت های عمده و به ظاهر بی اهمیت است که ضرورت آشنایی نسل های بعد را با  دفاع مقدس و جوانان انقلاب مشخص می کند.

 

4.ارزیابی شما از میزان تاثیر گذاری جشنواره فرهنگی هنری ره آورد سرزمین نور در عرصه ی فرهنگی هنری کشور چیست؟

 

خوشبختانه یکی از برنامه هایی که می تواند تاثیر زیادی در ارتباط نسل امروز با دوران جنگ داشته باشد همین جشنواره ها هستند

همین جشنواره ها هستند که در این زندگی های اداری ما را به فکر وا می دارند تا کمی به گذشته برگردیم و تاریخ را با چشم دیگری ورق بزنیم .

دنبال زندگی نامه ی شهدا برویم خاطراتشان را بخوانیم ، داستان هارا زیر و رو کنیم و برای مدتی هرچند کوتاه با آن ها زندگی کنیم ، در هوایشان نفس بکشیم و به یاد و عشقشان قلم بزنیم و قدم برداریم.

 

5.به نظر شما و ظیفه نهادهای فرهنگی هنری کشور چون اداره فرهنگ و ارشاد در رابطه با این جشنواره چیست؟

 

باید کمک کنند این برنامه و برنامه های نظیر آن هر سال از سال قبل با شکوه تر و وسیع تر برگزار شود و صدایش به گوش همه برسد تا مبادا گذشت زمان چون تلی از غبار روی ارزشهایمان را بپوشاند.

 

 

 

 

 

 

6.برای برگزاری این برنامه به صورت ملی چه پیشنهادی دارید؟

 

به نظر من اگر رشته های هنری جشنواره را افزایش دهند تا گروه های مختلفی از آن بهره برداری کنند در تمام اقشار جامعه سریع تر انعکاس داده می شود و هنرمندان و جوانان زیاد تری از آن استقبال می کنند

 

7.تعریف جشنواره از نظر شما در یک جمله ؟

 

قدمی وسیع به سوی آینده ای روشن

حسنا محمدزاده

محمدزاده: تشویق باعث پیشبرد شعر و ادبیات می‌شود

 
تاریخ انتشار : سه شنبه ۲۰ مهر ۱۳۸۹ ساعت ۰۸:۰۰
 
 
حسنا محمدزاده، شاعر، که نخستین مجموعه شعر او در سیزدهمین دوره جایزه «کتاب فصل» شایسته تقدیر شناخته شده، معتقد است جنبه تشویقی چنین جایزه‌هایی بسیار موثر است و به ویژه در حوزه شعر و ادبیات می‌تواند باعث پیشرفت روند کاری شاعران و نویسندگان شود./
حسنا محمدزاده
 
حسنا محمدزاده

محمدزاده در گفت‌و‌گو با خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، گفت: «هنوز قلب قلم درد می‌کند، برگرد» نخستین مجموعه شعر من بود که بهار امسال توسط انتشارات آرام‌دل راهی بازار کتاب شد.

وی درباره قالب شعرهای این مجموعه ادامه داد: شعرهای این مجموعه در قالب‌های کلاسیک و طی سال‌های 1385 تا 1388 سروده شده‌اند. حدود 35 غزل و 12 رباعی در این مجموعه گنجانده شده اند.

این شاعر به موضوع شعرهایش اشاره و تصریح کرد: تمامی اشعار این مجموعه سروده‌های آیینی و در وصف پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) اند.

وی در بیان ویژگی‌های این مجموعه از دیدگاه خود، اظهار داشت: سعی کرده‌ام سروده‌هایم از زبانی ساده و روان برخوردار باشند. همچنین مفاهیم مدنظرم را به‌صورت گویا و قابل درک برای تمامی مخاطبان بیان کرده‌ام. از سوی دیگر، از ترکیب‌آفرینی و تصویرسازی در شعرهای این مجموعه بهره گرفته‌ام.

محمدزاده در ادامه توضیح داد: درباره موضوعات آزاد و دفاع مقدس نیز شعرهایی سروده‌ام اما ترجیح دادم شعرهایم را از نظر موضوعی تفکیک و در کتاب‌های مستقل منتشر کنم.

عنوان این مجموعه شعر یک مصرع از شعری است که به امام زمان(عج) تقدیم شده است.

این شاعر درباره ورودش به عرصه شعر گفت: از سال 1376 وارد عرصه شعر شدم اما فعالیت جدی‌ام را در این عرصه از سال 1385 با شرکت در کنگره‌ها و محافل ادبی آغاز کردم.

وی در پایان، درباره تاثیر جایزه «کتاب فصل» بر روند فعالیت شعری‌اش تشریح کرد: به‌طور کلی تشویق در حوزه شعر و ادبیات بسیار موثر است. از سوی دیگر، هنگامی که مجموعه شعر من در چنین جایزه‌ای برگزیده می‌شود، انگیزه من به عنوان شاعر برای ادامه این مسیر قوی‌تر خواهد شد؛ چراکه احساس می‌کنم شعرهایم دیده و توسط کارشناسان این حوزه ارزیابی شده‌اند.

مجموعه شعر «هنوز قلب قلم درد می‌کند، برگرد» سروده حسنا محمد زاده در سیزدهمین جایزه «کتاب فصل» شایسته تقدیر شناخته شده است.

حسنا محمدزاده